ابهام راهبردی برای بازدارندگی چین در مورد تایوان موثر نیست
به هر حال چین حمله خواهد کرد، زمان تعهد فرا رسیده است
Peter Devineنویسنده:
۱ سپتامبر ۲۰۲۲
مدرس سابق اقتصاد در آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده و اقتصاددان در بانک جهانی
ترجمه: محمدرضا مددی
دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بینالملل دانشگاه تهران
به عنوان یک نظریهپرداز و مدرس سابق اقتصاد در آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده، با تجربه آکادمیک بسیار زیاد و واقعی در زمینه بازدارندگی به عنوان خلبان جنگنده، برای من بدیهی است که ابهام راهبردی، دیگر چین را از حمله به تایوان باز نخواهد داشت. در عوض، ایالات متحده باید سایر کشورها را برای گسترش تعهد غرب به دفاع از این جزیره متحد نماید.
از دست دادن تایوان و در اختیار حزب کمونیست چین قراردادن آن، ضربهای مهلک به منافع آمریکا و منافع هر کشور دموکراتیک دیگر است. تایوان علاوه بر جایگاه خود به عنوان یک دموکراسی بسیار نادر، هرچند تحت فشار، در منطقهای پرتنش، تامینکننده انحصاری ریز تراشههای پیشرفته میباشد که برای اقتصاد آمریکا و امنیت ملی آن حیاتی است. اما تأثیر غیرمستقیم آن حتی نگرانکنندهتر است. اگر آمریکا به عنوان متحدی غیرقابل اعتماد برای تایوان تلقی شود، آنگاه هر کشور واقع در اقیانوس هند-آرام که درحاشیه هستند برای انجام معاملات دوجانبه به سوی چین هجوم خواهند آورد. این قراردادهای دوجانبه دارای مزیت حرکت اول (FMA) هستند، به این معنی که میتوانند موجی از همسویی مجدد را آغاز کنند که به طور بالقوه نظم جهانی جدید و طرفدار استبداد را تثبیت و تحکیم میکند. به همین دلیل است که راهبرد امریکا در قبال تایوان از اهمیت بسزایی برخوردار است.
دکترین راهبرد ترکیبی ایالات متحده در مورد ابهام راهبردی در رابطه با دفاع از تایوان بیش از ۴۰ سال است که وجود دارد. هدف این بود که هم چین را از حمله به تایوان باز دارد و هم تایوان را از ادعای استقلال خود منصرف سازد، در حالی که قرار بود چین کشوری باز و دموکراتیزه باشد و منجر به «موازنه» جدیدی در روابط بینالملل گردد. متأسفانه، این چیزی نیست که اتفاق افتاد. آنچه ابهام راهبردی اکنون انجام میدهد این است که متحدان بالقوه تایوان را از تعهد به دفاع از دموکراسی جزیره در حال توسعه باز میدارد و این مشکل بزرگی است.
ابهام راهبردی بر این فرض قرار دارد که کوچک شمردن ادعای تایوان، احتمال جنگ را به حداقل میرساند؛ که نمیرساند. چین کماکان بر عهد خود پایبند است که در صورت لزوم تایوان را با زور تصرف خواهد نمود و این تهدید به طرز فزایندهای محتملتر میشود. حتی مدافعان ابهام راهبردی استدلال میکنند که این رویکرد به اندازه گذشته چین را منصرف نمیسازد زیرا قدرت چین از فرضیات آمریکا پیشی گرفته است. از یک سو، چین که اساساً سیستم دموکراتیک هنگکنگ را نابود کرده است، ممکن است جسورتر شود و به دنبال تایوان برود و از سوی دیگر، گزارش جدید دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد اعلام کرده است که تجاوزات چین علیه اویغورها در سینکیانگ «ممکن است جنایت بینالمللی، به ویژه جنایت علیه بشریت باشد» که تمایل چین برای نادیده گرفتن آشکار هنجارهای بینالمللی را بیشتر نشان میدهد.
مؤسسه رند (RAND) ارزیابی میکند که چین ممکن است قادر باشد در طی یک دهه با موفقیت به تایوان حمله کند. بنابراین، عامل محرک اصلی جنگ احتمالاً میتواند اعتقاد چین بر این باشد که به جای نیاز به مقابله با هرگونه رفتار قاطع از سوی تایوان، می¬تواند با هزینههای قابل قبول به تایوان حمله کند.
ایالات متحده باید از ابهام راهبردی دوران شوروی عبور کند و متوجه شود که بازی و بازیکنان تغییر کردهاند. هرگونه درگیری نظامی بر سر تایوان چند جانبه خواهد بود و همه کشورهای منطقه را به نوعی تحت تأثیر قرار میهد. آمریکا باید همپیمانان خود را در اقیانوس هند-آرام و در سراسر جهان متحد سازد تا در صورت تهاجم به تایوان دفاع کنند. این تنها راهبردی است که احتمال جنگ بلند مدت را به حداقل میرساند و در عین حال بیانگر تعهد به متحدان دموکراتیک میباشد.
چالش دفاع چندجانبه تایوان یک بازی تعهد (یا منافع عمومی) است. اگر چین حمله کند، هر کشور ثالثی با این تصمیم مواجه میشود که به دفاع از تایوان متعهد شود یا نه. اما این تصمیم به احتمال پیروزی بستگی دارد، که منوط است به اینکه چند کشور ثالث تصمیم میگیرند تا متعهد شوند- عمدتا در میان آنها، ایالات متحده. راه حل این بازی بستگی به این دارد که کشورهای ثالث بطور قابل اعتمادی از قبل به یکدیگر متعهد شوند. اگر آمریکا بطور قابل اعتمادی متعهد به دفاع از تایوان شود، احتمال پیروزی به طرز چشمگیری افزایش مییابد و احتمال اینکه هر کشور دیگری نیز متعهد شود، بیشتر میشود. تعهد معتبر یکی از دلایلی است که چرا ایالات متحده نیروهای خود را در کره جنوبی مستقر میکند؛ اگر شمال حمله کند، ایالات متحده به طور خودکار درگیر خواهد شد.کره شمالی از قبل این را میداند، که پایگاه نظامی خود را به یک بازدارنده قوی و معتبر تبدیل میکند. آنچه که ابهام راهبردی به سایر کشورها میگوید برعکس این است و نتیجه آن این است که هر کشوری احتمالا کمتر متعهد به دفاع از تایوان میشود، جزیره را منزوی کرده و احتمال موفقیت و در نتیجه احتمال وقوع حمله چین به تایوان را افزایش میدهد.
ابهام راهبردی با شکست مواجه میشود، زیرا عدم قطعیت تعهد آمریکا را افزایش میدهد، متحدان را بر حذر میدارد و احتمال حمله را محتملتر نموده و دفاع موفق را از قطعیت کمتری برخوردار میسازد. جنگها دردناک هستند و منجر به ]پدیده[ ا ثر تماشاگر (bystander effect) میشوند که در آن هر متحد از هزینه دفاع اجتناب میکند، با این فرض که دیگران آن بار را به دوش میکشند. بدون هماهنگی قبلی، نتیجه قابل پیشبینی این است که کشورها به تماشاگر مبدل شده و منتظر کمک دیگران به تایوان خواهند بود و چین این را میداند.
با این حال، در حال حاضر یک راه حل نمونه برای این نوع مشکل در اروپا وجود دارد. ناتو موفقترین اتحاد تاریخ است. این امر عمدتاً به دلیل ماده ۵ است که هر یک از متحدین را متعهد به دفاع متقابل از یکدیگر میسازد. این مکانیسم به طور خاصی طراحی شده است که پیش از تهاجم با تثبیت تعهدات، از اثر تماشاگر جلوگیری کند تا تمام تصمیمات پس از تهاجم همزمان و پایدار باشند.
هیچگونه چتر حمایتی از نوع ناتو برای تایوان وجود ندارد، اما متحد کردن هر کشوری برای دفاع از آن باید هدف راهبردی ایالات متحده باشد و به سرعت انجام شود. دوره گذار یا انتقال یک کشور، خارج از یک اتحاد به درون آن زمانی است که آسیبپذیرتر است. هر کشور متجاوزی میداند که احتمال یک حمله موفقیتآمیز در آینده به میزان قابل توجهی کاهش مییابد و بنابراین انگیزه حمله زودهنگام را دارد. راه حل این است که انتقال خارج از اتحاد به درون آن سریع انجام شود. کاری که ایالات متحده باید انجام دهد این است که در تعهد خود برای دفاع از تایوان موضعی دو پهلو نداشته باشد.
ایالات متحده میتواند چین را با ایجاد تعهد به دفاع از تایوان، قبل از وقوع بحران باز دارد و به سایر متحدان خود نیز اطمینان دهد که این کار را انجام دهند و همه را در وضعیتی بهتر قرار دهد. بدین ترتیب میتوان جلوی تهاجم را قبل از وقوع آن گرفت. آنچه که موثر نیست بیتفاوتی و نظارهگر بودن و به طور مبهم اندیشیدن به اینکه چگونه میتوان به صورت راهبردی بازدارنده بود.
درباره نویسنده
پیتر دیوین یکی از اعضای پروژه امنیت ملی ترومن و قبلاً خلبان F/A-18، مدرس اقتصاد در آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده و اقتصاددان در بانک جهانی است. نظرات بیان شده تنها متعلق به اوست و نماینده هیچ سازمان یا دولتی نیست.