غیرقابلدفاع: حمله غیرقانونی اسرائیل به ایران[۱]
Adil Ahmad Haque
19.june.2025
مترجم: محمد دهنوی
دانشجوی دکتری حقوق بینالملل دانشگاه تهران
ویراستار علمی: دکتر رضوان باقرزاده
عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا، همدان
در شب دوازدهم ژوئن ۲۰۲۵، نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) کارزار نظامی گستردهای از حملات هوایی را در سراسر ایران آغاز کردند که طی آن تأسیسات نظامی، سایتهای هستهای، مراکز صنعتی غیرنظامی و ساختمانهای مسکونی هدف قرار گرفت. بنابر گزارشها، در یکی از این حملات هوایی به یک ساختمان مسکونی، ۲۰ کودک جان خود را از دست دادند. تا تاریخ ۱۹ ژوئن، بر اساس گزارش یکی از سازمانهای مردمنهاد ایرانی که به طور گسترده مورد استناد قرار گرفته است، این حملات دستکم منجر به کشتهشدن ۲۶۳ غیرنظامی و زخمیشدن ۳۳۵ غیرنظامی شده است. اسرائیل این کارزار نظامی را «طلوع شیران»(Operation Rising Lion) مینامد. در پاسخ، ایران نیز با شلیک موشکهای بالستیک، برخی تأسیسات نظامی، ساختمانهای مسکونی غیرنظامیان و دستکم یک بیمارستان را هدف قرار داده است. هر دو کشور، یعنی اسرائیل و ایران، در حال نقض حقوق بینالملل بشردوستانه هستند و باید فوراً به این اقدامات پایان دهند. این مقاله بر وضعیت حقوقی تهاجم نظامی اسرائیل در چارچوب منشور ملل متحد تمرکز خواهد داشت.
توسل اسرائیل به زور علیه ایران، چه در گذشته و چه در حال حاضر، آشکارا غیرقانونی و نقض صریح منشور ملل متحد به شمار میرود. منشور توسل به زور را جز در دو حالت ممنوع دانسته است؛ نخست، با مجوز شورای امنیت سازمان ملل متحد، و دوم در مقام اعمال حق دفاع مشروع در صورتی که «حملهای مسلحانه رخ داده باشد». در تاریخ ۱۲ ژوئن، هیچگونه حمله مسلحانهای از سوی ایران علیه اسرائیل در جریان نبوده، آغاز نشده، قریبالوقوع نبوده و حتی احتمال وقوع آن نیز وجود نداشته است. قواعد حقوق بینالملل در این زمینه نیز کاملاً روشن و بدون ابهام است. زمانی که اسرائیل در سال ۱۹۸۱ به تأسیسات هستهای عراق حمله کرد، شورای امنیت سازمان ملل متحد، با اجماع کامل، قطعنامهای را به تصویب رساند که در آن «حمله نظامی اسرائیل را به مثابه نقض آشکار منشور ملل متحد به شدت محکوم کرد» و از اسرائیل خواست که «در آینده از انجام چنین اقداماتی خودداری کند».
شورای امنیت سازمان ملل متحد مجوز توسل اسرائیل به زور علیه ایران را نداده است. در جلسه اضطراری شورای امنیت، چند عضو شورا این اقدام را غیرقانونی اعلام کردند. سایر اعضا خواستار کاهش تنش و بازگشت به مسیر دیپلماسی شدند که به طور منطقی دلالت بر این دارد که توسل به زور اسرائیل برای جلوگیری از حمله مسلحانه از سوی ایران ضرورتی ندارد. همانگونه که آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش کرده است، قصور ایران در همکاری کامل با این آژانس «مسائلی را مطرح میکند که در صلاحیت شورای امنیت سازمان ملل متحد، به عنوان نهاد اصلی حافظ صلح و امنیت بینالمللی است». به لحاظ حقوقی، این قصورهای ایران توسل به زور یکجانبه [اسرائیل] را موجه نمیسازد. غیرقانونی بودن آشکار توسل به زور اسرائیل، بلافاصله اما با طمانینه کافی در مقاله پیشین مارکو میلانوویچ تشریح شده است.
در تاریخ ۱۷ ژوئن، اسرائیل نامهای به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارسال کرد و این شورا را از عملیات نظامی جاری خود مطلع ساخت. این نامه صراحتاً به حق دفاع مشروع اسرائیل در حقوق بینالملل اشاره نکرده و ماده ۵۱ منشور ملل متحد (که این حق را به رسمیت میشناسد) را نیز مورد استناد قرار نداده است. با این حال، در نامه مطالبی آمده که در ظاهر، حقوق بینالملل است. اسرائیل ادعا میکند که «برای دفاع از امنیت و موجودیت خود» در برابر «تهاجم مستمر ایران» اقدام میکند. در این نامه به «تهدید موجودیتی و قریبالوقوع ناشی از برنامه هستهای و موشکهای بالستیک ایران» و همچنین به «تهدید قریبالوقوع» و «حملات موشکی و نیابتی ایران» اشاره شده است. عملیات نظامی اسرائیل در این نامه به عنوان «آخرین چاره» توصیف شده که در «آخرین فرصت ممکن برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای… پس از ناکامی دیپلماسی» اتخاذ شده است. همچنین در نامه آمده است که ایران «به طور قابل توجهی در حملات مستمر و غیرقانونی» حزبالله، حوثی ها، حماس و «دیگران» نقش دارد.
هر چند نامه اسرائیل به ظاهر از حقوق بینالملل سخن میگوید، اما به واقع حقوق بینالملل نیست. آیا اسرائیل میگوید حمله مسلحانه قریبالوقوعی از سوی ایران در شرف وقوع بوده است؟ چنین حمله قریبالوقوعی وجود نداشت، چه رسد به حملهای با استفاده از سلاحهای هستهای که ایران نه در اختیار دارد و نه بنا به گزارشهای اطلاعاتی ایالات متحده تصمیمی برای دستیابی به آن اتخاذ کرده است. آیا اسرائیل ادعا میکند حمله مسلحانه قریبالوقوعی از سوی گروههای مسلح مورد حمایت ایران در شرف وقوع بوده است؟ به موجب قواعد تناسب و ضرورت دفاع مشروع، توسل به زور اسرائیل متوجه این گروههای مسلح یا قطع حمایت ایران از آنها نبوده است.
اسرائیل هیچ دلیلی برای [ادعای خود در خصوص] وقوع حمله مسلحانه قریبالوقوع ارائه نمیدهد. این کشور به اظهار نظر رهبر عالی ایران، آیتالله علی خامنهای استناد میکند که اسرائیل را «غده سرطانی» توصیف کرده که «باید ریشهکن شود و خواهد شد». فارغ از بهکارگیری آشکار فعل مجهول و نیز اشاره نکردن به سلاحهای هستهای یا عملیات نظامی، اگر بیان جملات نامناسب مجوز توسل به زور بود، بشریت هرگز از جنگ سرد جان سالم به در نمیبرد (کسانی که خامنهای را صرفاً از روی سخنانش قضاوت میکنند، باید بدانند که وی طی سالها مکرراً اعلام کرده که ایران خواهان سلاح هستهای نیست و استفاده از آن خلاف [قواعد] اسلام است). اسرائیل به حملات مستقیم ایران به خاک خود در آوریل و اکتبر ۲۰۲۴ اشاره میکند، اما از ذکر این نکته غفلت میکند که این حملات، واکنشهای مسلحانه (غیرقانونی) مجزایی بودند که در پاسخ به عملیاتهای خاص اسرائیل انجام شدند و دال بر حملات آتی نبودند. در نهایت، اسرائیل به حملات گروههای مسلح مختلف تحت حمایت ایران علیه اسرائیل اشاره میکند. فارغ از این که حملات مذکور به حد حملات مسلحانه توسط ایران میرسد و یا طبق حقوق مسئولیت کشور قابل انتساب به ایران است یا خیر، توسل به زور اسرائیل علیه این گروهها یا خطوط حمایتی ایران از آنها نیست. پرتاب موشکهای حوثی ها از یمن، به لحاظ حقوقی نمیتواند توجیهکننده بمباران تأسیسات انرژی هستهای در ایران باشد.
در مقالهای پیش از این، یکی از حقوقدانان اظهار نظر کرده بود که «غیرمنطقی نیست» اگر اسرائیل نتیجه بگیرد ایران «به طور غیرقابل برگشتی، مصمم [است]» سلاح هستهای بسازد و از آن در حمله مسلحانه علیه اسرائیل استفاده کند و این جدیت غیرقابل برگشت، ممکن است توجیهکننده توسل به زور باشد، هر چند حملهای «از نظر زمانی» قریبالوقوع در آینده نزدیک مطرح نباشد. این نتیجهگیری در واقع غیرمنطقی است. هیچ دلیل قابل توجهی برای حمایت از آن وجود ندارد و [حتی] با عقل سلیم مغایرت دارد. اجازه دهید صریح بگوییم. مهمترین واقعیت درباره اسرائیل و ایران آن است که اسرائیل دارای دهها سلاح هستهای است و ایران هیچیک از این سلاحها را در اختیار ندارد. ایران قصد حمله به اسرائیل با سلاح هستهای را ندارد (چرا که نه چنین سلاحی در اختیار دارد و نه بنا به گزارشهای جامعه اطلاعاتی آمریکا تصمیمی به ساخت آن گرفته است). اسرائیل در واکنش به چنین حملهای پاسخ متقابل خواهد داد و حسب پیشبینی، ایران نابود خواهد شد؛ مردمش کشته خواهند شد؛ میراثش پاک خواهد شد؛ و نظام حکومتی آن از صفحه روزگار محو خواهد گردید. تمامی کارشناسان معتبر راهبرد امنیت ملی ایران اتفاق نظر دارند که هدف غایی آن، بقای رژیم و ملت است. هر تفکری مبنی بر این که ایران قصد دارد نابودی قطعی متقابل را آغاز کند، توهمی بیش نیست و نمیتواند برای توسل به زور طبق حقوق بینالملل مبنای عقلایی فراهم آورد.
حمله مسلحانه و مخاصمه مسلحانه
در تاریخ ۱۸ ژوئن، معاون دادستان کل اسرائیل نوشت که تهاجم نظامی اسرائیل «در چارچوب مخاصمه مسلحانه مداوم میان [ایران] و اسرائیل و در پرتو تهدید موجودیتی و قریبالوقوع ناشی از برنامههای سلاح هستهای و موشکهای بالستیک ایران» آغاز شده است. وی افزود: سالها است که ایران به طور مستقیم و غیرمستقیم، از طریق گروههای نیابتی مختلف در خاورمیانه، در یک مخاصمه مسلحانه با اسرائیل قرار دارد. یکی از نقاط اوج اخیر این مخاصمه مسلحانه، حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل در ماههای آوریل و اکتبر ۲۰۲۴ است که از لحاظ گستردگی بیسابقه بوده¬اند. بنابراین اقدامات اسرائیل باید در چارچوب قواعد حقوق مخاصمات مسلحانه مورد ارزیابی قرار گیرد.
در مقالهای پیش از این دو حقوقدان، ادعاهای مشابهی را مطرح کردند (اگرچه منظور دقیق آنها کاملاً روشن نیست). آنها میپذیرند که اگر عملیات نظامی اسرائیل «در پیشبینی تهدیدی غیرقریبالوقوع در آینده، اعم از هستهای و متعارف، شامل توسل به زور بوده باشد، دلیل کافی برای غیرقانونی شمردن آن وجود دارد». با این حال، آنها در بخشی از استدلال خود بیان میکنند که عملیات نظامی اسرائیل نه توسل به زور به معنای سنتی، بلکه تشدید یک «مخاصمه مسلحانه» جاری بوده است که در خلال آن، اقدامات پیشدستانه از نظر حقوقی مجاز است.
چنین ادعاهایی فاقد منطق حقوقی است. این ادعاها دو شاخه متفاوت حقوق بینالملل را با یکدیگر خلط میکند. مطابق حقوق بینالملل، [وجود] یک «مخاصمه مسلحانه» سببی برای اعمال قواعد حقوق مخاصمات مسلحانه (-که با نام حقوق بینالملل بشردوستانه نیز شناخته میشود-)، در مورد طرفین درگیری است. اما «مخاصمه مسلحانه» مجوز توسل به زور را برای هیچیک از طرفین درگیری، و به طریق اولی هر دو طرف، صادر نمیکند. از نظر منطقی، اگر وجود مخاصمه مسلحانه جاری، مبنای حقوقی مستقلی برای توسل به زور فراهم میکرد، در این صورت ایران پیش از ۱۲ ژوئن به طور قانونی مجاز به حمله به اسرائیل میبود. چنین مجوزی وجود نداشت و لذا اسرائیل نیز اجازه حمله به ایران را نداشت.
تنها «حمله مسلحانه» در معنای منشور سازمان ملل متحد است که میتواند به یک کشور اجازه دهد تا در چارچوب دفاع مشروع علیه کشور دیگری به زور متوسل شود. اگرچه اصطلاحات «درگیری مسلحانه» و «حمله مسلحانه» شباهت لفظی دارند، اما معانی متفاوتی داشته و اهداف متمایزی را دنبال میکنند. اصطلاح «مخاصمه مسلحانه» میتواند به طور گسترده تفسیر شود و -از جمله دورههای طولانی خاموشی درگیریهای فعال را دربربگیرد؛- زیرا اثر حقوقی آن حفاظت از افراد و محدودسازی عملیات نظامی است. برای روشن شدن موضوع، مثالی متفاوت مطرح میشود. ممکن است بازداشت یک سرباز برای جرقه ایجاد یک «مخاصمه مسلحانه بینالمللی» و در نتیجه اعمال حمایتهای کنوانسیونهای ژنو کافی باشد؛ اما این مسئله به منزله «حمله مسلحانه»¬ که حق دفاع مشروع را به دنبال دارد، نخواهد بود. برعکس، اصطلاح «حمله مسلحانه» باید به طور محدود تفسیر شود تا از صدور مجوز توسل به زور، زمانی که حملهای جاری یا قریبالوقوع وجود ندارد که لازم باشد با زور متوقف یا دفع شود، جلوگیری گردد. دفاع مشروع استثنایی محدود به قاعده کلی ممنوعیت توسل به زور است و اصطلاح «حمله مسلحانه» باید به طور مضیق تفسیر شود تا استثنا، قاعده را زیر سوال نبرد.
نکته بنیادین آن است که حتی اگر مخاصمه مسلحانهای بین اسرائیل و ایران (تنها یا همراه با گروههای مسلح مورد حمایت آن) وجود ¬داشت، این موضوع بر وجود حمله مسلحانه جاری یا قریبالوقوع دلالت نمیکرد که توسل به زور علیه ایران را توجیه نماید. چنین حملهای وجود نداشت. اگرچه «اقدامات اسرائیل باید در چارچوب قواعد حقوق مخاصمات مسلحانه ارزیابی شوند»، افزون بر آن، این اقدامات باید در چارچوب منشور ملل متحد که آشکارا نقض شده است نیز مورد بررسی قرار گیرد.
بر اساس نظر کمیته بینالمللی صلیب سرخ، یک مخاصمه مسلحانه بینالمللی ممکن است در خلال دورههای طولانی کاهش خصومت ها ادامه یابد تا زمانی که «پایان کلی عملیات نظامی» آشکارا حاکی از «پایان نهایی تمامی درگیری ها میان همه طرفهای مخاصمه» باشد. حتی «بازگشت نیروها به خطوط مرزی برای تقویت ظرفیت نظامی یا بسیج و استقرار نیروها برای اهداف دفاعی یا تهاجمی» ممکن است درگیری مسلحانه را برای ماهها یا حتی سالها، علی¬رغم [آرامش نسبی و] عدم تبادل آتش تداوم بخشد. آیا این بدان معنا است که یکی یا هر دو کشور میتوانند هر زمان که بخواهند توسل به زور علیه دیگری را از سر گیرند؟ قطعاً خیر. درگیریهای منجمد (Frozen Conflicts) باید منجمد باقی بمانند. آتشبس باید به صلح پایدار منجر شود. کاهش درگیریها باید فرصتهایی را برای حل مسالمتآمیز اختلافات فراهم آورد یا شورای امنیت سازمانملل متحد را به احراز وجود تهدیدهای (غیرقریبالوقوع) علیه صلح و اتخاذ تدابیری برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی دعوت نماید. تداوم یک مخاصمه مسلحانه، حفاظتهای حقوق بینالملل بشردوستانه را گسترش میهد، اما مجوز نامحدود توسل به زور در قالب دفاع مشروع را نمیدهد.
چنانچه اسرائیل طرف یک مخاصمه مسلحانه جاری با ایران و گروههای مسلح مختلف تحت حمایت آن، به ویژه حماس، حزبالله و حوثی ها هم بوده باشد، تغییری در موضوع ایجاد نمیشود. برای وجود چنین مخاصمه مسلحانه «بینالمللیشده» واحدی، ایران باید کنترل «کلی» یا «موثر» بر این گروههای مسلح داشته باشد که فراتر از تأمین مالی و تجهیز آنها باشد (برای اطلاعات بیشتر در خصوص این دکترین بنگرید به: اینجا). این امر تردید میافکند، اما موضوع اصلی را تحتالشعاع قرار نمیدهد و جنبه فرعی دارد. آنچه در پی وجود چنین درگیری مسلحانه بینالمللیشدهای مطرح خواهد شد، اعمال قواعد حقوق مخاصمات مسلحانه بینالمللی نسبت به درگیریهای آتی میان اسرائیل و این گروههای مسلح است؛ این موضوع هیچ تاثیری بر این ندارد که آیا اسرائیل میتواند در قالب دفاع مشروع در خاک ایران، به زوری متوسل شود که هدف آن توقف، دفع یا پیشد ستی کردن در یک حمله مسلحانه قریبالوقوع نیست [طبیعتاً پاسخ منفی است].
در نهایت، اسرائیل در نامه خود مدعی شده است که ایران «در حملات مستمر و غیرقانونی گروههای نیابتی علیه اسرائیل، نقش چشمگیر و مداومی ایفا کرده است». بر اساس حقوق بینالملل، «مشارکت قابل توجه» یک کشور در اقدامات مسلحانه شدید و مهم از سوی گروههای مسلح، میتواند به عنوان یک «عمل تجاوزکارانه» و یک «حمله مسلحانه» از سوی آن کشور تلقی شود. به تصریح دیوان بینالمللی دادگستری، «مشارکت قابل توجه» فراتر از «ارائه کمکهایی همچون تسلیحات یا پشتیبانی لجستیکی [و تدارکاتی] یا سایر اشکال حمایت» است، اما آستانه دقیق آن چندان روشن نیست. با این حال، این موضوع در مسئله مورد بحث جای ندارد. توسل اسرائیل به زور متوجه این گروههای مسلح یا خطوط حمایت ایران از آنها نبوده است و بنابراین در چارچوب محدوده حقوقی «ضرورت» و «تناسب» که درونمایه حق دفاع مشروع را تشکیل میدهند، نمیگنجد. هر گونه تلاش برای دور زدن حدود حق دفاع مشروع از طریق خلط آن با حقوق مخاصمات مسلحانه مردود است. این دو شاخه متمایز حقوق بینالملل، کارکردهای متفاوتی دارند و چنین تلاش¬هایی برای خلط مفهومی آنها، بنیان هر دو را تضعیف خواهد کرد.
نتیجهگیری
توسل اسرائیل به زور علیه ایران، نقض آشکار منشور ملل متحد بوده و هست. این اقدام، نه با مجوز شورای امنیت سازمان ملل متحد صورت گرفته و نه در پاسخ به حمله مسلحانه واقعی یا قریبالوقوع ایران بوده است. موضوع به همین سادگی است!
در زمان نگارش این مقاله، گزارشها حاکی از آن است که رئیسجمهور ایالات متحده در حال بررسی پیوستن به تهاجم نظامی اسرائیل علیه ایران است. چنین اقدامی، ایالات متحده را درگیر یک عمل غیرقانونی تجاوزکارانه خواهد کرد [و] این، نخستین بار نیست [که چنین میشود]![۲]
[۱] https://www.justsecurity.org/115010/israel-unlawful-attack-iran-charter/ June 19, 2025
[2] ویراستار ادبی: صادق بشیره(گروه پژوهشی آکادمی بیگدلی)