نجات انسان کافی نیست؛ هدف انساندوستانه مستلزم تغییر است[۱]
Hugo Slim
مترجم: مرسده مظلومی
دانشآموخته دکتری حقوق بینالملل دانشگاه تهران
ویراستار علمی: دکتر عبدالله عابدینی
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی (سمت)
اقدام انساندوستانه برای انسانها [به تنهایی] وافی به مقصود نیست
جهان به زودی با تمام سرعت به سمت یک وضعیت اضطراری جهانی اقلیمی تغییر خواهد کرد. بهتر است به عنوان یک وضعیت اضطراری [برای سیاره] زمین توصیف شود، این که ویرانی بالقوه انسان و طبیعت این حقیقت ناگفته را آشکار میکند که هیچ حیات انسانی بدون حیات دیگری متصور نخواهد بود. این امر چالش اصلی بشردوستانه را بازنمایی میکند: چگونه بین انسانیت و طبیعت یک هماهنگی نجاتبخش بیابیم؟
به زبان ساده، نجات انسانها کافی نیست. هدف انساندوستانه باید تغییر کند. این امر مستلزم تغییرات اساسی در اصول و اهداف بشردوستانه است تا قطبنمای اخلاقی ما را در جهت درست برای بحران سیستمهای سیاره زمینی نشان دهد که برای دههها ادامه خواهد داشت. همچنین به تغییرات اساسی در اقدامات بشردوستانه و ادغام سریع آژانسهای بشردوستانه و محیط زیست نیاز داریم.
بروزرسانی اخلاق، عملیات و نهادهای بشردوستانه مستلزم چهار تغییر بزرگ در هدف و عملکرد ماست، برای ایجاد یک رویکرد انساندوستی ۲.۰ که برای شرایط اضطراری طولانی زمین در قرن بیستویکم مناسب باشد.
تجدید بشردوستی: اصول اصلی
اول، ما به یک دکترین جدید بشریت نیاز داریم که انسان را به عنوان بخشی از یک جامعه وسیعتر سیاره زمین به رسمیت بشناسد.
در این شرایط اضطراری همهجانبه، اصول بشردوستانهای که در سال ۱۹۶۵ عمدتاً برای جنگ ایجاد شدند، کارایی نخواهند داشت؛ ]بلکه[ ]نیاز به وجود[ اصول زیستمحیطی بیشتری به عنوان سیاستهای فرعی [در این زمینه] به ذهن متبادر میشود. دستاورد بزرگ ۲۵۰ سال گذشته این بوده است که بشریت را به عنوان یک جامعه اخلاقی واحد در سراسر جهان به رسمیت بشناسیم که در آن هر انسانی اهمیت دارد. با این حال، این تمرکز بر تکگونگی، بشریت را از نظر اخلاقی از زندگی دیگر جدا کرده و این مفهوم را به ذهن متبادر میسازد که ابرگونه انسان به صورت کاملاً منحصر به فرد از جریان طبیعت و کل کائنات قرار دارد.
اما بشریت به طور مجزا وجود ندارد، همانطور که هر عامل انسانی بشردوستانه در قالب تلاش برای رساندن انسانهای رنجدیده به جنبههای حیاتبخش طبیعت-آب، غذا، سرپناه، خنککننده و بهداشت خوب، از این نکته اطلاع دارد. ما زمینی هستیم و این که انسانیت را به تنهایی در اولویت قرار دهیم خود نوعی شکست است. ما فقط به دلیل زندگی دیگران و محیطی که آن را حفظ مینماید، میتوانیم به عنوان انسان زندگی کنیم.
بقا یک پروژه مشترک بین بشر و طبیعت است. بشر و طبیعت به صورت کمکهای متقابل بین گونهای [انسانی، حیوانی و گیاهی] به یکدیگر کمک میکنند. اصل انسانیت باید بازنگری شود تا این حقیقت منعکس گردد.
نسخه جدید میتواند چنین باشد:«برای کاهش درد و رنج انسان در شرایط اضطراری زمین در هر جایی که ممکن است، [راه حل] حفاظت و سازگاری میان انسان با طبیعت است.» این نشانه تعمیق اهداف بشردوستانه ما برای احترام به تمامیت حیات و حفظ رابطه متقابل حیاتبخش بین بشریت و طبیعت است.
اصل بیطرفی نیز باید بازنگری شود تا در تخصیص کمکهای بشردوستانه، نیازهای طبیعی در کنار نیازهای انسانی به نحو جدی و منصفانه در نظر گرفته شوند.
مراقبت از آینده: اخلاق احتیاطی
به عنوان یک وضعیت اضطراری طولانیمدت، اضطرار زمین ایجاب میکند که انسانها دوستان آینده را در کار ما بیشتر در نظر بگیرند. تمرکز تنها بر نجات زندگی در زمان حال کافی نیست، زمانی که میدانیم شرایط به مرور زمان بدتر میشود. این دانش به این معنی است که آینده بخشی از وضعیت اضطراری زمان حال است.
اگر میخواهیم کمکها به موقع و مرتبط با جوامعی باشد که در تلاش برای مقابله و سازگاری هستند، برنامهریزی از آینده، به جای گذشته، باید به یک هنجار در اقدامات بشردوستانه تبدیل شود
این تغییر موقت از جنبه بشردوستانه به خوبی در کمکهای بشردوستانه با تأکید مجدد بر اخلاق احتیاطی است. پیشرفتهای جدید در کاهش خطر بلایا(Disaster Risk Reduction (DRR)) و اقدامات پیشبینیکننده(Anticipatory Action) باعث میشود که انسانها برای محافظت از مردم و طبیعت در برابر چیزهایی که هنوز اتفاق نیفتادهاند، هزینههایی صرف کنند.
کمکهای پیشبینیکننده، با هشدار اولیه و تاثیر پیشبینی، روزها، هفتهها و ماههای آینده عمل میکنند. قسمت عمدهای از {ایده} کاهش خطر بلایا بر روی سازگاری طولانی مدت متمرکز است. این امر نشان میدهد که انساندوستان به درستی در زیرساختهای جدید، حفاظت از اکوسیستم و راهحلهای مبتنی بر طبیعت سرمایهگذاری میکنند که ممکن است سالها طول بکشد تا ساخته شوند و حفاظت از حیات نسل بعدی که هنوز متولد نشدهاند را هدف قرار دهد.
اگر میخواهیم کمکها به موقع و مرتبط با جوامعی باشد که در تلاش برای مقابله و سازگاری هستند، برنامهریزی از آینده، به جای گذشته، باید به یک هنجار در اقدامات بشردوستانه تبدیل شود. این امر باعث میشود که انساندوستان بیشتر درگیر سازگاری خود به خودی مردم مانند سرمایش و تغییرات معیشتی و سازگاری رسمی دولت، مانند انتقال انرژی و جابهجایی برنامهریزیشده باشند.
رویکرد چشمانداز: فراتر از مردم نیازمند
از نظر عملیاتی، این هدف بشردوستانه جدید – که شامل انسان، طبیعت و آینده میشود – تغییرات قابل توجهی را در ارزیابی و واکنش بشردوستانه میطلبد. به جای تمرکز صرف بر حیات انسانی و ارزیابی نیازهای بشردوستانه با شمارش میلیونها مردم نیازمند، بشردوستان نیاز به ارزیابی نیازهای طبیعت و همچنین پیشبینی نیازهای آینده دارند.
این به معنای جابهجایی واحد تحلیل انساندوستانه از انسان منفرد به رویکرد چشمانداز است. نگاه بشردوستانه باید به نیازها و تواناییهای یکپارچه انسان و طبیعت در سراسر جغرافیایی در معرض خطر خشکسالی یا سیل یا رنج در پی آتشسوزی، طوفان یا جنگ نگاه کند. نیازهای حیوانات، گیاهان و اکوسیستمها باید در کنار نیازهای انسان دیده شود و پاسخی مبتنی بر چشمانداز ایجاد کند.
به عنوان مثال، در شاخ آفریقا که تحت تاثیر خشکسالی قرار گرفته، این امر ممکن است به معنای درخواستهای بشردوستانه واحد برای تمامیت حیات و اکوسیستمها با برآورد رنج، نیاز و پاسخ لازم برای اقیانوسها، رودخانهها، دریاچهها، پوشش گیاهی، حیات حیوانات و زندگی انسان باشد.
اما این عظیم است و این را میتوان از افراد بشردوست شنید که میگویند نهادهایشان در حال حاضر حتی در مورد نیازهای صرف انسانی در حال شکست هستند. آنها درست میگویند، به همین دلیل است که ما به چهارمین تغییر بزرگ نیاز داریم.
تغییر سیستم: دستورات جدید و آژانسهای جدید
آژانسهای بشردوستانه مستلزم آن هستند تا نهادهای خود را تجزیه نمایند و با سازمانهای زیستمحیطی ادغام گردند. این آژانسهای ترکیبی جدید انسان و طبیعت با یکدیگر باید دستورات خود که به موازات انسان و طبیعت کار میکنند را کنار بگذارند و متعهد به دستورات جدید منسجم انسان و طبیعت باشند که با چالش اضطراری زمین مطابقت دارد.
مانند اصول بشردوستانه امروزی، نهادهای ما برای مشکلات قبلی طراحی شدهاند
ما برای ایجاد مجموعهای جدید از آژانسها برای شرایط اضطراری زمین، به شدت به این تحول دستورات و نهادهای بینالمللی نیاز داریم.
مانند اصول بشردوستانه امروزی، نهادهای ما برای مشکلات قبلی طراحی شده بودند. توماس هیل(Thomas Hale) در تحلیل مهم خود، تحت عنوان مشکلات طولانی، از تاخیر نهادی صحبت میکند، زمانی که جامعه با چالشهای جدیدی در ارتباط با نهادهای درگیر در شیوههای قدیمی مواجه میشود. ما باید از این امر اجتناب کنیم و سازمانهای بینالمللی جدیدی با دستورات قرن ۲۱ بسازیم.
برای مثال، اگر سازمانی مانند پزشکان بدون مرز واقعاً میخواهد فراتر از مرزها کار کند، باید فراتر از سلامت انسان کار کند و رویکرد «یک سلامت» را برای شرایط اضطراری زمین اتخاذ کند. سازمان پزشکان بدون مرز(Médecins Sans Frontières (MSF)) میتواند با سازمانهای بهداشت حیوانات و گیاهان برای مراقبت از تمامیت حیات در یک چشمانداز ادغام شود. بخش مهمی از این امر میتواند کاهش بیماریهای مرتبط با آبوهوا مانند تب دنگی و جلوگیری از انتقال بیماریهای مشترک بین انسان و دام از حیوانات به انسان و بالعکس را به همراه داشته باشد.
چنین آژانسهای یکپارچه انسان و طبیعت ارزش بسیار بهتری را برای کشورها و افرادی که برای آنها هزینه میکنند، ارائه میدهند. آژانسهای منطقیتر و کوتاهمدتتر، به اهداف اکولوژیکی و انسانی به صورت برد-برد دست مییابند که یافتن آن در برنامههای موازی بسیار دشوار است که همچنین بوروکراسی زیادی را در این فرآیند تکرار میکند.
آژانسهای اکولوژیکی و بشردوستانه یکپارچه جدید نیز با شرایط ژئوپلیتیکی مناسب هستند. اخلاق بشردوستانه به شدت فردگرایانه غرب هرگز به طور قانعکنندهای با سیاستهای توسعه جمعیتر مورد حمایت چین، هند و دیگر قدرتهای بریکس(BRICS) مطابقت نداشته است. این قدرتهای بزرگ ممکن است دلیل مشترکی در بروزرسانی نهادهای چندجانبه به سوی انساندوستی ۲.۰ نقش پیدا کنند که بر یافتن هماهنگی بین بشریت و طبیعت متمرکز است.
اگر میخواهیم در شرایط اضطراری زمین زندگی کنیم، باید انسانیت را به سایر {جنبههای} زندگیهای اطراف خود نشان دهیم. ما باید اخلاق، عملیات و نهادهای بینالمللی جدیدی بسازیم که بر متقابل بودن بین انسان و طبیعت تاکید دارد. ما باید به سمت یک هدف بشردوستانه جدید یعنی محافظت از زندگی انسانها و طبیعت به طور همزمان حرکت نماییم.[۲]
[۱] https://www.thenewhumanitarian.org/opinion/2024/09/09/saving-humans-not-enough-humanitarian-purpose-needs-change
[2] ویراستار ادبی: صادق بشیره (گروه پژوهشی آکادمی بیگدلی)