با نگاهی به گزارش فیلیپ آلستون[۱] (گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر ملل متحد در امر فقر مفرط و حقوق بشر) و مقاله دسموند توتو[۲]
ترجمه و تلخیص: سیدعلی حسینی آزاد (پژوهشگر دوره دکتری حقوق بینالملل دانشگاه علامه طباطبائی)
جهان به نحو گریزناپذیری به سوی یک آپارتاید اقلیمی جدی شتابان است و اگر تدبیری سریع و کارآمد در این خصوص اتخاذ نشود، اضمحلال اقشار فقیر و جوامع ضعیف ناگزیر خواهد بود. به زبان ساده مقصود از آپارتاید اقلیمی این است که با گرمایش زمین و تغییر شرایط حیات جوامع ثروتمند به راحتی قدرت و توان گریز از بحران را دارند ولی اقشار کم درآمد و مردم فقیر زیر تأثیرات گرمایش زمین رنج خواهند کشید. بیگمان، مردمی که خود کمترین نقش در تولید گازهای گلخانهای و درنتیجه گرمایش و تغییر اقلیم داشتهاند، قربانی اصلی این پدیده خواهند بود.
فیلیپ آلستون، گزارشگر ویژه ملل متحد در امر فقر مفرط و حقوق بشر بیان میدارد که «حتی اگر اهداف کنونی به دست آید، ده ها میلیون انسان در اثر جابجایی و گرسنگیهای گسترده فقیر شده اند». وی در ادامه بیان داشت که تغییرات اقلیمی میتواند تمام پیشرفتهای ۵۰ سال اخیر در زمینه توسعه، بهداشت جهانی و زدودن فقر را ضایع کند. این مسئله میتواند تا سال ۲۰۳۰ منجر به فقر بیش از ۱۲۰ میلیون انسان دیگر شود و جدیترین تأثیرات را بر کشورها و مناطق فقیر و مکانهای فقیرنشین خواهد داشت. حتی در بهترین سناریوی آرمانی که گرمایش زمین تا سال ۲۱۰۰ تنها ۵/۱ درجه سانتیگراد باشد، باز هم شاهد دمای بالا در بسیاری مناطق خواهیم بود که این امر منجر به نا امنی غذایی، زوال درآمدها و وخامت بهداشت خواهد شد. در این شرایط، بسیاری میان مهاجرت و قحطی یکی را بر میگزینند. آقای آلستون اضافه میکند که «شوربختانه، به رغم نقش اندک ملتهای فقیر در انتشار جهانی گازهای گلخانهای، آنها بار اصلی ناشی از تغییرات اقلیمی را بر دوش خواهند کشید و این در حالی است که آنان کمترین ظرفیت را برای محافظت از خود دارند. ما شاهد یک آپارتاید اقلیمی خواهیم بود در شرایطی که ثروتمندان قادر به فرار از مهلکۀ گرمایش زمین، گرسنگی و مخاصمه خواهند بود، اما باقی جهان گرفتار رنج و درد خواهند بود».
قطعاً زیستن در جهانی به شدت متمایز و برخوردار از طبقات اجتماعی متفاوت، زمینهساز نادیده گرفتن و به فراموشی سپردن این حقیقت مهم است که انسانها همه جزئی از یک اجتماع هستند. در چنین اجتماعی است که اصطلاح «سازگاری» (Adaptation) به تازگی وارد ادبیات حقوقی تغییرات اقلیمی شده است. به این معنی که جوامع مختلف در شرایط تغییر اقلیم قدرت سازگاری و وفق دادن خود با محیط پیرامون را دارند. اما نکته جالب توجه اینجاست که حتی چنین امری نیز برای ثروتمندان میسر تر بوده تا اقشار فقیر و کمدرآمد.
چگونه میتوان انتظار داشت که یک بانوی کشاورز فقیر در مالاوی بتواند خود را با خشکسالیهای پیاپی و یا بارندگی کم وفق دهد. آیا اگر با کاهش غذا و معیشت زندگی خانواده و یا ترک تحصیل فرزندانش خود را با شرایط پیشآمده وفق دهد و نقصان پدیدار شده را جبران نماید، میتوان سخن از انطباقپذیری یا سازگاری به میان آورد؟. و یا چگونه میتوان گفت ساکنین دلتاهای بزرگ نظیر دلتای گنگ یا دلتای رود مکونگ خود را با آب گرفتگی و غرق شدن خانهها و زمینهایشان وفق دهند؟!. این مردمان از معضلی رنج خواهند برد که خود آن را ایجاد نکردهاند. از این جهت، هیچ جامعهای که از ذرهای عدالت، شفقت و احترام به حقوق بنیادین بشر برخوردار است نباید چنین الگوهای سازگاری را قبول کند.
البته تغییرات اقلیمی گذشته از ترسیم یک آپارتاید اقلیمی، در عین حال دموکراسی و حقوق بشر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. تغییرات اقلیمی اثرات عمدهای بر حقوق بشر خواهد داشت. حق حیات، حق بر غذا، حق بر مسکن و حق بر آب به طور جدی از این پدیده متأثر خواهد شد. به همان اندازه تغییرات اقلیمی میتواند آثار سوئی بر دموکراسی داشته باشد. در جایی که دولتها برای غلبه بر پیامدهای تغییرات اقلیمی، ناگزیر از وادار کردن ملت خود برای پذیرش ملزومات جدید اقتصادی و اجتماعی هستند و در چنین حالتی حقهای مدنی و سیاسی بطور جدی آسب پذیر خواهند شد. نهادهای حقوق بشری به ندرت به ارمغان تغییرات اقلیمی بر حقوق بشر نظر میافکنند، و با اینکه زمان فوقالعاده اندکی برای پرهیز از نتایج مصیبتبار آن وجود دارد، به این مسأله صرفاً در میان فهرستی بلند بالا از موضوعات مختلف مینگرند. در برابر یک بحران تمام عیار که حقهای بشری شمار عظیمی از مردم را تهدید میکند، اجزا و تمام موضوعات متودولوژی حقوق بشر به نحو اسفناکی ناکارآمد است.
البته، نباید از یاد برد که هرچند جهان ثروتمندان شاید به گونهای باشد که بتواند آنها را در کوتاهمدت از معضلات تغییرات اقلیمی برهاند. اما زمانی که تغییر اقلیم به نابودی حیات، جابجایی و کوچ افراد و اضمحلال نظامهای اجتماعی و اقتصادی منجر شود، هیچ کشوری، حتی کشورهای غنی و قدرتمند از پیامدهای مخرب آن مصون نخواهند ماند. در دراز مدت، مشکلات و معضلاتی که گریبانگیر فقرا است، به جوامع ثروتمند نیز نفوذ و رسوخ خواهد کرد و بحرانهای اقلیمی به یک تهدید امنیتی همگانی تبدیل خواهد شد.
متأسفانه اقدامات انجام شده از سوی دولتها و بخصوص دولتهای ثروتمند از حد شعار فراتر نمیرود. سخنرانیهای سوزناک توسط مقامات دولتی در کنفرانسهای متداول منجر به هیچ اقدام معنیدار و مؤثری نخواهد شد. بقول آلستون: «دولتها بر تمام هشدارها و خطر قرمزهای علمی مهر بطلان زدهاند» و مسألهای که سابقاً بعنوان فاجعه مطرح میشد، در حال حاضر به نظر میرسد بهترین موضوع برای سخنرانی ها باشد.» دولتها حتی در برآوردن تعهدات ناکافی فعلی خود در کاهش انتشار کربن و تأمین مالی اقلیمی قصور می ورزند، در حالی که هر سال بالغ بر ۲/۵ تریلیون دلار به عنوان سوبسید به صنایع سوخت های فسیلی اختصاص میدهند.
تداوم روند فعلی عاقبتی جز فاجعه ی اقتصادی نخواهد داشت. به تعبیر آلستون، کامیابی اقتصادی و پایداری زیست محیطی بطور کامل در یک راستا هستند اما نیازمند تفکیک رفاه اقتصادی و کاهش فقر از انتشار سوختهای فسیلی میباشد. چنین گذاری مستلزم سیاستهای قوی در سطح محلی به منظور حمایت از کارگرهای بیخانمان و تضمین شغل میباشد. به تعبیر آلستون «یک شبکه تأمین اجتماعی قدرتمند، بهترین واکنش به آسیبهای اجتنابناپذیری است که تغییرات اقلیمی به همراه دارد». وی همچنین میافزاید که «این بحران بایستی بعنوان یک سازمان دهنده برای دولت ها در جهت اجرای حقوق اجتماعی و اقتصادی عمل کند؛ حقوقی که برای مدتهای مدید نادیده گرفته شده است؛ این حقوق از جمله شامل تأمین اجتماعی و دسترسی به غذا، مراقبتهای بهداشتی، پناهگاه و شغل شایسته میباشد».
در پایان باید به خاطر داشت که تنها راه برای حل بحران اقلیمی و آخرین راه حل، کاهش سریع انتشار گازهای گلخانهای است که آن هم جز به مدد همکاریهای جدی بینالمللی میسر نخواهد بود. همکاری جمعی میان دولتهای ثروتمندی که نقش عمده و اساسی در انتشار گازهای گلخانهای دارند.
منابع
- https://www.ohchr.org/EN/NewsEvents/Pages/DisplayNews.aspx?NewsID=24735 (last visited on: 23/12/2020)
- https://news.un.org/en/story/2019/06/1041261 (last visited on: 23/12/2020)
- http://hdr.undp.org/en/content/we-do-not-need-climate-change-apartheid-adaptation (last visited on: 23/12/2020)
[۱] . Philipe
[۲] . Desmond Tutu