یادبود قاضی آنتونیو آگوستو کانچادو ترینداد

یادبود قاضی آنتونیو آگوستو کانچادو ترینداد

نویسنده: Rodolfo Ribeiro
مترجم: کتایون اشرفی: دانشجو دورۀ دکتری حقوق بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی
ویراستار: دکتر سید مصطفی میرمحمدی: عضو هیئت علمی دانشگاه مفید
آنتونیو آگوستو کانچادو ترینداد، بدون شک یکی از چهره‌های برجستۀ حقوق بین‌الملل بود و تأثیر عمیقی بر بسیاری از افراد داشته است. وی پس از یک دوره بیماری طولانی، در سن ۷۴ سالگی درگذشت. کانچادو ترینداد به عنوان یک استاد، محقق، رایزن، مشاور حقوقی، نماینده و قاضی بین‌المللی، همواره تعهدی سرسختانه به حقوق بین‌الملل انسانی‌شده داشت؛ قواعدی که همواره نسبت به نیازهای تک تک انسان‌ها، حساس و متوجه بوده است. تلاش فکری خستگی ناپذیر و اشتیاق عمیق وی به حقوق بین‌الملل، تنها با مهربانی و فروتنی او دمساز بود.

دانشمند
کانچادو ترینداد در سال ۱۹۴۷ در بلو هوریزونته (برزیل) در خانواده‌ای پزشک به دنیا آمد و از سنین جوانی مجذوب حقوق بین‌الملل، هنر و علوم انسانی شده بود. او همزمان با تحصیل در رشتۀ حقوق در دانشگاه فدرال میناس گرایس (UFMG)، به مطالعۀ فلسفه، سینما و ادبیات مشغول شد. علاقۀ وی به حقوق بین‌الملل خیلی سریع در دانشکدۀ حقوق آشکار شد، تا جایی که او از کلاس‌های دیگر صرف نظر کرد که به کتابخانه رفته تا مجموعه دروس آکادمی لاهه را مطالعه کند. پس از فارغ التحصیلی از UFMG در سال ۱۹۶۹ و با تشدید دیکتاتوری نظامی در برزیل، تصمیم گرفت تحصیلات تکمیلی خود در رشتۀ حقوق را در کمبریج ادامه داده و مدت شش سال در آنجا سکونت داشته باشد. در این سال‌ها، او بارها به استراسبورگ سفر کرد و تحولات رویۀ قضایی دادگاه اروپایی حقوق بشر در دهه ۷۰ را دنبال کرد. همچنین کانچادو ترینداد، نخستین فرد از آمریکای لاتین بود که مدرک دیپلم موسسۀ بین‌المللی حقوق بشر از دستان رنه کسن دریافت کرد. پژوهش دکترای وی قاعدۀ تکمیل مراحل جبران خسارت محلی و ارتباط آن با حمایت از حقوق بشر، جایزۀ یورک را برای او به ارمغان آورد و به اثری مهم در این زمینه تبدیل شد. ظاهراً او یک بار به من گفت که پس از ارائه رسالۀ ۱۷۰۰ صفحه‌ای خود، دانشکدۀ حقوق دانشگاه کمبریج تصمیم گرفت که مقررات مرتبط با محدودۀ نگارش رساله‌های دکتری را به۱۰۰ هزار کلمه تغییر دهد.
در سال۱۹۷۸، کانچادو ترینداد در برزیل کار تدریس خود را در دانشگاه برازیلیا و سپس در مؤسسۀ ریو برانکو (آکادمی دیپلماتیک برزیل) آغاز کرد؛ جایی که به مدت ۳۰ سال به تدریس نسل‌های مختلف حقوق‌دانان، وکلا و دیپلمات‌های برزیلی پرداخت. وی در طول زندگی حرفه‌ای خود، همواره اشتیاق به تدریس، تحقیق و انتقال دانش داشت و زمانی که در زمرۀ قضات بین‌المللی قرار گرفت، حتی این موارد چشم‌گیرتر شد.

از اولین کتاب او ––– Fundamentos Jurídicos dos Direitos Humanos ” مبانی حقوقی حقوق بشر ” که در اوایل دهۀ بیستم زندگی خود منتشر کرد–––– تا آخرین کتاب، همواره حقوق بشر در مرکزیت کارهای کانچادو ترینداد قرار داشت.
تحقیقات وی، مطالعۀ حقوق بشر در برزیل را شکل داد، تا جایی که تقریباً غیرممکن است در این کشور، کتابی را در مورد حقوق بشر پیدا کرد که یکی از (چندین) آثار او را ذکر نکرده باشد. سه جلد کتاب Tratado de Direito Internacional dos Direitos Humanos “منشور حقوق بین‌الملل حقوق بشر” مرجع اصلی در زمینه حقوق بشر در برزیل است که نه تنها در محافل دانشگاهی به طور گسترده به بحث گذاشته شده، بلکه مکررا در تصمیمات قضایی و اداری نیز مورد استناد قرار گرفته است. نوشته‌های آنتونیو، که محققی پرکار بود، تنها محدود به حقوق بین‌الملل بشر نبود، بلکه شامل حقوق بین‌الملل بشردوستانه، حقوق بین‌الملل پناهندگان، حقوق سازمان‌های بین‌المللی، نظریه و تاریخ حقوق بین‌الملل، مسئولیت دولت، حقوق بین‌الملل محیط زیست، دادگاه‌ها و دیوان‌های بین‌المللی، منابع حقوق بین‌الملل، حقوق دیپلماتیک و کنسولی، خلع سلاح هسته‌ای و … نیز می‌شد. وی در مهم‌ترین اثر خود، حقوق بین‌الملل برای بشریت: به سوی حقوق ملل جدید، سعی کرد این شاخه‌های مختلف حقوق بین‌الملل را ذیل رویکردی جامع و انسانی، جمع‌آوری کند.
به عنوان یک دانشجوی کارشناسی حقوق در برزیل، نوشته‌های کانچادو ترینداد همواره برای من، گیرا و قانع کننده بود. در دریایی از بدبینی و بی عدالتی جهانی، پیشنهادهای وی برای حقوق بین‌المللی انسانی‌تر، به اندازه کافی قانع‌کننده به نظر می‌رسید. احتمالا من تمامی کنفرانس‌ها و سخنرانی‌های وی را که در اینترنت موجود است، تماشا و بازبینی کرده‌ام (ظاهراً او فردی است که سخنرانی‌های بیشتری در کتابخانه سمعی و بصری سازمان ملل دارد). من همچنان شوک ناشی از درک این واقعیات را به یاد دارم که وقتی برای تحصیل حقوق بین‌الملل به ژنو رسیدم، دریافتم که همگان طرفدار قاعدۀ آمره نیستند، اصل pro persona (حمایتی بودن حقوق بشر) موردی است که “دورادور” فقط در سیستم حقوق بشر بین ‌آمریکایی وجود داشت و اینکه بشر، موضوع حقوق بین‌الملل نبود.

مشاور حقوقی
همچنین کانچادو ترینداد، اثری ماندگار در قواعد حقوق بشر برزیل به جای گذاشته است. وی به عنوان مشاور حقوقی وزارت امور خارجه برزیل (۱۹۸۵-۱۹۹۰) در طول تدوین قانون اساسی ۱۹۸۸، نقش کلیدی در گنجاندن دیدگاه “یگانگی حقوق بین‌الملل و حقوق داخلی” در متن قانون اساسی جدید داشت. نتیجۀ پیشنهاد او بند ۲ ماده ۵ قانون اساسی فدرال است که تکمیل‌کنندۀ حقوق و آزادی‌های مندرج در قانون اساسی با حقوق مصرح در معاهدات و دیگر منابع حقوق بین‌الملل الزام‌آور برای برزیل، است. همچنین نظرات حقوقی او در راستای الحاق برزیل به معاهدات مختلف حقوق بشری در دهه ۱۹۹۰، از جمله کنوانسیون منع شکنجه، کنوانسیون حقوق کودک، میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر، کنوانسیون بین آمریکایی برای جلوگیری و مجازات شکنجه، اساسی‌ بود.
در سال‌های بعد، کانچادو ترینداد در چندین آژانس سازمان ملل متحد و سایر سازمان‌های بین‌المللی، به عنوان مشاور حقوقی فعالیت کرد و در عین حال، ارتباط خوبی با وزارت امور خارجه داشت. در سال ۱۹۹۳، وی به عنوان مدیر مؤسسه بین آمریکایی حقوق بشر انتخاب شد و در اواخر همان سال، به هیئت برزیلی حاضر در کنفرانس جهانی حقوق بشر ملحق شد. وی با توجه به شهرتی که از قبل در زمینه حقوق بین‌الملل حقوق بشر داشت، توسط مجمع عمومی سازمان کشورهای آمریکایی، در سال ۱۹۹۴ به عنوان قاضی در دادگاه بین ‌آمریکایی حقوق بشر انتخاب شد.

قاضی بین‌المللی
در سن خوزه، قاضی کانچادو ترینداد این فرصت را به دست آورد تا آنچه را که برای دو دهه مطالعه کرده بود، عملی کند. در طول مأموریت او، دادگاه میان آمریکایی، رویۀ قضایی‌ای ماهرانه و مترقیانه را توسعه داد. کانچادو ترینداد از طریق نظرات فردی خود، پیشگام گسترش حیطۀ قواعد آمره فراتر از ممنوعیت شکنجه و سایر اعمال غیر انسانی بود تا مواردی مانند اصل عدم تبعیض، حق بر دادخواهی، ممنوعیت ناپدید شدن اجباری، ممنوعیت قواعد عفو-خودسرانه و نقض‌های شدید قواعد بین‌المللی بشردوستانه را پوشش دهد. در دوران ریاست وی (۱۹۹۹-۲۰۰۴)، دیوان یک سری نظرات مشورتی مترقیانه را اتخاذ کرد که مباحثی را در ارتباط با حق کسب اطلاعات در مورد مساعدت کنسولی، حقوق کودکان و وضعیت حقوقی مهاجران غیرقانونی، شکل داد. تأثیر وی در تحولات رویۀ دیوان به حدی زیاد بود که برخی آن را «دیوان کانچادو ترینداد» نامیده‌اند.

وی در سال ۲۰۰۸، با بیشترین تعداد آرا در تاریخ دیوان (۱۶۳ رای در مجمع عمومی و ۱۴ رای در شورای امنیت) به عنوان عضو دیوان بین‌المللی دادگستری انتخاب شد. او اولین برزیلی بود که در سال۲۰۱۸، مجددا در دادگاه جهانی انتخاب شد. ترینداد در لاهه، به دلیل جهان‌بینی انسانی و سبک منحصر به فرد خود، شهرت جهانی بیشتری را به دست آورد. در دادگاهی که برای حل اختلافات میان دولت‌ها طراحی شده است، کانچادو ترینداد همچنان با اطمینان خاطر بر دیدگاه انسان محور خود پافشاری می‌کرد. از آرا ترافعی و نظرات مشورتی در مورد حمایت از محیط زیست، اختلافات مرزی، تعیین سرنوشت، حمایت دیپلماتیک و مصونیت‌های دولتی تا حفظ پستانداران دریایی، خلع سلاح هسته‌ای، نسل زدایی و ضبط اسناد و داده‌ها؛ برای او نیازهای تک تک انسان‌ها، پیش از همه و در کانون توجه بود.
در حالی که نظریات او ممکن است مورد توجه اعضای این حرفه در کشورهای توسعه یافته نباشد، اکنون، انعکاس تلاش کانچادو ترینداد در راستای دستیابی به حقوق بین‌الملل انسانی‌شده، در سایر نقاط جهان شنیده می‌شود. نمونه‌ای از آن، تصمیم اخیر دادگاه عالی برزیل است که به نظر مخالف وی در قضیۀ مصونیت قضایی، در راستای لغو مصونیت‌های آلمان در پرونده‌ای مربوط به غرق شدن یک کشتی تجاری در طول جنگ جهانی دوم، استناد کرد. در خصوص پرسش از کوچک‌ترین اقلیت‌ها بودن، وی از کتاب آیزایا برلین «برخلاف جریان» نقل قول کرد: نمی‌توان به خرد سنتی و مرسوم اکتفا کرد، بلکه باید به دنبال راه‌هایی جهت بهبود وضعیت بشری بود. و این همان کاری است که او سعی کرد انجام دهد و در راهی که انتخاب کرد، برخلاف جریان شنا کرد. او به جای پنهان شدن در زیر پردۀ بی‌طرفی و عدم جانبداری، در تعهدات و جهان بینی خود صریح بود.
برخی با روش او مخالف بوده و از او به خاطر پرگویی بسیار و بی‌ثمر بودن انتقاد کرده‌اند، اما کانچادو ترینداد در طول دوران کاری، به سنت خویش وفادار و ثابت قدم بوده است. او بی تردید با لهجه می نیرو که آشتی جویانه، انسان¬گرا و صلح جویانه است، ارتباط برقرار کرد. در کشوری که در آن قضات طبق قانون موظفند تصمیمات خود را به صورت مکتوب توضیح دهند و نه تنها مباحثات دادگاه در دسترس عموم قرار دارد، بلکه از تلویزیون به صورت زنده نیز پخش می‌شود، نظرات افراد امری طبیعی است.
کانچادو ترینداد، بدون شک فراغی بزرگ و در عین حال، میراثی عظیم را از خود بر جای می‌گذارد. وی که از عدم پایبندی همتایان خود به مواضعش ناراحت نبود، امیدوار بود که احساسات انسانی خود را به نسل‌های جدید محققان حقوق‌بین الملل القا کند (و از بازتاب¬هایی که فوت او در پی داشت، معتقدم که او توانست به این مهم دست یابد). او همیشه مشتاق تعامل با دانشجویان، به ویژه در لاهه بود. همان‌طور که در صفحات پایانی دورۀ عمومی خود در آکادمی لاهه نوشت:
برای شروع، ما می‌توانیم با یادگیری درست درس‌های گذشته، آرزوی دنیایی بهتر داشته باشیم. در لحظات تاریخی بحران‌ها، مانند بحرانی که اکنون شاهد آن بوده و تحمل می‌کنیم، فردی بوده است که توانایی خود را به کار بسته و تشویق شده است که همت خود را مصروف بهبود وضعیت بشری کند. وجدان انسان در برابر ناملایمات بزرگ تسلیم نمی‌شود و بالعکس، نیاز مبرم به رویارویی با چالش‌های جدید و ساختن جهانی بهتر را بیدار می‌کند. […] من این شهامت را دارم تا اطمینان خود را در این مورد ابراز کنم که با پایبندی به دیدگاه انسان‌‌گرا و جهان‌شمول بنیان‌گذاران رشتۀ خود، در سال‌های پیش‌رو، نسل‌های جدید محققان آن، موفق خواهند شد که به نفع فرزندان ما، نسل جدید حقوق بین‌الملل عصر جدید را، به عنوان حقوق بین‌الملل برای بشر، بنیان‌گذاری کنند.
از وی، همسرش کارملیتا و سه پسرش به یادگار مانده است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *