آیا ما در (وضعیت) جنگ هستیم؟

سمپوزیوم اوکراین
آیا ما در (وضعیت) جنگ هستیم؟
نویسنده: مایکل اشمیت
مترجم: دکتر مهوش منفرد عضو هیات علمی دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان
ویراستار علمی: دکتر عبدلله عابدینی عضو هیات علمی پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی (سمت)
هفته¬ی گذشته، ادعاها مبنی بر اینکه، ایالات متحده آمریکا و تعدادی دیگر از کشورهای ناتو اطلاعاتی را در اختیار اوکراین قرار می¬دهند که امکان حملات علیه نیروهای روسی را فراهم می¬کند، ادامه یافت. به طور کلی، گزارش¬های به اشتراک¬گذاریِ اطلاعات، قابل استفاده هستند. همان¬طور که ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش، به تاریخ ۳ مِی، در اظهارات خود در کنگره اظهار داشت؛ ایالات متحده با ارسال «حجم قابل توجهی از اطلاعات» به اوکراین، «مسیرها را باز کرده است». به ویژه گزارش‌های رسانه‌ها حاکی از آن است که اطلاعات (ارائه شده) آمریکا، کشته شدن ژنرال‌های روسی و غرق شدن رزم ناو روسی مسکوا را امکان¬پذیر کرده است.
در رابطه با مورد اول، نیویورک تایمز گزارش داد که ایالات متحده «بر روی ارائه مکان و جزئیات دیگر در مورد مقرّ متحرکِ ارتش روسیه، که اغلب جا¬به¬جا می¬شوند، تمرکز کرده است». نیروهای اوکراینی «این اطلاعاتِ جغرافیایی را با اطلاعات خود ترکیب می¬کنند – از جمله ارتباطات رهگیری شده که ارتش اوکراین را از حضور افسران ارشد روسی آگاه می¬کند – تا حملات توپخانه¬ای و سایر حملاتی را انجام دهند که افسران روسی را بکشند. به طور کلی، «ایالات متحده به طور معمول، اطلاعاتی در مورد حرکتِ نیروها و تجهیزات روسی ارائه می‌کند و به اوکراین کمک می‌کند تا موقعیتِ اهداف ِحساس را تأیید کند». سایر متحدان ناتو نیز اطلاعات را فوری در اختیار ارتش اوکراین قرار می‌دهند.
در پاسخ به این گزارش، جان کربی، سخنگوی پنتاگون اظهار داشت: «ایالات متحده، اطلاعاتِ مربوط به میدان جنگ را برای کمک به اوکراین، با هدفِ دفاع از کشورش فراهم می‌کند، ما اطلاعاتی در مورد محل استقرار رهبران ارشد نظامی در میدان نبرد ارائه نمی¬دهیم و در تصمیم گیری¬های ارتش اوکراین مشارکت نمی¬کنیم». اگرچه آقای کربی نمونه¬هایی از اطلاعات به اشتراک گذاشته شده را ارائه نمی¬دهد، وی تأیید می¬کند که «اوکراین اطلاعاتی را که ما و سایر شرکا ارائه می¬دهیم با اطلاعاتی که خودشان جمع¬آوری می¬کنند در کنار هم قرار می¬دهند و سپس تصمیمات خود را می¬گیرند و اقدامات خود را انجام می¬دهند».
در مورد غرق شدن مسکوا، ان بی سی (NBC) ابتدا گزارش داد که اوکراین از ایالات متحده در مورد هویت کشتی تحقیق و پرسش کرده است. ایالات متحده کشتی به نام مسکوا را شناسایی و مکان آن را تأیید کرد، اما به گفته¬ی مقاماتِ ارائه دهنده¬ی اطلاعات، نمی¬دانسته¬اند (مطلع نبوده¬اند) که اوکراین قصد حمله دارد و در تصمیم¬گیری برای انجام این کار دخالتی نداشته¬اند. در عوض، آنها ادعا می¬کنند که ایالات متحده صرفاً اطلاعات دریایی را به اوکراین ارائه می¬دهد تا به او اجازه دفاع در برابر حملات نیروی دریایی روسیه را بدهد.
