تحقیقات فراسرزمینی در قضایای «Hanan v. Germany»؛ ترورهای فراسرزمینی در قضیه اوکراین علیه روسیه

[۱]

تالیف: مارکو میلانویچ[۲]

ترجمه: هاله حسینی اکبرنژاد

استادیار گروه حقوق، دانشگاه بین المللی امام خمینی (قزوین)

 

 

در مطلب حاضر، دو دستاورد جدید در مورد اعمال فراسرزمینی حقوق بشر مورد بررسی قرار خواهد گرفت:

ابتدا بر رای دیوان اروپایی حقوق بشر در قضیه «Hanan v. Germany» (شماره ۱۶/۴۸۷۱) در رابطه با اجرای ماده ۲ کنونسیون اروپایی حقوق بشر در مورد تحقیقات انجام گرفته توسط مقامات دولت آلمان در رابطه با حادثه «قندوز» در افغانستان مروری خواهیم داشت و در ادامه در مورد شکایت اخیر دولت اکرین علیه دولت روسیه، در دیوان اروپا در مورد رویه اجرایی مقامات روسیه برای ترور مخالفان در خارج از قلمروی سرزمینی این کشور، نکاتی ارائه می گردد.

اول، در قضیه «Hanan»، دیوان با ۱۴ رای در مقابل ۳ رای مقرر نمود که انجام تحقیق در مورد نیروهای آلمانی طبق ماده ۱، مشمول صلاحیت دیوان اروپایی حقوق بشر و منطبق با ماده ۲ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر می­باشد. در وهله نخست به نظر می­رسد که این قضیه مرتبط با امور شکلی ماده ۲ و نه مسائل ماهوی آن است و مستقیما به این مسئله نخواهد پرداخت که آیا حمله هوایی قندوز، ناقض حق حیات بوده است یا خیر. از این منظر قضیه «Hanan» بسیار شبیه قضیه «Al-Skeini» می باشد.

از منظر قابلیت پذیرش، دیوان رویکرد «شرایط خاص»[۳] را اعمال نمود که در قضیه «Guzelyurtlu» به این ترتیب توسعه یافت:

  • صرف آغاز یک تحقیق از سوی یک کشور، چنان که آلمان در این قضیه انجام داد، به خودی خود تعهدی مثبت قلمداد نمی­گردد که مشمول ماده ۲ کنوانسیون باشد (پاراگراف ۱۳۵). به عبارت دیگر، شروع تحقیقاتی که در مورد یک وضعیت فراسرزمینی انجام می­شود لزوماً به این معنی نیست که تحقیقات باید دقیقا منطبق با مفاد کنوانسیون باشد. دیوان در اینجا تصریح می­کند که این اقدام، اصول مقرر در «Guzelyurtlu» را زیر سوال نمی­برد.
  • با این وجود، به این دلیل که آلمان صلاحیت کیفری انحصاری خود را در مورد نیروهای مستقر خود محفوظ داشته بود و از سوی دیگر، افغانستان قادر به انجام تحقیقات موثر در مورد این حادثه نبود، تعهد دولت آلمان برای انجام تحقیقات در مورد نقض شدید حقوق بین الملل بشردوستانه، ذیل عنوان شرایط خاص محرز گردید که موید تعهد مثبت برای انجام تحقیق مطابق ماده ۲ می­باشد.

حال مسئله این است که نکته کلیدی این رهیافت چیست؟ شرایط خاصی که دیوان بر آن استناد می­کند، در اغلب وضعیت­های کاربرد فراسرزمینی زور واقعا وجود دارد. بنابراین نتیجه نهایی چنانچه در قضیه «Georgia v. Russia» مطرح بود، مفاد شکلی ماده ۲ اعمال خواهد شد حتی اگر مفاد ماهوی اجرا نشود، اگر چه دیوان در اینجا از قابلیت پذیرش مورد دوم امتناع می­کند (پاراگراف ۱۴۳). بنابراین کشورهای اروپایی برای کاربرد فراسرزمینی زور در خارج از قلمروی سرزمینی خود، حداقل وقتی صحبت از نقض جدی بالقوه حقوق بین­الملل بشردوستانه می­شود که مستلزم نقض حق حیات نیز است. ناگزیر از انجام تحقیقات مطابق ماده ۲ می­باشند، به این ترتیب در مواردی یک تعهد شکلی می­تواند به اندازه یک تعهد ماهوی تأثیرگذار باشد، حتی اگر نسبت به آن سبک­تر و از نظر سیاسی مقبول­تر باشد.

البته داشتن یک تعهد شکلی کاملاً مجزا از تخلف ماهوی است و زمانی که تعهد شکلی در چارچوب تعهدات ماهوی مقرر می­گردد، در عمل تاثیرگذاری بیشتری دارد. با این وجود، جبران خسارت مناسب برای این نقض تعهد صرفا محدود به تعهد شکلی نیست، اما اعمال فراسرزمینی تعهدات ماهوی را میسر می­سازد.

با توجه به مطالب فوق، به چگونگی اعمال تعهد شکلی توسط دیوان در قضیه «هانا» خواهیم پرداخت. به اختصار این که علی­رغم مشکلات فراوان در مورد انجام تحقیقات، دیوان موضع متفاوتی اتخاذ نمود و نتیجه­گیری نمود که دولت­ها در اوضاع و احوال فراسرزمینی، باید حد مشخصی از عرض جغرافیایی را دارا باشند و آلمان در نهایت تحقیات موثر (اما ناقص) را انجام داد.

از این جهت، قضیه «Hanan»، همسو و در راستای قضیه «Jaloud» به نظر می­رسد. در آنجا نیز دیوان مقرر نمود که تعهد شکلی باید با انعطاف­پذیری بیشتری در مخاصمه مسلحانه فراسرزمینی اعمال گردد اما تاکید بیشتر روی امور ماهوی بود. در قضیه «Jaloud»، قضات دیوان دیدگاه­های متفاوتی داشتند، اما در نهایت ۷ نفر از ۱۷ قاضی، خواستار رهیافت منعطف­تری در مورد وقایع شدند و دقیقا این اتفاق در قضیه « Hanan» اتفاق افتاد، بدون اینکه هیچ­یک از قضات در دو پرونده مشترک باشند.

مشابهت مواضع قضات در این دو پرونده، بر مشابهت ماهوی دو قضیه دلالت ندارد، اما با لحاظ تغییر ترکیب قضات، غلبه ملاحظات سیاسی در رویه دیوان قابل برداشت است. همان­طور که دیوان تصریح نمود، تعهد شکلی باید به نحو انعطاف پذیرتری اعمال گردد.

بنابراین، نتیجه نهایی آن که وکلای نظامی یا دولتی که برای یک دولت عضو دیوان اروپایی حقوق بشر کار می­کنند، باید در نظر داشته باشند که امتناع از اجرای تعهد شکلی مقرر در ماده ۲ دشوار است، اما می­توان آن را با انعطاف­پذیری قابل توجهی نسبت به امور ماهوی اعمال کرد.

دیوان به طور قطع به دلایل شکلی، از طرح دعاوی مرتبط با وضعیت­های مخاصمه مسلحانه استقبال می­کند، اگر چه ممکن است در قضیه « Georgia v. Russia» بنا به دلایل ماهوی از رسیدگی امتناع نماید.

در اینجا  به دومین دستاورد اخیر خواهیم پرداخت که مربوط است به دعوایی که توسط دولت اکراین در مورد قتل فراسرزمینی مطرح گردید. در این قضیه نادرست بودن اخلاقی و حقوقی رهیافت اتخاذ شده در قضیه « Bankovic/Georgia v. Russia » آشکار گردید. ما در اینجا در مورد ترور مخالفان خارج از هرگونه درگیری مسلحانه یا فضای هرج و مرج صحبت می­کنیم. سوال مطرح آن است که آیا دیوان اروپایی حقوق بشر، دولت­های عضو را از فرستادن قاتلین به سرزمین دیگر کشورهای عضو منع می­کند؟ بله یا خیر؟ و اگر پاسخ مثبت است که باید باشد، چگونه دیوان می­تواند این عبارت را توجیه کند که کنوانسیون در شرایط هرج و مرج و آشفتگی نسبت به همه اعمال نخواهد شد؟ اگر کشتن یک نفر، نقض حق حیات شمرده می­شود چگونه قتل صد یا هزار نفر نقض حیات به شمار نمی­آید؟

در یک نگاه هوشمندانه، دولت اکراین در این قضیه، برای تبیین رویکرد خود آینه­ای را مقابل دیگر دولت­های عضو دیوان اروپایی حقوق بشر قرار داد که چنین ترورهایی در سرزمین­های آنها نیز اتفاق افتاده بود، و به نحو موثری آنها را همسو با شکایت خود نمود و در مواردی حداقل مجبور شدند از مواضع قبلی خود مبنی بر مخالفت با اکراین، صرف­نظر کنند، اکراین یادآوری نمود که چگونه انگلستان از بحث در مورد حمله « Salisbury novichok» در چارچوب حقوق بشر امتناع نمود تا مجبور نشود تایید کند که حقوق بشر در مورد کشتار در زمان جنگ نیز اعمال می­گردد. همچنین یادآوری نمود که چگونه دولت انگلیس بر همین اساس اخیراً به طور صریح از امتناع ورزید که به عنوان ثالث در پرونده­ای که توسط همسر « Litvinenk Alexander» علیه روسیه تشکیل شده است، مداخله کند. همچنین خاطر نشان کرد که چگونه یک دولت –هلند- قبلا در موضع دولت متخلف، در برابر اعمال فراسرزمینی کنوانسیون مقاومت می­کرد و اکنون برای حمایت از اتباع خود به عنوان قربانیان نقض حقوق بشر، مجبور به تغییر موضع خود علیه روسیه شده است.

در مجموع، این شکایت بین دولتی، در برخی موارد مشابه قضیه بانکوویج است که می­تواند مورد توجه دیوان قرار گیرد. و اینکه اکنون این امیدواری وجود دارد که چنانچه کشتار افراد در زمان صلح مشمول کنوانسیون می­شود، باید قتل هزاران نفر در زمان مخاصمه مسلحانه نیز مشمول آن قرار گیرد.

[۱] Extraterritorial Investigations in Hanan v. Germany; Extraterritorial Assassinations in New Interstate Claim Filed by Ukraine against Russia , 26 February, 2021: ejiltalk.org/extraterritorial-investigations-in-hanan-v-germany-extraterritorial-assassinations-in-new-interstate-claimfiled-by-ukraine-against-russia/

[2] Marko Milanovic

[3] special features

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *