انتقال کودکان اوکراینی به روسیه به مثابه مصداقی از ژنوسید[۱]
Volodymyr Pylypenko
مترجم: محمدمهدی سیدناصری
دانشجوی دکتری حقوق بینالملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد امارات
ویراستار علمی: دکتر فریدون جعفری
عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا همدان
ژنوسید به عنوان یکی از شدیدترین جنایات بینالمللی محسوب میشود. معنای ژنوسید و اعمالی که ذیل آن قرار میگیرد، در کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد پیشگیری و مجازات جنایت ژنوسید یا کنوانسیون ۱۹۴۸ میلادی ژنوسید و در ماده ۶ اساسنامه رم دیوان کیفری بینالمللی تعریف شده است. در این ماده اشعار میدارد که ژنوسید به اقدامی اطلاق میشود که به قصد نابودی کلی یا جزئی هر گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی انجام میشود.
این اعمال شامل کشتن اعضای یک گروه خاص، تحمیل آسیبهای شدید جسمی یا روحی به اعضای گروه، تحمیل عمدی شرایط زندگی به گروه که به طور کلی یا جزیی به تدریج موجبات آسیب فیزیکی و انهدام آن گروه را به همراه داشته باشد، اعمال تدابیری جهت جلوگیری از توالد و تناسل در داخل گروه و انتقال اجباری کودکان گروهی به گروهی دیگر است. تبانی برای ارتکاب ژنوسید، تحریک عمومی به ژنوسید، شروع به ارتکاب ژنوسید و مشارکت در ژنوسید نیز از جرایم قابل مجازات هستند.
تهاجم گسترده روسیه به اوکراین که ۱۱ ماه از آغاز آن میگذرد، دلیل مناسبی است تا بر این نظر باشیم که روسها آشکارا و مستمرا حداقل یکی از اعمال فوق الاشاره را که میتوانیم به عنوان ژنوسید از آن نام ببریم، مرتکب شدهاند. ما در مورد انتقال دسته جمعی کودکان اوکراینی به روسیه صحبت میکنیم.
مقامات عالی رتبه جمهوری فدرال روسیه بلافاصله پس از آغاز تجاوز در ۲۴ فوریه و تصرف سرزمینهای اوکراین، شروع به جابهجایی کودکان اوکراینی کردند. علاوه بر این، حقایق ارائه شده در ادامه این نوشتار گواه صریح بر این است که چنین اقداماتی احتمالا از پیش برنامهریزی شده و بخشی از یک طرح گستردهتر است که توسط عالیترین مقام روسیه هماهنگ شده است.
در بهار سال جاری کمیسر حقوق کودک دولت اوکراین گزارش داد که تا دوم ماه مه میلادی ۱۸۱۰۰۰ کودک به طور غیرقانونی به روسیه منتقل شدهاند. بر اساس اطلاعات رسمی دولت روسیه ۱۸۳۱۶۸ کودک در اوایل ماه می به روسیه منتقل شدند. همانطور که میبینیم، ارقام تفاوت کمی با هم دارند.
در تابستان ارتش روسیه گزارش داد که بیش از ۳۰۷۰۰۰ کودک اوکراینی به روسیه منتقل شدهاند. همانطور که میبینیم، این روند ماهیتی گسترده و سازمانیافته پیدا کرده است. علاوه بر مقامات نظامی، گزارشهایی مبنی بر انتقال اجباری کودکان اوکراینی به روسیه توسط مقامات غیرنظامی نیز منتشر شد. به عنوان مثال اداره خانواده و جوانان منطقه کراسنودار در تارنمای رسمی خود اطلاعاتی در مورد بیش از ۱۰۰۰ کودکی که در شهر ماریوپل دستگیر شده را منتشر کرد که برای فرزندخواندگی به خانوادههای روسی در مناطق تیومن، ایرکوتسک، کمروو و آلتای منتقل شدهاند. این اطلاعات بسیار مهم از آن زمان تارنما حذف شدهاند اما موسسه مطالعات جنگ(ISW) پیوندی به نسخه آرشیو شده دارد.
به طور کلی جغرافیای جابهجایی و انتقال اجباری کودکان اوکراینی بسیار گسترده است. آنها از تمام مناطق اشغال شده موقت اوکراین از جمله مناطق خارکف، چرنیهف، زاپوریژژیا و خرسون خارج شدند. در همان زمان، انتقال اجباری کودکان از مناطق اشغالی اوکراین موسوم به “جمهوری خلق لوهانسک و دونتسک” خودخوانده نیز تحت عنوان “تخلیه به جهت محافظت از بمباران” صورت گرفت. مقصد اصلی این کودکان شهرهای ولادیمیر، اومسک، روستوف، چلیابینسک، ساراتوف، مسکو، مناطق لنینگراد و ساخالین بود؛ اینها اصلا مناطق مرزی نیستند بلکه مناطقی هستند که هزاران کیلومتر از اوکراین فاصله دارند.
متاسفانه در حال حاضر نمیتوان تعداد دقیق کودکان اوکراینی را که به اجبار به مناطق دورافتاده روسیه منتقل شدهاند، مشخص نمود. علاوه بر این با گذشت بیش از ۱۳ ماه از تجاوز جمهوری فدرال روسیه، ربایش کودکان اوکراینی همچنان ادامه دارد. نمونههای بسیاری وجود دارد که حتی در حال حاضر نیز کودکان را با ادعاهایی چون تعطیلات یا بازتوانی منتقل کرده و برنمیگردانند.
انتقال اجباری کودکان توسط روسها یک اقدام اتفاقی نیست بلکه یک روند کاملا سازماندهی شده است. این مطلب را میتوان با دلایل زیر اثبات کرد. انتقال کودکان از اوکراین توسط نیروهای روسیه در بالاترین سطح دولتی کنترل و تصمیمگیری میشود. کمیسر حقوق کودک دولت روسیه شخصا برای نظارت بر این روند به سرزمینهای اشغالی سفر کرد.
همچنین همانطور که دفتر کمیساریای حقوق بشر اوکراین اشاره میکند، انتقال اجباری از قبل طراحی شده بوده است. اوکراینیها از جمله کودکان، ابتدا به اردوگاههای تجزیه برده شده و سپس در میان مناطق مختلف روسیه توزیع میشدند. هر منطقهای طرح و پلان خود را در مورد میزان و تعداد کودکان انتقالی دارد.
کورتنی اوستورین، معاون هیئت نمایندگی ایالات متحده در سازمان امنیت و همکاری اروپا(OSCE) نیز تایید نمود که اردوگاههای تجزیه شناسایی شدهاند. اوستورین در نشست سازمان امنیت و همکاری اروپا در وین افزود که چنین اردوگاههایی در مدارس، مراکز ورزشی و موسسات فرهنگی که به تصرف نیروهای روسی درآمدهاند، ایجاد شده است. به نظر او مقامات روسیه حتی پیش از آغاز تهاجم به اوکراین در حال آماده شدن برای “تجزیه” اوکراینیها بودهاند. بر اساس این ماموریت، ۱۸ اردوگاه پالایش در سرزمینهای اشغال شده توسط روسیه وجود دارد. در عین حال خبرگزاری رویترز با اشاره به دادههای محققان مرکز تحقیقات بشردوستانه دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه ییل ۲۱ مورد از این اردوگاهها را گزارش کرده است.
هنگامی که خردسالان اوکراینی پس از عبور از “پالایش” به خاک روسیه آورده میشوند، روند “مشروعسازی” آنها با ایجاد ریشه در محیط روسیه آغاز میشود. به طور ویژه از رویههای دولتی ایجاد سرپرستی و فرزندخواندگی استفاده میشود.
به نظر میرسد این اردوگاهها جهت بازپروری سیاسی و عقیدتی کودکان باشد. این اردوگاهها به عنوان بخشی از برنامه همپارچهسازی معرفی شدهاند. این مراکز مورد تایید دولت روسیه بوده و هدف آن بازپروری فرهنگی، تاریخی و اجتماعی کودکان به شکل مطلوب دولت روسیه است.
در ۹ مارس پوتین دستور داد تا روند سرپرستی گرفتن کودکان منتقلشده اوکراینی در سطح قانونگذاری تسهیل شود و در ماه می پوتین فرمانی را در مورد رویه خاصی جهت تغییر تابعیت کودکان اوکراینی به تابعیت روسیه صادر نمود. این بیانیه خاطرنشان ساخت که یتیمان و کودکانی که بدون سرپرست قانونی باقی ماندهاند و شهروندان «جمهوری خلق دونتسک»، «جمهوری خلق لوهانسک» یا اوکراین هستند، میبایست تابعیت فدراسیون روسیه را به اخذ نمایند.
روسیه این روزها یک کمپین تبلیغاتی فعال دولتی در رابطه با پذیرش کودکان اوکراینی که به اجبار آواره شدهاند تشکیل داده و قصد دارد آنها را در جامعه روسیه مورد پذیرش قرار دهد. شایان ذکر است که کمیسر حقوق کودکان روسیه حتی یک کودک اوکراینی را که از ماریوپلِ تحت اشغال نیروهای روسیه خارج شده بود، به فرزندی قبول کرده و رمضان قدیروف، رهبر چچن، شخصا به خود میبالید که کودکان دارای شرایط نامساعد را از مدارس شبانهروزی اوکراین گرفته است. علاوه بر این، شبکههای اجتماعی روسیه روایتهای تصویری هماهنگی درباره کودکان اوکراینی که به فرزندخواندگی پذیرفته شدهاند را با عنوان «برگشت کودکی» تولید و پخش میکنند”.
بدیهی است که چنین انتقال و اسکان اجباری دسته جمعی کودکان اوکراینی با نقض هنجارهای حقوق بینالملل بشردوستانه توسط روسیه تنها با هدف “روسیسازی” آنها انجام میشود، تا هویت ملی آنها را از بین برده و هویت اوکراینی آنها را به هویت روسی تبدیل کند.
شواهد و قرائن فراوانی برای اثبات این موضوع وجود دارد. به گزارش رسانههای روسی گروهی از کودکانی که در طول جنگ از ماریوپل به حومه مسکو برده شدند، ابتدا نگرش منفی نسبت به روسیه داشتند اما بعدا این نگرش به عشق تبدیل شد. در ابتدا کودکان اوکراینی که سرود ملی اوکراین را میخواندند، با پوتین مخالفت بودند و فریاد میزدند “زنده باد اوکراین!” اما پس از “ادغام و یکپارچهسازی” آنها در خانوادههای روسی، تغییر موضع دادند.
قدیروف همچنین تهدید نمود که برای کودکان اوکراینی منتقل شده به چچن “آموزش نظامی” را در برنامههایشان قرار خواهد داد. ویدئوهای تبلیغاتی اشاره شده در مورد فرزندخواندگان کودکان اوکراینی با عنوان « برگشت دوران کودکی» حاوی جوهر آوارگی کودکان بیگناه اوکراینی است – بازگشت اوکراینیهای که دولت روسیه مدعی است به دلیل سرگردانی بر اساس راهبرد ارائه شده پوتین به دنبال برآورده ساختن ایده یک ملت هستند.
حذف کودکان اوکراینی که بر خلاف میل باطنی آنها تحت کنترل دولت اشغالگر مورد پالایش قرار گرفتند، تهیه چارچوب قانونی جهت ادغام آنها در جامعه روسیه، کمپین تبلیغاتی عمومی برای تشویق چنین اقداماتی و “آموزش مجدد” و جذب بیشتر – همه اینها اجزای طرحیای است که الگوی رفتاری خاصی را شکل میدهند. این فرایند را به ندرت میتوان به عنوان یک اخراج در نظر گرفت.
بر اساس ماده ۴۹ کنوانسیون چهارم ژنو در رابطه با حمایت از افراد غیرنظامی در زمان مخصمات، انتقال و اسکان اجباری یا دسته جمعی یا اخراج افراد محافظتشده از سرزمین اشغالی به قلمرو، صرف نظر از انگیزهها ممنوع است. اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی با توجه به اوضاع و احوالی که چنین اقداماتی تحت آن انجام میشوند، تبعید یا انتقال اجباری افراد را تحت عنوان جنایت جنگی(ماده ۸ (الف) viii)) یا جنایت علیه بشریت(ماده ۷ (د)) به رسمیت میشناسد.
جهت شناسایی اقداماتی به عنوان اخراج یا انتقال اجباری، لازم است اثبات شود که مرتکب بدون استناد به دلایل موجه از نظر قوانین و مقررات بینالمللی، یک یا چند نفر را با اخراج یا سایر اعمال قهری به دولت یا مکان دیگری اخراج یا به اجبار منتقل کرده باشد. حقوق کیفری بینالمللی میان دو نوع اسکان مجدد افراد – اخراج(حرکت از مرزهای دولتی) و انتقال اجباری(در قلمرو مرز دولتی) تمایز قائل میشود. بنابراین در پرونده دادستان علیه جوویچا استانیشیچ و فرانکو سیماتویج پرونده شماره IT-03-69-T، Judgment (TC)، ۳۰ می ۲۰۱۳، دادگاه دریافت که جرم اخراج مستلزم جابهجایی قربانیان در فراسوی مرزهای رسمی یا در برخی اوضاع و احوال خاص فراسوی مرزهای غیررسمی است. جابهجایی اجباری متضمن جابجایی افراد در داخل مرزهای ملی است. موضع مشابهی در مورد پرونده دادستان علیه کرونجلاک به شمارهی “Judgement”, IT-97-25-T, 15 مارس ۲۰۰۲, بند ۴۷۴ و در دیگر رویه های دادگاه کیفری بینالمللی برای یوگسلاوی سابق مورد تایید قرار گرفت.
بدیهی است که در جرم اخراج، قصد مرتکب انتقال اجباری افراد از سرزمین یک دولت به سرزمین دولت دیگر است. هدف از چنین جرمی انتقال اجباری افراد بر خلاف میل باطنی آنها از سرزمینی است که به طور قانونی در آنجا اقامت داشتهاند.
با این حال دلایل ارائه شده نشان میدهد که هدف روسها منحصرا به جابهجایی سرزمینی کودکان محدود نمیشود. در اینجا میتوان در مورد حذف آنها از یک جامعه(گروه) و ادغام در جامعه دیگر صحبت کرد. بر اساس رویه دادگاه کیفری بینالمللی روآندا، اصطلاح «گروه ملی» به مجموعهای از افراد اطلاق میگردد که تصور میشود یک پیوند حقوقی مبتنی بر شهروندی مشترک، همراه با حقوق و وظایف متقابل دارند. بنابراین شهروندان اوکراین – مردم اوکراین – یک گروه ملی در معنای ماده ۲ کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد پیشگیری و مجازات جنایت نسلکشی و ماده ۶ اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی هستند. به طور مشابه، گروه ملی در همین زمینه، مردم روسیه یا شهروندان روسیه که تابعیت مشترک دارند، هستند.
عنصر مادی فرایند انتقال کودکان اوکراینی، صرفاً به استقرار فیزیکی آنها در خاک روسیه ختم نمیشود، بلکه از طریق ادغام آنها در گروه ملی مردم روسیه ادامه مییابد. اقدامات فوقالذکر دولت روسیه در مورد رویه ویژه برای به سرپرستی گرفتن کودکان اوکراینی و روند تسریع شده برای اعطای تابعیت روسیه به آنها مشهود است. این اقدامات باعث ایجاد پیوند حقوقی میان کودکان آواره و گروه ملی جدید میشود. در عین حال یک ادغام فرهنگی، زبانی و آموزشی صورت میگیرد. کودکان در خانوادههای روسی زندگی میکنند، آموزش روسی میبینند و همهچیز برای آنها انجام میشود تا خودشان را روستبار بدانند. این امر با تبلیغات عمومی چنین اقداماتی همراه است که دلیلی برای تلقی این روند به عنوان یک اقدام عمدی با سوء نیت خاص نابودی ملت اوکراین به عنوان یک گروه مورد حمایت است.
بنابراین به نظر میرسد انتقال و اسکان اجباری گروهی از کودکان اوکراینی نشانههای واضحی از نقض ماده دوم (ه) کنوانسیون ژنوسید است که انتقال اجباری کودکان از یک گروه ملی به گروه دیگر را به عنوان ژنوسید تعریف میکند. در واقع دفتر دادستان کل اوکراین در حال بررسی چنین مواردی به عنوان جنایت احتمالی ژنوسید است. حقایقی که مقامات بلندپایه روسی از یکپارچهسازی گسترده کودکان اوکراینی در روسیه و از بین بردن هویت اوکراینی آنها و همچنین مشارکت گسترده آنها در این روند آگاه هستند، ممکن است شواهدی دال بر قصد ژنوسید باشند.
متاسفانه چنین اقداماتی ادامه دارد و چه کسی میداند که چند هزار کودک اوکراینی پیشتر به این طریق در روسیه “ملحق” شدهاند؟ چه کسی میتواند بگوید که آیا آنها هنوز خود را اوکراینی میدانند؟ آیا اوکراین میتواند آنها را به خانه بازگرداند؟ امروز پاسخی برای این و بسیاری از سوالات دیگر وجود ندارد. اما سوال اصلی این است که آیا روسها به خاطر جنایت ژنوسید خود پاسخگو خواهند بود؟[۲]
[۱] https://www.cambridge.org/core/blog/2023/01/24/transferring-of-the-ukrainian-children-to-russia-as-genocidal-act/
[2] ویراستار ادبی: صادق بشیره(گروه پژوهشی آکادمی بیگدلی)