چنین گزارش¬هایی جدید نیست. به عنوان مثال، در اواخر آوریل، ان بی سی به نقل از یک مقام ارشد اطلاعاتی سابق اذعان کرد که «اطلاعات به موقع ِ(فوری) فراوانی از نظر مواردی که می‌توان برای هدف‌گیری خاصِ نیروهای روسی استفاده کرد، به اشتراک گذاشته شده است». این مقام همچنین به استفاده از چنین اطلاعاتی برای اهدافِ دفاعی اشاره کرد و خاطرنشان ساخت که اوکراین دارایی‌های دفاع هوایی و هواپیماهای مبتنی بر اطلاعات ایالات متحده را قبل از حملات روسیه جابه‌جا کرده است که به ناتوانی روسیه در دستیابی به برتری هوایی کمک کرده است. به گفته این مقام، «ارتش روسیه به معنای واقعی کلمه، در حال ایجاد حفره هایی در زمین های خالی بوده است که زمانی پدافند هوایی در آنجا نصب شده بود، این تأثیر بسیاری بر توانایی ارتش روسیه در روی زمین داشته است.» الکساندر ونتکر در ماه مارس گذشته گزارش¬های مشابه مفیدی را در مطلب خود در Talk EJIL مطرح کرد.
این پست، در ادامه بر مشارکت قبلی در این گردهمایی (سمپوزیوم) است که در آن من به تفکیک موضوعات، بی‌طرفی، جنگ‌طلبی مشترک و استفاده از زور را در زمینه¬ی ارائه تسلیحات و تجهیزات به اوکراین مطرح کرده¬ام. با توجه به متخاصمین مشترک، من به این نتیجه رسیدم که اگرچه ارائه تسلیحات و ادوات لازم نیست:
در یک موضوع خاص، حمایت از یک متخاصم، دولت حامی را به یک طرف درگیری تبدیل می‌کند. برخی از موقعیت‌ها واضح هستند، مانند زمانی که یک کشور حامی در برنامه‌ریزی مشترک و کمک¬های ضروری برای عملیات جنگی یک کشور دیگر درگیر می¬شود که اگر به تنهایی توسط دولت حامی انجام شود، یک مخاصمه مسلحانه بین-المللی را آغاز می¬کند.
در این پست، من این قسمت (از بحث) را توسعه می¬دهم، (لذا) سوال این است که چه زمانی به اشتراک-گذاریِ اطلاعات باعث درگیری مسلحانه بین¬المللی، بین دولتِ ارائه دهنده آن و کشوری که علیه آن استفاده می¬شود، خواهد شد.
مسائل جانبی و چارچوب¬بندی موضوع
برای شروع، به اشتراک گذاشتن اطلاعات با نیروهای مسلح اوکراین حتی برای فعال کردن حملات خاص، بی‌تردید قانونی است، زیرا اقدام برای دفاع از خود طبق حقوق مسئولیت دولت از «عوامل رافع وصف متخلفانه بودن عمل» است (پیش¬نویس مواد مربوط به مسئولیت دولت، ماده ۲۱). بنابراین، برای تحلیل بحث، فرض کنیم که یک دولت، اطلاعاتی در سطح عملیاتی و تاکتیکی که در حملات از آن استفاده می‌شود و طبق حقوق بین‌الملل (منشور ملل متحد، ماده ۲(۴) و قواعد عرفی) به منزله¬ی «توسل به زور» است (که من معتقدم معمولاً چنین است) برای دولت دیگری فراهم می¬کند، این حمایت به عنوان نوعی دفاع از خود جمعی توصیف می¬شود (منشور ملل متحد، ماده ۵۱، و حقوق بین¬الملل عرفی). البته اگر از اطلاعات برای ارتکاب اعمال غیرقانونی استفاده شود، مسائل مربوط به همدستی و مسئولیت دولت مطرح می¬شود. اما چنین ادعایی مطرح نشده است (در مورد این موضوع به میلانوویچ مراجعه کنید).
به اشتراک¬گذاری اطلاعات، تعهدات یک کشور بی¬طرف، تحت حقوق بی¬طرفیِ سنتی را نقض می¬کند (کنوانسیون¬های پنجم و سیزدهم لاهه ۱۹۰۷ و قوانین عرفی)، اگرچه گاهی اوقات ممکن است با رویکرد «بی‌طرفی مشروط» که در کتابچه راهنمای قانون جنگ وزارت دفاع {آمریکا}آمده است، مجاز باشد(بند ۱۵.۲.۲؛ همچنین به مقالات فون هاینگ و مقالات من از جنگ مراجعه کنید). اما همانطور که در پست قبلی خود توضیح دادم، نقضِ تعهدِ بی¬طرفی به این ترتیب، دولت را درگیر یک مخاصمه¬ی مسلحانه بین¬المللی نمی¬کند.
زمانی که یک کشور، طرفِ یک مخاصمه¬ی مسلحانه بین¬المللی می شود، وضعیتِ بی¬طرفی خود را از دست می¬دهد و بنابراین، مزایای مربوط به حقوق بی¬طرفی، مانند موارد حمایت از تجارت دریایی را از دست می¬دهد. علاوه بر این، در این مواقع، تعهدات و حمایت¬های حقوق بشردوستانه بین¬المللی اعمال می¬شود. به عنوان مثال، پرسنل و دارایی¬های نظامی آن ممکن است به ترتیب بر اساس وضعیت خود به عنوان رزمنده و اهداف نظامی مورد حمله قرار گیرند و اولی (رزمنده) در صورت بازداشت از حمایت اسیر جنگی برخوردار خواهد شد. به عبارت دیگر، وجود یک مخاصمه مسلحانه بین¬المللی، همان چیزی است که حقوقدانان به آن مساله¬ی «انتخاب قانونِ حاکم» می¬گویند، یعنی تعیین می¬کند که کدام قانون بر اعمال مورد نظر حاکم است.
در شرایط کنونی، به ویژه بدون دخالت ایالات متحده یا ناتو در این مساله، اهمیت عملی این موضوع در درجه اول سیاسی است. به عنوان مثال، ادعاهایی در مورد هر کدام از دو کشور آمریکا و روسیه وجود داشته است، مبنی بر اینکه، این درگیری به اصطلاح «جنگ نیابتی» است. با این حال، اعتراف لوید آستین وزیر دفاع آمریکا (یک اعتراف واقع بینانه) که «ما می¬خواهیم شاهد تضعیف روسیه به حدی باشیم که نتواند کارهایی را انجام دهد که در حمله به اوکراین انجام داده است»، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه را بر آن داشت تا ادعا کند که ناتو « قصد دارد از طریق یک نائب یا نماینده وارد جنگ با روسیه شود و این نماینده را مسلح می¬کند». بر این اساس، او به قدرت نمایی هسته¬ای پرداخت. بنابراین، آیا کشورهای {ناتو} درگیر، «در جنگ» با روسیه هستند؟
حقوق
درک این نکته ضروری است که به عنوان یک مساله حقوقی، توصیف کشورها در مورد اینکه آیا آنها طرف یک مخاصمه مسلحانه هستند یا خیر، قطعی نیست. این امر از زمان تصویب کنوانسیون ژنو در سال ۱۹۴۹ وجود داشته است. برای اطمینان از حداکثر حمایت از قربانیان درگیری‌های مسلحانه، تدوین کنندگان کاربرد و یا اعمال آن اسناد را به یک واقعیت تبدیل کردند، رویکردی که امروزه به طور گسترده¬تری برای حوزه حقوق بین الملل بشردوستانه قابل اعمال است. لازم نیست کشورهای درگیر، خود را به‌عنوان طرف درگیری مطرح کنند و حتی ممکن است به چنین توصیفی اعتراض کنند (کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، تفسیر ۲۰۲۰، کنوانسیون سوم ژنو، ۲۴۶). اما آنچه اهمیت دارد این است که آیا وضعیت واقعاً از آستانه درگیری مسلحانه عبور کرده است یا خیر (به عنوان مثال، به دادگاه بین‌المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق، بوشکوسکی و تارچولوسکی، رای دادگاه، ۱۷۴ مراجعه کنید).
بر اساس ماده ۲ مشترک کنوانسیون¬های چهارگانه ژنو ۱۹۴۹، که تعریف پذیرفته شده¬ی جهانی را ارائه می¬دهد، یک مخاصمه مسلحانه بین المللی شامل «جنگ اعلام شده یا هر درگیری مسلحانه دیگری است که ممکن است بین دو یا چند [دولت] رخ دهد، حتی اگر وضعیت جنگی توسط یکی از آنها به رسمیت شناخته نشود». تفسیر کمیته بین‌المللی صلیب سرخ در سال ۱۹۶۰ بر ماده ۲ کنوانسیون سوم ژنو توضیح می‌دهد:
هر¬گونه اختلافی که بین دو دولت ایجاد شود و منجر به مداخله اعضای نیروهای مسلح شود، یک درگیری مسلحانه در مفهوم ماده ۲ است، حتی اگر یکی از طرفین وجود حالت جنگی را انکار کند. فرقی نمی‌کند که درگیری چقدر طول بکشد، چه مقدار کشتار صورت می‌گیرد یا تعداد نیروهای شرکت‌کننده چقدر باشد.
به طور مشابه، تفسیر ۲۰۲۰ بیان می کند که «هیچ الزامی وجود ندارد که توسل به نیروی مسلح بین طرفین قبل از اینکه بتوان گفت یک درگیری مسلحانه وجود دارد، به سطح معینی از شدّت برسد»، در حالی که دادگاه بین¬المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق، در فراری مشهور، اظهار می¬دارد که هرگاه «توسل به نیروی مسلح بین دولت¬ها» وجود داشته باشد یک مخاصمه مسلحانه بین¬المللی رخ می¬دهد. (تادیچ، تصمیم در مورد درخواست دفاع برای تجدیدنظر موقت در صلاحیت، ۷۰).
همانطور که آشکار است، آستانه شدّتی که در آن یک مخاصمه مسلحانه بین¬المللی ایجاد می¬شود نسبتاً پایین است. معمولاً یک حمله¬ی عمدی توسط یک دولت به عنوان مخاصمه مسلحانه توصیف می¬شود. سؤالی که مطرح است این است که چه زمانی کمک به یک متخاصم در طول مخاصمه مسلحانه بین-المللی، دولت مربوطه را به طرفِ آن درگیری تبدیل می‌کند؟
آقای کریستوفر گرین‌وود، در ویرایش دوم کتاب راهنمای حقوق بشردوستانه بین‌المللی (فلک، ۲۰۰۸، نکته ۲۱۴)، این موضع را اتخاذ کرد که:
به طور کلی، حمایت از اقدامات جنگیِ طرف ثالث، در صورتی که مستقیماً مرتبط باشد، یعنی ارتباط نزدیکی از نظر مکان و زمان، با اقدامات مضّر برای دشمن داشته باشد، به عنوان یک اقدام جنگیِ دولت حامی ارزیابی می شود. همکاری در تولید تسلیحات یا سایر فعالیت¬ها برای حمایت از نیروهای مسلح کافی نخواهد بود.
در عین حال، وی متذکر شده است که «حمایت مالی، سیاسی و اطلاعاتی {نیز} چنین تأثیری نخواهد داشت».
من با شرطِ گرین وود مبنی بر مستقیم بودن اقدامات مضرّ (به عنوان اقدام جنگی) موافق هستم. با این حال، من معتقد نیستم که پشتیبانی اطلاعاتی هرگز نمی¬تواند واجد شرایط (یک اقدام جنگی) باشد. به نظر من موضوع، درجه ضعیف بین حمایت مورد نظر و هرگونه اقدام حمایتی است. در برخی موارد، ارائه اطلاعات به سطح لازم می‌رسد. در سایر موارد، این گونه نیست.
رویکرد مبتنی بر حمایت (پشتیبانی)
حمایت از یک طرف درگیری عمدتاً در چارچوب درگیری مسلحانه غیر بین‌المللی مورد توجه قرار گرفته است. با این وجود، در غیاب یک چارچوب هنجاری پذیرفته شده برای ارزیابی، هنگامی که حمایت، در طول یک مخاصمه مسلحانه بین¬المللی، دولت ارائه دهنده¬ی آن را به یک طرفِ درگیری تبدیل می¬کند، بحثِ مخاصمات مسلحانه داخلی برای قیاس مفید است. قبل از پرداختن به آن بحث، باید احتیاط کرد که کنترل یک طرف در یک مخاصمه مسلحانه غیر بین¬المللی موضوع بحث نیست. دادگاه بین¬المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق، در قضیه تادیچ به این موضوع رسیدگی کرد، در این قضیه دیوان معیارِ «کنترل کلی» را برای تعیین این نکته اعمال کرد که آیا مخاصمه مسلحانه غیر بین¬المللی به واسطه اقتدار جمهوری فدرال یوگسلاوی بر نیروهای صرب بوسنی، «بین¬المللی شده» است یا خیر. در مورد جنگ بین اوکراین و روسیه، ایالات متحده به وضوح کنترل نیروهای یا عملیات اوکراین را بر عهده ندارد.
در عوض، موضوع در اینجا رابطه بین ماهیت حمایت ارائه شده و توصیف آن به عنوان یک طرف درگیری است. کمیته بین‌المللی صلیب سرخ موقعیتی را که در آن یک دولت یا نیروی چند ملیتی از دولت درگیر در یک مخاصمه مسلحانه غیر بین¬المللی، حمایت می¬کند و به یکی از طرف‌های درگیری تبدیل می‌شود، مورد اشاره قرار می¬دهد. (کمیته) بر این عقیده بود که دولت یا نیروی چندملیتی حامی، نیازی به اقدامی ندارد که به تنهایی آن را به یک طرف درگیری تبدیل کند. بجای آن:
عنصر تعیین کننده، کمکی است که این نیروها در انجام دسته جمعی اقدام جنگی انجام می¬دهند. یک رویکرد مبتنی بر حمایت (پشتیبانی)، به وضوح بین ارائه حمایتی (پشتیبانی)که تأثیر مستقیم بر توانایی طرف مقابل برای انجام عملیات نظامی دارد و اشکال غیرمستقیم‌تر حمایت (پشتیبانی)، که به ذینفع اجازه می‌دهد تا توانایی‌های نظامی خود را افزایش دهد، تمایز قائل می‌شود. (صفحه ۲۲ ؛ همچنین به گزارش چالش¬های ۲۰۱۹، صفحه ۷۵ مراجعه کنید).
کمیته بین‌المللی صلیب سرخ چهار معیار برای تشخیص در مورد این وضعیت ارائه کرد:
۱) وجود یک مخاصمه مسلحانه غیر بین¬المللیِ از قبل موجود؛
۲) اینکه حمایت مربوط به «انجام اقدامات جنگی» (یک اصطلاح حقوق بین¬الملل بشردوستانه است که به سلاح¬ها و تاکتیک¬های مورد استفاده در جنگ اشاره می کند) در زمینه آن درگیری باشد؛
۳) اینکه حمایت به نفع یک طرف (درگیری) باشد. (ارتباط با درگیری)؛
و ۴) تصمیم رسمی دولت یا سازمان مربوطه برای حمایت از آن طرف درگیری.
طبق گزارش کمیته بین¬المللی صلیب سرخ ( صفحه ۲۳)، تحقق معیارهای فوق باید امکان تعیین واضحِ وجود یک قصدِ جنگ¬طلبانه واقعی از سوی نیروهای چند ملیتی را فراهم کند. وضعیت مزبور نشان می-دهد که این نیروها به طور مؤثر در عملیات نظامی یا سایر اقدامات جنگی با هدف از بین بردن پرسنل و دارایی¬های نظامی دشمن، ایجاد مانع در عملیات نظامی یا کنترل بخش هایی از قلمرو آن شرکت دارند. _تریستان فرارو_ رویکرد مبتنی بر حمایت در مخاصمات مسلحانه غیر بین¬المللی را در دو مقاله بین¬المللی صلیب سرخ، یکی در مورد نیروهای چندملیتی (۲۰۱۳) و دیگری در مورد مداخله خارجی (۲۰۱۵) تبیین نموده است. در اثر اول وی معتقد است (صفحات ۵۸۵-۵۸۶)، حمایت مستقیم شامل اقداماتی می شود که تنها در ارتباط با سایر اقدامات انجام شده توسط طرف مورد حمایت بر دشمن تأثیر می¬گذارد. اقدام نیروهای چندملیتی باید جزء لاینفک عملیات نظامی خاص و هماهنگی باشد که توسط طرف مورد حمایت انجام می شود و مستقیماً به دشمن آسیب وارد می¬کند. به عبارت دیگر، باید ارتباط نزدیکی بین اقدام نیروهای چند ملیتی و آسیب وارد شده به یکی از متخاصمان در اثر عملیات نظامی خاص انجام شده توسط طرف مقابل وجود داشته باشد. به عنوان مثال، انتقال نیروهای مسلح دولت مورد حمایت به خط مقدم یا تهیه هواپیما برای سوخت‌گیری جنگنده‌های جتِ درگیر در عملیات هوایی انجام‌شده توسط دولت مورد حمایت، نیروهای چندملیتی را در انجام اقدامات خصمانه جمعی درگیر می‌کند و آنها را به یکی از طرف‌های مخاصمه مسلحانه غیر بین¬المللیِ از قبل موجود، تبدیل می‌کند.
فرارو، در ادامه¬ی مقاله¬ی خود نوع حمایتی را که در طول یک مخاصمه مسلحانه غیر بین¬المللی لازم است، توصیف می¬کند(صفحات ۱۲۳۱، ۱۲۳۴). چنین اقدامی باید به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از مخاصمات مسلحانه غیر بین¬المللیِ از قبل موجود، در نظر گرفته شود. بنابراین، اقداماتی مانند پشتیبانی لجستیکی شامل حمل و نقل نیروهای یکی از متخاصمان در خط مقدم، ارائه اطلاعاتی که بلافاصله در انجام عملیات خصمانه استفاده می¬شود و مشارکت اعضای قدرت ثالث در برنامه¬ریزی و هماهنگی عملیات نظامی انجام شده توسط طرف مورد حمایت، همه از انواع حمایت‌هایی هستند که در قلمرو اعمال موضعِ صلیب سرخ قرار می‌گیرند – مانند دخالت مستقیم قدرت مداخله گر در نبرد. کمیته بین‌المللی صلیب سرخ پیشنهاد کرده است که «در صورت حمایت دولت از یک یا چند طرف در یک مخاصمه مسلحانه بین¬المللی، استدلال مشابهی می¬تواند اعمال شود» (Droege and Tuck, 2017.)
این نکات منطقی است اما جدای از این مساله، اینکه چرا اقداماتی که یک کشور را به عنوان یک طرفِ مخاصمه مسلحانه غیربین المللیِ در حال انجام تبدیل می‌کند، تأثیر یکسانی را در یک مخاصمه مسلحانه بین¬المللی در حال انجام ندارند، چندان قابل هضم نیست. به لحاظ منطقی، عامل مهم در چنین ارزیابی باید رفتار جمعی خصمانه باشد نه دسته¬بندی درگیری.
با تکیه بر رویکرد مبتنی بر حمایتِ کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، پیشنهاد می‌کنم هنگام ارزیابی اینکه آیا به اشتراک‌گذاری اطلاعات یا سایر حمایت‌ها، یک کشور حامی را به عنوان یک متخاصم وارد یک مخاصمه مسلحانه بین¬المللی می‌کند، به عوامل زیر توجه کنید:
• قصد دولت حامی (حمایت کننده) برای مشارکت در انجام عملیات خصمانه توسط دولت مورد حمایت یا خنثی کردن عملیات دولتِ دشمن؛
• میزانی از حمایت (پشتیبانی) که دولت مورد حمایت در انجام عملیات خصمانه از آن سود می‌برد یا مانع انجام آن از سوی دشمن می‌شود.
• میزانی از حمایت (پشتیبانی) که برای انجام عملیات خصمانه¬ی خاص ِدولت مورد حمایت یا اقدام دفاعی علیه دشمن آن ضروری است.
• میزانی از اراتباط مستقیم بین ارائه اطلاعات و استفاده از آن.
به عبارت دیگر، آیا دولت حامی قصد خصمانه برای حمایتِ مستقیم یا ممانعت از عملیات¬های نسبتاً قریب الوقوع خاصی داشته است که در صورتی که به تنهایی انجام می¬شد، به یک درگیری مسلحانه بین¬المللی (آستانه پایین) منجر می¬شد؟ آیا قصد داشته در انجام «عملیات خصمانه¬ی جمعی» شرکت کند؟
اعمالِ رویکردِ اشتراک گذاری اطلاعات
البته هر مورد باید بر اساس معیارهای ذکر شده مورد ارزیابی قرار گیرد. این معیارها اطلاعات با درجه ی استراتژیک را مستثنی می¬کنند. به عنوان مثال، ارائه¬ی اطلاعات کلی در مورد قصد کلی روسیه یا سایر کشورها به اوکراین باعث نمی¬شود که کشوری که اطلاعات را به اشتراک می¬گذارد، به یک طرف درگیری تبدیل شود. همچنین اطلاعات گسترده¬ای در سطح عملیاتی جنگ، مانند: اطلاعات در مورد محورهای حمله در شرق اوکراین، دستور روسیه برای نبرد در تئاتر، وضعیت عمومی نیروهای روسیه، ماهیت تلاش های لجستیکی روسیه، یا روحیه¬ی نیروهای روسی باعث تبدیل شدن کشور ارائه دهنده¬ی اطلاعات، به طرف درگیری نمی¬شود. اطلاعاتی که به اوکراین داده می‌شود و به منظور تسهیلِ عملیات تهاجمی یا تدافعی خاص اوکراین نیست، به همین ترتیب واجد شرایط نخواهد بود.
بنابراین، برای مثال، اگر ایالات متحده قصد ندارد اطلاعات خود را برای تسهیل حمله به مسکو یا کمک به اوکراین برای جلوگیری از حمله¬ی خاص توسط رزمناو قرار دهد، ایالات متحده را به یک طرف درگیری تبدیل نمی¬کند، حتی اگر نیروهای اوکراینی از آن برای این اهداف استفاده کنند.
با این حال، ارائه اطلاعات عملی در سطح تاکتیکی جنگ که نیروهای اوکراینی را قادر می‌سازد تا از حمله خاص روسیه به سرعت دور شوند یا این امکان را ایجاد می¬کند که یک حمله خاص علیه یک هدف انجام شود، با رویکردی که من پیشنهاد می¬کنم از آستانه یک مخاصمه مسلحانه عبور می¬کند. به عنوان مثال، به اشتراک¬گذاری اطلاعات، دقیقاً یک هدف روسی را برای نیروهای اوکراینی مکان یابی کند، باعث ایجاد وضعیتِ طرفِ یک درگیری مسلحانه بین¬المللی می شود( باعث می¬شود ایالات متحده آمریکا به عنوان طرف درگیری در نظر گرفته شود). راه حلِ این رویکرد این است که، آیا ارائه اطلاعات به صورت عمدی، سهمِ کلی و اساسی در حملات خاص یا دفاع در برابر آنها دارد یا خیر. آیا دولت‌ها اطلاعاتی را ارائه و دریافت می‌کنند که به طور جمعی در انجام مخاصمات مزبور مشارکت می‌کنند؟
نکات پایانی
اگر گزارش‌های مربوط به ایالات متحده و سایر کشورها، اطلاعات عملی را ارائه می¬کنند که عملیات تاکتیکی تهاجمی و تدافعی خاص توسط نیروهای اوکراینی را امکان¬پذیر کرده، مسلماً کشورهای حامی به طرفین درگیری تبدیل شده‌اند. این ادعا به دو دلیل غیرقطعی است. اول، چنین ارزیابی هایی وابسته به واقعیت هستند و باید به صورت موردی مطرح شوند. در حال حاضر اطلاعات با منبع آزاد و قابل اعتماد کافی برای نتیجه¬گیری قطعی در دسترس نیست.
دوم، در بین کشورها در مورد اینکه چه زمانی حمایت از یک متخاصم، دولت حمایت کننده را وارد درگیری مسلحانه می کند، اتفاق نظر وجود ندارد. من معتقدم رویکرد پیشنهادی در بالا هم منطقی است و هم با هدف و موضوع حقوق بین الملل بشردوستانه سازگار است؛ اما تنها یک رویکرد پیشنهادی باقی می‌ماند مگر اینکه و تا زمانی که کشورها به تصویب برسانند. این فقط برای برانگیختن بحث بیشتر در میان مشاوران حقوقی دولت¬ها، کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، جامعه غیردولتی و دانشگاهیان ارائه می‌شود. این پیشنهاد با حرف آخر در این زمینه فاصله قابل توجهی دارد.
من در پایان تاکید می¬کنم که این پست در مورد قانونی بودن به اشتراک گذاری اطلاعات توسط ایالات متحده یا هر کشور دیگری نیست. با این حال، من اعتراف می‌کنم که درتسهیل ارائه اطلاعات به اوکراین، که دفاع این کشور را در برابر حمله مسلحانه غیرقانونی روسیه که از سال ۲۰۱۴ در جریان است، مطرح می¬کند، هیچ چیز غیرقانونی نمی‌بینم. در عوض، تنها هدف این پست کمک به شناسایی این مساله است که چه زمانی، کشوری که از یک متخاصم حمایت می‌کند، به یک طرف درگیری تبدیل می‌شود. پس از آن، قانون حاکم بر بی¬طرفی دیگر بین آن کشور و دشمن (روسیه) اعمال نمی¬شود، و قواعد حقوق بین¬الملل بشردوستانه بر فعالیت¬های هر دو کشور که با مناقشه ارتباط دارند، اعمال می-گردد. به عبارت دیگر، تجزیه و تحلیل تنها در چارچوب هدف « انتخابِ قانون حاکم» است.

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *