جنبش “جان سیاه‌پوستان مهم است” و ساختار حقوق بشر سازمان ملل متحد: تاملاتی انتقادی پیرامون جلسه فوق العاده شورای حقوق بشر

نویسنده: E. Tendayi Achiume 

 

ترجمه: زهره شفیعی

دانشجوی دکتری حقوق بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی

اعتراض ها به قتل جورج فلوید و بسیاری از سیاه پوستان توسط پلیس  در ایالات متحده آمریکا به سرعت ابعاد فراملی یافت. در سراسر جهان مردم برای همبستگی با معترضان در ایالات متحده بسیج شدند و امپرلیالیسم ایالات متحده، نژادپرستی ساختاری، استعمار و رفتارهای خشن پلیس را در کشورهای خود مورد نقد قرار دادند. بعد فراملی این قیام  برای عدالت نژادی  یک رویداد اتفاقی  نبود بلکه منعکس کننده تاریخ  فراملی استعمار و برده داری بود که نژادپرستی ساختاری را در اجرای قانون در نقاط مختلف جهان شکل می دهند، تاریخی که میراث آن همچنان در ساختارهای نژادپرستی معاصر نمود دارد. به واسطه این جنبش، فعالیت بنیانگذاران جنبش “جان سیاه پوستان مهم است” و سایر مدافعان عدالت نژادی به سمت گفتمان فراملی پیرامون نابرابری ساختاری و نژادی تغییر جهت یافت. چندین هفته پس از اعتراض های اولیه، ائتلافی  از جنبش ها و سازمان های غیر دولتی نقشی اساسی در وادار نمودن شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در برگزاری نشستی فوق العاده در خصوص نژادپرستی ساختاری در اجرای قانون ایفا نمودند. اهمیت این وقایع و اثربخشی فراگیر آن ایجاب می کند که  وکلا و حقوقدانان بین المللی، تلاشی جدی  به منظور  ارزیابی حقوق بین الملل به مثابه بستری نویدبخش و در عین حال خطرناک در جهت دهی به این جنبش مهم در مسیر عدالت نژادی فراملی صورت دهند.

در ژوئن ۲۰۲۰  بیش از ۶۰۰ نهاد حقوق بشری در همراهی با  خانواده های جورج فلوید، برونا تیلور، فیلاندوکاستیا و مایکل براون  خواستار یک تشکیل جلسه فوری از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل و کمیسیون تحقیقی به منظور پرداختن به رفتار بی رحمانه پلیس آمریکا شدند. موفقیت این ائتلاف در تشکیل جلسه فوری شورای حقوق بشر امری بی سابقه بود. برای اولین بار در تاریخ شواری حقوق بشر، جلسه ای ویژه تشکیل شد که متمرکز بر موضوع نژاد پرستی ساختاری و بر علیه سیاهپوستان در سراسر جهان  از جمله یک کشور لیبرال-دموکرات مانند ایالات متحده است. با این حال نتیجه مذاکره موفقیت آمیز نبود. نویسنده به عنوان شخصی که در این نشست حضور داشته و نشست را به عنوان پیشرفتی در عدالت نژادی سازمان ملل متحد تلقی می نمود، نتیجه این نشست و مذاکره راتنها تأکیدی بر انکار غیر مستقیمِ ارزش زندگی برابر برای سیاه پوستان ارزیابی می کند.

پیش نویس قطعنامه ای که ابتدا گروه دولت های آفریقایی تهیه کرده بود، نسبتا پر مایه بود و نژادپرستی ساختاری و رفتار بی رحمانه  پلیس آمریکا را محکوم می کرد و در عین حال خواستار تشکیل کمیسیون تحقیقی برای اجرای قانون ایالات متحده بود که مورد بررسی قرار نگرفت. شورای حقوق بشر به جای ایجاد و تاسیس کمیسیون تحقیق، دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر را ملزم به ارائه گزارشی،  بدون نیاز  به  همکاری دولت و توجه ویژه بر نقض حقوق بشر در ایالات متحده تصویب نمود.

گفتنی است، مباحث صورت گرفته در مورد پیش نویس قطعنامه نشان داد که دولت ها و گروه های منطقه ای که خود را مدافعان حقوق بشر از جمله دموکراسی های لیبرال  تلقی می نمایند،  نه قادر به مقابله با نژادپرستی ساختاری به عنوان بحران حقوق بشری فراملی و سیستمی هستند و نه  تمایلی به این مقابله دارند. برخی از شرکت کنندگان در این جلسه معتقد بودند که کمیسیون های تحقیق باید مختص دولت هایی باشند که فاقد هرگونه سیستم پاسخگویی داخلی هستند و یا تنها برای مقابله با  نقض های جدی حقوق بشر توسط بدترین ناقضان باشند. Sejal Parmar به عنوان یکی از شرکت کنندگان در این جلسه متذکر شد که ساختار اینچنینی نگران کننده و در عین حال مبهم است. درخواست و پیامی که جنبش “جان سیاه پوستان مهم است” منعکس می کند به این معناست که سازوکارهای پاسخگویی حقوقی در ایالات متحده و سایر دموکراسی های لیبرال  دولت های موسوم به کشورهای شمال برای مقابله و مواجه با رفتارهای وحشیگرانه و نژادپرستانه پلیس کافی و مجهز نیستند و این دقیقا به آن دلیل است که سرکوب نژادی به صورت ساختاری و نهادی در اجرای قانون نهفته هستند و ساز و کارهای اجرا و عدالت کیفری در این کشورها مستقر نگشته است.

علاوه بر این، اظهاراتی که در نشست فوق العاده بیان شد مبنی بر اینکه کمیسیون تحقیق باید فقط در پاسخ به نقض های شدید حقوق بشر توسط ناقضان جدی تشکیل شود، حاکی از آن است که قساوت های روزمره ی نیروهای انتظامی و سیستم عدالت کیفری علیه سیاه پوستان در ایالات متحده و سایر دولت ها در زمره نقض های جدی قلمداد نمی شوند و یا اینکه مرتکبان به اندازه کافی جدی نیستند تا مداخله بین المللی تائید شود. چنین اظهاراتی تنها روایتی دیگر از ارزش نابرابر سیاه پوستان را نشان می دهد و استثنائی خطرناک است که مختص کشورهای شمال می باشد که بیشترین دفاع را از برتری نهادینه شده ی سفیدپوست ها دارند.

برخی از مواضع اتخاذی دولت ها در این نشست فوق العاده، تحلیل  ابتدایی Makau Mutua  از سرکشان، قربانیان و ناجیان[۱] را به ذهن متبادر می کند که در آن، وی انتقاد شدیدی نسبت به تعصب ورزی های نهادینه شده و نژادپرستانه در نظام حقوق بین الملل بشر را مطرح می نماید. نتیجه نشست، ناتوانی ساختار بین الملل را در قرار دادن ایالات متحده در جایگاه و موقعیتی به جز – ناجی- را ارائه می دهد. چنین ساختاری اساسا در به چالش کشیدن نژادپرستی ساختاری که در آمریکا و سایر ملت های “ناجی” رسوخ کرده، ناتوان است. ساختار  فعلی حقوق بین الملل بشر که بازیگران قدرتمند در اروپا و آمریکای شمالی را از پاسخگویی مصون می دارد از جمله از طریق باور و اعتماد  بیش از اندازه به نهادهای لیبرال دموکراسی که بارها در عدالت نژادی ناکام مانده اند تنها مانعی برای اجرای عدالت نژادی نیستند؛ چنین ساختار  بین المللی حقوق بشری خود نژادی پرستی ساختاری را شکل و تداوم می بخشد.

بنابراین چگونه می توان حقوقدانان  بین المللی، محققین و …   را به تلاش برای سامان بخشیدن به یک سازوکار  جبرانی فراملی که پاسخگوی جنبش “جان سیاه پوستان مهم است” باشد، فراخواند؟

می توان چنین گفت که در مواجه با ناتوانی و غفلت گسترده  نظام حقوق داخلی در  پاسخگویی و جبران خشونت نژادی پلیس، حقوق بین الملل و نهادهای موجود، خود را به عنوان بسترهای جایگزین بالقوه برای ایجاد فشار معرفی می نمایند. نویسنده به عنوان گزارشگر ویژه در مورد اشکال معاصر نژادپرستی، معتقد است که دولت ها تعهداتی به موجب حقوق بین الملل بشر دارند که باید عدالت جبرانی[۲] را برای رفع بی عدالتی های نژادی تاریخی و معاصر دنبال کنند. محور چنین رویکرد جبران سازی، امحا ساختارهایی است که ریشه در میراث های تاریخی استعمار و برده داری دارند. حقوقدانان  بین المللی و وکلای حقوق بشری در جایگاهی قرار دارند که  قادر باشند ساختارهای حقوقی موجودِ دارای ظرفیت لازم برای پیشبرد جبران تبعیض نژادی و نابرابری را فعال سازند. به عنوان مثال کنوانسیون منع کلیه اشکال تبعیض نژادی (ICERD) ستون اصلی تلاش های بین المللی برای زدودن و رفع نابرابری نژادی و تبعیض نژادی است. ICERD استانداردهای بین المللی برای رفع نابرابری نژادی و تبعیض نژادی را تدوین کرده است و مقررات معاهده چنانچه به نحوی بهتر اجرا شوند، بسیاری از ملت ها به عدالت و برابری نزدیکتر می شوند. با اینحال ICERD همچنان در تحلیل های علمی حقوق بین الملل، آموزش بین المللی حقوق بشر و حتی در دیدگاه مدافعان حقوق بین الملل بشر معاهده ای در حاشیه است.

در سراسر جهان، جنبشِ جان سیاهپوستان مهم است و سایر جنبش ها، استقرار و ایجاد دانش و فهمی از آنچه عدالت جبرانی تلقی می شود را تسهیل کرده اند. سازمان دهندگان ، فعالان و اندیشمندان اجتماع طرح هایی برای جبران در جوامع خویش پیش بینی کرده اند. به عنوان مثال برخی فعالین در ایالات متحده دیدگاه هایی به منظور جبران  از جمله برخورد با پلیس های محلات[۳]، که به طور سیستماتیک امنیت عمومی جوامع سیاه پوست را تضعیف می کند،  جایگزین هایی برای حبس و سایر گام ها به سوی آزادی[۴] را مطرح می کنند. چنین چشم اندازهای تحول آفرینی زندگی و تجربه های قربانیان نژادپرستی ساختاری در ایالات متحده را محور قرار داده اند. وکلای بین المللی که به مبارزه و مقابله با نژادپرستی ساختاری علاقه مند هستند، نیازی ندارند که برای به کارگیری پتانسیل کامل حقوق بشر به سازمان ملل توجه کنند. به گفته Mari Matsuda در عوض این وکلا باید نگاهی به پایین داشته باشند تا بتوانند سطحی از مداخلات بین المللی را متصور شوند که محتملا کمکی فراتر از نتیجه نشست فوق العاده را به ما ارائه دهند.

در چارچوب حقوق بین الملل، حداقل با بهره گیری از حقوق بین الملل (تا حد ممکن) پیروی از دیدگاه Mari Matsuda مستلزم پیگیری چشم اندازهای جبرانی سازمان های جامعه محور مانند عزت و قدرت اکنون[۵] یا مقاومت  انتقادی[۶] است. وکلای بین المللی باید به صورت تنگاتنگ با اجتماعات و گروه هایی که پیشگام مبارزات برای عدالت نژادی هستند، همکاری کنند تا چارچوب های بین المللی حقوق بشر را به شیوه هایی تغییر دهند که به چشم اندازهای عدالت نژادی پیشرفته این جنبش ها نزدیک تر شوند تا از این طریق  به نامشروع سازی برخی اشکال موضع گیری های دولت ها (مانند آنچه در نشست فوق العاده ی پیش گفته گذشت) منجر گردد. راه حل بی عدالتی نژادی ساختاری به هیچ وجه در چارچوب و سیستم حقوق بین الملل وجود ندارد با اینحال سیستم قطعا می تواند به شیوه ای به کارگرفته شود که به جای دور کردن ما از هدف، به هم نزدیک تر شویم.

مساله این نیست که سرکوب نژادی ملی و محلی را می توان  به واسطه نهادها و حقوق بین الملل ریشه کن نمود یا خیر.  بلکه  مساله مهم آن است که  بدانیم (همانطور که نتیجه و ماحصل نشست فوق العاده شورای حقوق بشر نشان می دهد)  محدودیت هایی در قابلیت های جبران ساز ساختار حقوق بین الملل فعلی وجود دارد. حقوق بین الملل خود، نقش محوری در ساختارهای های فراملی سلطه نژادی و امپریالیسم ایفا نموده، دولت ها نیز به منظور فرار از تعهدات خود در برابر آسیب رساندن به افراد و گروه ها ، تنها به سنت ها، دکترین و گفتمان های نئوامپریالیسمی متوسل می شوند( تنها این موارد را مسبب تبعیض نژادی قلمداد می نمایند و خود را مبری از مسئولیت تلقی می کنند). از چنین منظری جنبش عدالت نژادی فراملی می بایست یک پروژه ضد استعماری هم باشد. حقوقدانان بین المللی مسئولیت و فرصتی کم نظیر  برای شناسایی  آن بخشی از  دکترین حقوقی بین المللی دارند که برای تحقق عدالت نژادی جبرانی مناسب نیست و یا دچار کژکارکرد است. در چنین جایگاهی و با چنین رویکردی، حقوقدانان بین المللی  امکان پیش بینی اصول حقوقی جدید با قابلیت جبران سازی را دارند.  در این فرآیند  هرچند ابتکار و خلاقیت حقوقدانان ین المللی نقش مهمی ایفا می کند اما  شایسته است که این خلاقیت ها  ریشه در ساختار های ارزشی و حقوقی برآمده از منابع بومی، متعلق به  جماعت های سیاه پوست و غیر امپریالیستی داشته باشند. تجربه ها، پیشنهادها و مطالبات  جنبش جان سیاه پوستان اهمیت دارد ، مردمان بومی، و سایر جوامع سرکوب شده و مادون بایستی منبع اصلی معرفتی برای آینده بهتر حقوق بین الملل باشند.

در مجموع وبه طور خلاصه، جنبش “جان سیاهپوستان مهم است” به طور همزمان هم  خیزش  و قیامی فرا محلی و فراملی علیه نژاد پرستی بود و هم جنبشی برضد  استعمار، رفتار بی رحمانه و خشونت آمیز پلیس و نابرابری ساختاری است. ابرازهای همبستگی جهانی که از استرالیا تا سوریه ادامه دارد، نه تنها خشم جمعی بلکه امیدی جمعی را نمایان می کند که جهان ما سرانجام می تواند اندیشیدن و تعمق بر نژادپرستی ساختاری را آغاز نماید، این امر چه از طریق آثار همه گیری کرونا و چه خشونت پلیس نمایان می شود. مردم بومی و سیاهپوست، در کنار سایر جوامعِ متاثر از تبعیض نژادی، بیگانه ستیزی، مردسالاری و نابرابری، از خلال جنبش هایشان  طرح ها و پیشنهاداتی را برای تغییرات جبران ساز ضروری، در جهت دستیابی  جوامع عادلانه تر  به اشتراک گذاشته اند که می تواند راهنمای مناسبی برای حقوقدانان بین المللی و سایر فعالان در این مسیر باشند.

[۱] Savages Victims, and Saviors

[2] Reparative justice

[3] Community policing

[4] نام طرح هایی است که از سوی برخی گروه ها در ایالات متحده مطرح شده است.

[۵] Dignity and Power Now

[6] Critical Resistance

 

image: https://www.accessnow.org

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *