مهار نمودن اتکا بر حذف دی اکسید کربن: نقش دعوایی حقوقی اقلیمی

مهار نمودن اتکا بر حذف دی اکسید کربن: نقش دعوایی حقوقی اقلیمی[۱]
Lucy Maxwell & Alyssa Glass
مترجم: سپهر صارمی
دانشجوی دکتری حقوق بین¬الملل دانشگاه علامه طباطبایی
ویراستار علمی: دکتر آرامش شهبازی
دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

دانشمندان برجسته جهان به صراحت می‌گویند: محدود کردن گرمایش زمین به ۱.۵ درجه سانتیگراد مستلزم “کاهش سریع و عمیق و در بیشتر موارد، کاهش فوری انتشار گازهای گلخانه ای در همه بخش-ها در این دهه است”. با این حال، تلاش‌های جهانی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای «برای رسیدن به هدف دمایی توافق‌نامه پاریس متاسفانه ناکافی است». در این زمینه بسیاری از حامیان اقلیمی نگران این موضوع هستند که به نظر می‌رسد در حال حاضر دولت‌ها و شرکت‌ها به جای کاهش شدید انتشار گازهای گلخانه‌ای، به امید حذف در مقیاس بزرگ دی اکسید کربن در آینده متکی هستند.
در طول دهه گذشته، دعاوی حقوقی اقلیمی به ابزار مهمی برای تاثیرگذاری بر «نتیجه و اهداف حکمرانی اقلیم» تبدیل شده است. با نگاهی به آینده، ما انتظار داریم که دعاوی حقوقی راهبردی اقلیمی به طور فزاینده‌ای بررسی و پاسخگویی به اتکای دولت‌ها و شرکت‌ها به حذف دی اکسید کربن(CDR) را دنبال و طیف وسیعی از نگرانی‌ها را در مورد چنین موضوعی مطرح کند. در این نوشته به این مقوله توجه می¬کنیم که پرونده¬های اقلیمی موجود برخی از نشانه¬های اولیه از «مبانی» یا چارچوب¬ها برای این چالش¬ها را ارائه می¬دهند.

حدف دی اکسید کربن چیست و چه دغدغه¬های در راستای استفاده از آن وجود دارد؟¬
حدف دی اکسید کربن به معنای حذف CO2 از جو و ذخیره آن در خشکی، اقیانوس، مخازن زمین شناسی یا در محصولات است. روش¬های حذف دی اکسید کربن شامل جنگل‌کاری و احیای جنگل‌ها، انرژی تجدیدپذیر با جذب و ذخیره‌سازی دی اکسید کربن و جذب و ذخیره‌سازی مستقیم دی اکسید کربن در هوا می¬باشد. همراه با کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای، حذف دی اکسید کربن در زیر چتر “کاهش” تغییرات اقلیمی قرار می‌گیرد.
اما این “تعادل” بین میزان کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و میزان اتکا به حذف – در برنامه‌های اقلیمی دولت‌ها و شرکت‌ها – است که منبع نگرانی بسیاری از حامیان اقلیمی می‌باشد. یک نگرانی اساسی این است که دولت‌ها و شرکت‌ها با تکیه به امید حذف دی اکسید کربن در مقیاس بزرگ در آینده، کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای را در کوتاه‌مدت به تاخیر می‌اندازند – در مقیاسی که ممکن است هرگز امکان‌پذیر نباشد – بنابراین محدودیت دمای توافق‌نامه پاریس ممکن است که برای همیشه از دسترس خارج شود.
در این مرحله لازم به یادآوری است که عمل مربوط به “تعدیل” ممکن است شامل فعالیت‌های مربوط به حذف دی اکسید کربن باشد، اما محدود به آن نیست. به عبارت ساده، یک طرح تعدیلی انتشار را کاهش می‌دهد یا حذف را از طریق فعالیت‌های خارجی افزایش می‌دهد تا انتشار گازهای گلخانه‌ای را جبران کند؛ بنابراین سهم خالص یک بازیگر را در انتشار جهانی کاهش می دهد. در این وبلاگ ما بر نگرانی‌های خاص مربوط به حذف دی اکسید کربن تمرکز می‌کنیم – که بخشی از بحث‌های گسترده‌تر در مورد ادعاهای تعدیل کربن را تشکیل می‌دهد.
انبوهی از نگرانی‌ها در مورد اتکا در مقیاس بزرگ به حذف دی اکسید کربن وجود دارد. هسته اصلی آن‌ها این دیدگاه است که به نظر می‌رسد دولت‌ها و شرکت‌ها بر مقیاسی برای حذف (و ذخیره‌سازی) تکیه می‌کنند که بسیار فراتر از محدودیت‌های فیزیکی هر تکنیک موجود در حال حاضر است – که خطر زیادی برای عدم استقرار در آینده ایجاد می‌کند و همچنین پیامدهای مهمی را برای حقوق بشر و یکپارچگی زیست‌محیطی ایجاد می‌نماید.
به عنوان مثال، گزارش لند گپ نشان داد که تعهدات اقلیمی کشورها متکی بر حدود ۱.۲ میلیارد هکتار زمین برای حذف دی اکسید کربن- تقریبا چهار برابر اندازه هند و معادل کل زمین‌های زراعی جهانی- است. چنان که دیده‌بان حقوق بشر و دیگران شناسایی کرده‌اند، چنین اتکایی به زمین برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای (و ذخیره آن‌ها) پیامدهای مهمی برای حقوق و معیشت مردمان بومی و جوامع محلی و همچنین امنیت غذا و آب و تنوع زیستی دارد. با نگاهی به طیف وسیعی از تکنیک‌های حذف دی اکسید کربن، هیئت بین‌دولتی تغییر اقلیم هشدار داده است که «نرخ افزایش حذف دی اکسید کربن و سطوح استقرار مطلق به شدت توسط محدودیت‌های فنی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نهادی و پایداری محدود شده است». موضوع ذخیره‌سازی با دوام نیز بسیار مهم می¬باشد؛ همان‌طور که در گزارش اخیر وضعیت حذف دی اکسید کربن مشخص شده است: یک سوال کلیدی این است که چه تدابیری وجود دارد تا اطمینان حاصل شود که کربن، پس از حذف، به طور با دوام ذخیره می‌شود؟ یا در مورد حذف دی اکسید کربن مبتنی بر زمین: وقتی درختان می‌سوزند چه اتفاقی می‌افتد؟
در آخرین گزارش خود، هیئت بین‌دولتی تغییر اقلیم این نگرانی‌ها را خلاصه و اشاره نمود که آن‌ها «نیاز به حکمرانی و سیاست‌های مناسب حذف دی اکسید کربن» و نیاز به محدود کردن وابستگی کلی به حذف دی اکسید کربن را برجسته می‌کنند. هیئت بین‌دولتی تغییر اقلیم تاکید کرد که «حذف دی اکسید کربن نمی‌تواند جایگزینی برای کاهش انتشار عمیق باشد» و «خطر تکیه بیش از حد بر حذف دی اکسید کربن برای جبران اقدامات ضعیف کاهش تا سال ۲۰۳۰» و از جمله این خطر که تکنیک‌های حذف دی اکسید کربن ممکن است مزایای مورد نظر حذف CO2 به طور پایدار از جو را به ارمغان نیاورند را یادآور شد.
اکنون به نقشی می‌پردازیم که دعاوی اقلیمی می¬توانند در حکمرانی استفاده از حذف دی اکسید کربن توسط دولت‌ها و شرکت‌ها ایفا کنند.

نقش دعاوی حقوقی اقلیمی در مدیریت اتکا به حذف دی اکسید کربن
در طول دهه گذشته، دعاوی حقوقی اقلیمی برای شکل دادن به نتیجه و جاه‌طلبی حکمرانی اقلیمی بسیج شده است. در موارد موفق دعاوی اقلیمی، به دولت‌ها دستور داده شده است که تلاش‌های خود برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای را افزایش دهند(مانند هلند؛ آلمان)، برنامه¬های اقلیمی خود را شفاف کنند(مانند ایرلند) و به اهداف موجود دست پیدا کنند(مانند فرانسه). پرونده Milieudefensie v Royal Dutch Shell نخستین موردی بود که دادگاه به یک شرکت دستور داد تا تلاش‌های کاهش انتشار خود را افزایش دهد.
با این حال تعداد بسیار کمی از پرونده‌های اقلیمی علیه دولت‌ها یا شرکت‌ها به طور مستقیم به نگرانی‌های مربوط به اتکا به حذف دی اکسید کربن پرداخته‌اند. ما پیش‌بینی می‌کنیم که تمرکز بر حذف دی اکسید کربن احتمالا در سال‌های آینده به سرعت افزایش می‌یابد؛ زیرا نگرانی‌ها در مورد عدم کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای در کوتاه‌مدت و در نتیجه اتکا به حذف دی اکسید کربن در مقیاس بزرگ در آینده افزایش می‌یابد.

شفافیت به عنوان اولین گام برای پاسخگویی
همان‌طور که در بالا ذکر شد، بسیاری از دولت‌ها و شرکت‌ها نمی‌توانند میزان اتکای حذف دی اکسید کربن پیشنهادی مورد نیاز برای دستیابی به برنامه‌های اقلیمی خود را فاش کنند. ما پیشنهاد می‌کنیم که ادعاهای «رویه‌ای» احتمالا به عنوان اولین گام مهم، همراه با درخواست‌های آزادی اطلاعات، برای تعیین هدف، میزان و یا نوع اتکا به حذف دی اکسید کربن یک بازیگر عمل می‌کنند. این ادعاها ممکن است نقش شفافیت حیاتی را ایفا کنند و می‌توانند پایه‌ای باشند که بر اساس آن اقدامات محتوایی بیشتری اتخاذ شود که در ادامه به بررسی آن‌ها می‌پردازیم.
تصمیمات موجود حاکی از آن است که ادعاهای بازنگری قضایی ممکن است یک راه قانونی مفید برای پیگیری افزایش شفافیت در مورد اتکای دولت‌ها به حذف دی اکسید کربن (بسته به طرح قانونی قابل اجرا) باشد.
به عنوان مثال، در پرونده Friends of the Irish Environment v Ireland ، دادگاه عالی ایرلند اعلام کرد که عموم مردم ایرلند، طبق طرح قانونی مربوط این حق را دارند که از طرح تعدیل ]کربن[ دولت با درجه مشخص متعارفی مطلع شوند. این امر مانع از اتکای بیش از حد مبهم یا رویایی دولت به حذف دی اکسید کربن برای دستیابی به اهداف کاهش خود شد.
در قضیه R (oao Friends of the Earth) v Secretary of State for Business, Energy and Industrial Strategy دادگاه عالی انگلیس صریحا اظهارات دادگاه عالی ایرلند را در حکمی که اعتراض به استراتژی خالص صفر بریتانیا را تحت یک طرح قانونی مشابه تایید می‌کند، پذیرفت.
به طور مشابه، رویه قضایی موجود نشان می‌دهد که ادعاهای حقوق مصرف‌کننده ممکن است شفافیت را در مورد اتکا به حذف دی اکسید کربن شرکت‌ها افزایش دهد. برای مثال، تبلیغات شرکت‌ها در مورد «خنثی بودن کربن» اخیرا در سوئیس، آلمان و هلند به عنوان گمراه‌کننده یا فریبنده بودن به چالش کشیده شده است. چنین چالش‌هایی – در حالی که تا کنون به‌ جای حذف دی اکسید کربن به طور خاص حول محور «تعدیل» قرار گرفته‌اند، احتمالا وسیله‌ای مفید برای باز شرح و بسط ]سیاست¬های مبنی بر[ اتکا به حذف دی اکسید کربن شرکت‌ها هستند.

پرداختن به نگرانی¬های اساسی در مورد اتکا به حذف دی اکسید کربن
از سال ۲۰۱۵، افزایش قابل توجهی در تعداد پرونده های اقلیمی مبتنی بر حقوق و شبه جرم در حال رسیدگی و تصمیم گیری شده است؛ به ویژه علیه دولت‌ها که تلاش‌های کلی آن‌ها برای رسیدگی به تغییرات اقلیمی را به چالش می‌کشد. به طور کلی، بسیاری از این موارد مبتنی بر تعهدات به مراقبت متعارف و یا اتخاذ تدابیر معقول و مناسب برای محافظت از افراد در حوزه قضایی یک ایالت در برابر آسیب‌های ناشی از تغییرات اقلیمی است. ما در این دسته مواردی را شامل می‌کنیم که بر اساس مقررات قانون مدنی مربوط به شبه جرم یا مشابه آن، ادعاهای حقوق اساسی/قانونی، و دعاوی مبتنی بر قوانین تجاری و حقوق بشری «مراقبت مقتضی» است.
ما پیش‌بینی می‌کنیم که این گونه پرونده‌های اقلیمی مبتنی بر حقوق و تخلف علیه دولت‌ها و شرکت‌ها احتمالا چالش‌های اساسی‌تری را در مورد هدف و میزان اتکا به حذف دی اکسید کربن ایجاد کنند. به عنوان مثال، ادعاهای مربوط به:

  • ارتباط بین اتکا در مقیاس بزرگ به حذف دی اکسید کربن و تاخیر در کاهش انتشار، به ویژه با توجه به تعهد دولت کشورهای توسعه یافته برای “پیش‌گام شدن” در کاهش انتشار. این استدلال‌ها بخشی از پرونده‌های موفق اقلیمی در Urgenda foundation vs Netherlands و Nuabauer v Germany را تشکیل می‌دادند، همان‌طور که در زیر توضیح می‌دهیم؛
  • عدم امکان‌سنجی در مورد میزان اتکای پیشنهادی. به عنوان مثال، در Ecodefencse v Russia ، شاکیان استدلال می‌کنند که روسیه پیشنهاد می‌نماید برای دستیابی به اهداف کاهش‌دهنده خود به شدت به حذف دی اکسید کربن تکیه کند اما ظرفیت جذب CO2 آنچه که در استراتژی ۲۰۲۰ خود ادعا شده را ندارد(به ادامه مطلب مراجعه کنید)؛
  • اثرات اجتماعی و زیست‌محیطی انواع مختلف حذف دی اکسید کربن در برنامه‌های یک بازیگر مانند اثرات بالقوه بر امنیت غذایی، تنوع زیستی و حقوق زمین؛ و
  • مکانیسم‌های حاکمیتی ناکافی برای اطمینان از این که حذف‌ها واقعا اتفاق می‌افتند – به ‌ویژه اگر حذف‌ها در خارج از قلمرو یک دولت (یعنی از طریق «اعتبارات» خریداری‌شده) انجام شود.
    بهترین راهنما برای جهت گیری احتمالی چالش‌های حقوقی آینده مشابه، تصمیماتی است که توسط دادگاه‌های هلند و آلمان در رسیدگی‌های Urgenda و Neubauer صادر می‌شود – که در آن دادگاه ها با موضوع حذف دی اکسید کربن درگیر هستند. قابل ذکر است، این پرونده‌ها در هر حوزه قضایی به دادگاه عالی رسید¬ه¬اند.
    در هر دو مورد، به زبان ساده دادگاه‌ها تعهدات دولت‌های مربوطه را برای محافظت از حقوق بشر و آزادی‌های قانون اساسی در برابر آسیب‌های ناشی از تغییرات اقلیمی با اتخاذ اقداماتی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای مورد بررسی قرار دادند. دادگاه‌های هلند و آلمان تاکید کردند که سناریوهای اقدام بعدی که در آن کاهش معنی‌دار انتشار گازهای گلخانه‌ای به تاخیر می‌افتد یا پس از سال ۲۰۳۰ به تعویق می‌افتد، ناگزیر به وابستگی بیشتر به حذف دی اکسید کربن منجر می‌شود تا حدی که ممکن است مانع از رعایت حقوق بشر یا تعهدات قانون اساسی شود. در هر دو قضیه، دادگاه‌ها همچنین به یافته‌های واقعی رسیدند که حذف دی اکسید کربن همچنان آزمون نشده و هنوز در حال توسعه است و در معرض خطرات و نگرانی‌های متعددی از جمله قابلیت اقتصادی، امکان‌سنجی فنی، هماهنگی بین‌المللی، اثرات اجتماعی و به ‌ویژه خطرات زیست‌محیطی نوظهور می¬باشد.

دادگاه قانون اساسی فدرال آلمان در Neubauer اهداف کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای تعیین شده در قانون آلمان برای سال ۲۰۳۰ و پس از آن را بررسی کرد. دادگاه دریافت که تحت این اهداف، بودجه کربن آلمان تقریبا به طور کامل تا سال ۲۰۳۰ کاهش می‌یابد. دادگاه به قانون‌گذار دستور داد که «اقدامات احتیاطی را به منظور مدیریت بار کاهشی پیش‌بینی‌شده پس از سال ۲۰۳۰ به روش‌هایی که حقوق اساسی را رعایت می‌کند، انجام دهد». استدلال تا حدی بر این نتیجه بود که حذف دی اکسید کربن به طور فرضی در مقیاس غیرممکن است، به طوری که بودجه جهانی CO2 محدودی باقی مانده است که به طور غیرقابل برگشتی با تاثیرات مرتبط بر حقوق اساسی کاهش می‌یابد.

در Urgenda، دولت هلند به دنبال توجیه تلاش‌های خود برای کاهش انتشار تا سال ۲۰۲۰ (که کمتر از آنچه در گزارش ارزیابی چهارم هیئت بین‌دولتی تغییر اقلیم آمده بود)، آن را با تکیه بر سناریوهای «اقدام بعدی» (از گزارش پنجم ارزیابی هیئت بین‌دولتی تغییر اقلیم) توجیه کرد. تحت سناریوهای AR5، به دلیل اتکای بیشتر به حذف دی اکسید کربن، کاهش انتشار کمتری قبل از سال ۲۰۲۰ مورد نیاز بود. به طور قابل توجهی دادگاه استیناف لاهه و دادگاه عالی هلند مایل بودند در پشت سناریوهای هیئت بین‌دولتی تغییر اقلیم برای شواهد آکادمیک بیشتر بررسی کنند. دادگاه‌ها درک دقیقی نشان دادند که گنجاندن حذف دی اکسید کربن در سناریوهای IPCC صرفا پیش‌بینی آن چیزی است که در صورت وجود چنین فناوری‌هایی اتفاق می‌افتد؛ بدون این که دلالت بر این داشته باشد که حذف دی اکسید کربن یا در دسترس خواهد بود یا در مقیاس مورد نیاز کار می‌کند. به این ترتیب، دادگاه‌های هلندی تاکید کردند که گنجاندن حذف دی اکسید کربن در سناریوهای هیئت بین‌دولتی تغییر اقلیم قضاوتی در مورد احتمال یا امکان‌پذیری استقرار حذف دی اکسید کربن ندارد.

با توجه به شواهدی مبنی بر خطرات قابل توجه و محدودیت‌های امکان‌سنجی، دادگاه عالی هلند اعلام کرد که اصل احتیاط میزانی را که دولت می‌تواند به حذف دی اکسید کربن برای دستیابی به سطحی از کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای تکیه کند محدود می‌کند تا از وظیفه خود برای حمایت از حقوق بشر پیروی کند. با توجه به عدم قطعیت در مورد استقرار حذف دی اکسید کربن و خطرات ناشی از عدم تحقق “پتانسیل” مفروض حذف، دادگاه دریافت که به تعویق انداختن اقدامات کاهشی بر اساس استقرار حذف دی اکسید کربن در آینده، مغایر با اصل احتیاطی است که برای رعایت حق حیات و حق احترام به زندگی خصوصی و خانوادگی به ترتیب طبق مواد ۲ و ۸ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر باید رعایت شود.
این تصمیمات عناصر سازنده مهمی را برای دعاوی آینده علیه دولت‌ها در رابطه با نگرانی‌های اساسی در مورد اتکا به حذف دی اکسید کربن ارائه می‌دهد.
در حوزه شرکتی، رویکرد دادگاه‌ها به حذف دی اکسید کربن باید در نظر گرفته شود. در اقدام موفقیت‌آمیز مبتنی بر تخلف در هلند در Milieudefensie علیه رویال داچ شل، متقاضیان برای تحمیل یک مسیر کاهش خاص روی رویال داچ شل استدلال کرده بودند که در آن صفر خالص تا سال ۲۰۵۰ شامل کاهش مطلق انتشار تا ۴۵ درصد بود. در سال ۲۰۳۰ بدون گزینه “جبران”حذف انتشار CO2 توسط دادگاه منطقه لاهه در نظر گرفت که مستثنی کردن امکان حذف دی اکسید کربن فراتر از «توافق گسترده» است که از رویکرد هیئت بین‌دولتی تغییر اقلیم، اتحادیه اروپا و دولت هلند در مورد مسئله «غرامت» انتشار CO2 شناسایی کرده بود. بنابراین دادگاه که تمایلی به درگیر شدن در تجزیه و تحلیل مسیرها یا روش‌های خاصی که از طریق آن‌ها به یک هدف تحمیلی قضایی می‌رسد (و میزان اتکا به حذف دی اکسید کربن در آن زمینه) را نداشت، ترجیح داد طراحی چنین مسیرهایی را به شرکت واگذار کند.

در Notre Affaire à Tous v Total، با اتکا به قانون تجارت و حقوق بشر فرانسه، شاکیان اتکای توتال به حذف دی اکسید کربن را به عنوان یک اهرم یا عنصر استراتژی آب و هوایی آن به چالش کشیدند؛ بر این اساس که برای حمایت از حقوق بشر ناکافی و ناسازگار است. دادخواست‌های شاکیان به صراحت به یافته‌های دادگاه استیناف لاهه و دادگاه عالی هلند در Urgenda در رابطه با حدود حذف دی اکسید کربن و پیامدهای اصل احتیاط استناد می‌کرد. این پرونده – یکی از اولین موارد در نوع خود – اخیرا غیرقابل قبول تشخیص داده شده است. بنابراین هنوز باید دید که آیا و چگونه دادگاه‌های فرانسوی می‌توانند در یک پرونده مناسب به طور اساسی با محاسن استناد حذف دی اکسید کربن درگیر شوند؛ همان‌طور که دادگاه‌ها در Urgenda و Neubauer انجام دادند.
با نگاه به آینده – قوانین ملی و بین‌المللی چه نقشی در شناسایی محدودیت‌های اصولی برای اتکا به حذف دی اکسید کربن دارند؟
در سال‌های آینده، تعداد بیشتری از موارد آب و هوایی – از همه نوع – را پیش‌بینی می‌کنیم که به نگرانی‌های اساسی و رویه‌ای در مورد اتکا به حذف دی اکسید کربن می‌پردازند.
در چنین مواردی، زمینه‌ای برای اصول حقوق بین‌الملل محیط زیست مانند اصل احتیاط وجود دارد که بر اساس استدلال دیوان عالی هلند در این مورد در Urgenda، نقش گسترده‌ای ایفا کند.
سایر اصول حقوق بین‌الملل محیط‌ زیست نیز ممکن است در حکمرانی بر اتکا به حذف دی اکسید کربن نقش داشته باشند؛ به ‌ویژه در پرونده‌های مبتنی بر حقوق و تخلفات که در آن دادگاه‌ها احتمالا به سایر نهادهای حقوقی برای اطلاع‌رسانی به محتوای استانداردهای با بافت باز توجه می‌کنند. مراقبت مقتضی یا اقدامات معقول و مناسب برای حمایت از حقوق. در این رابطه، اصول انصاف و مسئولیت‌های مشترک اما متمایز و قابلیت‌های مربوطه در معاهدات آب و هوایی سازمان ملل متحد ممکن است وارد عمل شوند؛ زیرا اصحاب دعوی از تحقیق در مورد توزیع «عادلانه» حذفیات موجود استفاده می‌کنند.
استدلال‌های رویه‌ای و شواهدی نیز می‌توانند به میزان بیشتری نسبت به آنچه که در حال حاضر در دادخواست‌ها و تصمیم‌ها مشهود است، توسعه و بیان شوند. نکته مهم در Urgenda این است که وقتی متقاضیان شواهد محدودی را که به عدم قطعیت‌ها و خطرات پیرامون حذف دی اکسید کربن اشاره می‌کرد، ارائه کردند، دادگاه‌ها بر این باور هستند که وظیفه دولت است تا دلایل کافی ارائه دهد که حذف دی اکسید کربن در مقیاس پیش‌بینی‌شده کار خواهد کرد.
تا جایی که بازیگران به دنبال تکیه بر حذف دی اکسید کربن هستند، استفاده از اصل احتیاط در Urgenda از تحمیل بار به دولت یا شرکت مربوطه حمایت می‌کند تا با مشخص بودن کافی ثابت کند که حذف دی اکسید کربن در مقیاس از نظر اقتصادی مقرون به صرفه، از نظر فنی امکان‌پذیر است و به اندازه کافی از انسان و حقوق و تمامیت زیست‌محیطی محافظت می‌کند.
مسئله «حکمرانی» حذف دی اکسید کربن بحث‌هایی را در مورد ماهیت، هدف، میزان و نوع اتکا به حذف دی اکسید کربن توسط دولت‌ها و شرکت‌ها ایجاد می‌کند. برای یک بحث آگاهانه، اولین قدم شفافیت بیشتر دولت‌ها و شرکت‌ها در مورد اتکای پیشنهادی آن‌ها به حذف دی اکسید کربن است. ما پیش‌بینی می‌کنیم که به طور فزاینده‌ای از دادگاه‌ها خواسته می‌شود تا بازیگران را مجبور به افشای این اطلاعات کنند – و سپس به طور بالقوه استفاده پیشنهادی را مورد بررسی قرار دهند؛ به ‌ویژه با توجه به آنچه در این دهه بحرانی برای اقدامات اقلیمی در خطر است. در این زمینه، ما با پیشنهاد این که نیاز به تجزیه و تحلیل بیشتر در مورد پتانسیل قواعد بین‌المللی محیط ‌زیست برای ارائه استانداردهایی وجود دارد که ممکن است به دادگاه‌ها کمک کند تا سهم معناداری در حکمرانی تغیرات اقلیمی در رابطه با حذف دی اکسید کربن داشته باشند.[۲]

[۱] https://www.ejiltalk.org/governing-reliance-on-carbon-dioxide-removal-the-role-of-climate-litigation/
[2] ویراستار ادبی: صادق بشیره(گروه پژوهشی آکادمی بیگدلی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *