مترجم: سپهر صارمی( دانشجوی دکتری حقوق بین المللی عمومی دانشگاه علامه طباطبایی)
ویراستار علمی: دکتر سیامک کریمی پژوهشگر حقوق بین الملل و مدرس دانشگاه
By Jordan street
شورای امنیت سازمان ملل متحد در ۹ دسامبر اولین مباحثه موضوعی باز خود را برای بررسی ارتباط میان تغییرات اقلیمی و تروریسم برگزار خواهد کرد.این جلسه توسط نیجر که ریاست شورا را در ماه دسامبر بر عهده دارد، تشکیل خواهد شد و آخرین مورد از افزایش اخیر جلسات شورا با تمرکز بر امنیت اقلیمی می باشد. در حالی که این نشست فرصتی برای درک بهتر تعامل بین اقلیم، درگیری و گروه های خشونت آمیز که از تاکتیک های تروریستی بهره می برند، فراهم می کند، [اما] خطرات قابل توجهی وجود دارد مبنی بر اینکه زمینه های امنیت اقلیمی و ایجاد صلح زیست محیطی تحت سلطه چارچوب به شدت امنیتیِ ضد تروریسم قرار گیرد.
در قرن بیست و یکم، برخی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد (چین، روسیه و ایالات متحده از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰) در برابر تلاشها برای مطرح کردن مسائل مربوط به تغییرات اقلیمی در صحن شورا، به غیر از مباحثه آزاد در سال ۲۰۰۷، از خود مقاومت نشان داده اند. با این حال، از سال ۲۰۱۸، تعداد فزاینده ای از جلسات شورای امنیت با تمرکز بر پیوند بین تغییرات اقلیمی و امنیت آغاز شده است. با این حال، از زمان صدور بیانیه ریاستی رئیس شورای امنیت در سال ۲۰۱۱ هیچ سند رسمی در بیش از یک دهه از شورای امنیت سازمان ملل (مانند قطعنامه یا بیانیه ریاستی رئیس شورای امنیت) که به طور صریح بر امنیت اقلیمی تمرکز کرده باشد، صادر نشده است.
تغییرات اقلیمی، درگیری و تروریسم – آنچه ما می دانیم
در حالی که شورای امنیت سازمان ملل متحد در بیشتر عمر خود نسبت به تایید وجود هر گونه پیوند عینی بین تغییرات اقلیمی و امنیت حساس به نظر میرسید، تغییرات اقلیمی به طور فزایندهای در بخش امنیتی و در تحقیقات مربوط به درگیری برجسته شده است. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۴، پنتاگون (که از دهه ۱۹۹۰ تغییرات اقلیمی را به عنوان یک تهدید امنیتی شناسایی کرده بود) نقشه راه سازگاری با تغییرات اقلیمی را منتشر کرد که یک استراتژی دفاع ملی برای تأثیرات آتی تغییرات اقلیمی می باشد. در گزارشی در سال ۲۰۱۵ برای کنگره، وزارت دفاع اعلام کرد که “تغییرات اقلیمی یک تهدید فوری و رو به افزایش برای امنیت طبیعی ما است که در افزایش بلایای طبیعی، جریان پناهجویان و درگیری بر سر منابع اساسی مانند غذا و آب دخیل است.”
برخی از دانشگاهیان و سازمانهای تحقیقاتی همچنین خاطرنشان کردهاند که تغییرات اقلیمی احتمالاً شرایط شکننده را تشدید میکند و به تحولات اجتماعی و درگیریهای خشونتآمیز کمک میکند، در حالی که برخی دیگر استدلال کردهاند که حتی دولتهای «باثبات» نیز میتوانند به سمت شکنندگی سوق داده شوند. در عین حال، تحلیلگران مواردی را مستند کرده اند که در آن بحران های اقلیمی محلی در واقع فرصت هایی را برای حل مناقشه باز ایجاد نموده است. در واقع، شناخت فزاینده از نقش تغییرات اقلیمی به عنوان محرک خشونت و فرصتی برای ایجاد صلح، باعث شده است که مجموعهای از سازمانها مانند دفتر سازمان ملل متحد در ژنو، موسسه تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم، و سازمانی که من در آن فعالیت می کنم یعنی سازمان دنیای امنتر، به سوی انجام تحقیقات و توجه به به بحران اقلیمی، درگیری و تخریب محیط زیست ترغیب شوند. (برنامه راهبردی ۱۰ ساله جدید سازمان دنیای امن تر متعهد می شود که با شرکای خود کار کند تا اطمینان حاصل شود که سازگاری با تغییرات اقلیمی و استراتژی های کاهش، پویایی صلح و درگیری را در نظر گرفته و یک پایگاه شواهد برای توسعه سیاست آگاهانه و حمایت ایجاد می کند.)
اما ارتباط بین اقلیم و گروه های خشونت آمیز که از تاکتیک های تروریستی استفاده می کنند، چندان واضح نیست. در حالی که اکثر ۲۰ کشور برتری که بیشترین تأثیر حملات تروریستی را در سال ۲۰۲۰ تجربه می کنند، تأثیرات واضح و آشکار تغییرات اقلیمی را نیز تجربه می کنند، اما ارتباط میان این دو، چیزی در خصوص علیت این حوادث به دست نمی دهد.
برخی پیشنهاد کردهاند که [تغییرات] آب و هوا بهعنوان یک افزایشدهنده تهدید عمل میکند که میتواند بسیاری از شرایط مساعد برای افزایش گروههای خشنتر را که حملات تروریستی انجام میدهند، تشدید کند. اما برخی دیگر استدلال کردهاند که با وجود پیوند اغواکننده میان این دو، برای سیاستگذاران در درجوامعی مانند نیجر و صحرای کبیرآفریقا، در حال حاضر هیچ مدرک تجربی واضحی مبنی بر ارتباط بین گروههای خشن و عوامل اقلیمی و محیطی وجود ندارد. این بدان معنا نیست که پیوندی وجود ندارد، بلکه همان طور که لوکا رانیزی به شیوایی توضیح داده است، به این معناست که این پیوند بسیار پیچیده و زمینه محور است، و هنوز به اندازه کافی تغییرات تقلیمی به عنوان عامل ایجاد خشونت شناسایی نشده است. در این میان، پیشبرد بیدقتی «راهحلها» برای مشکلاتی که بهطور اتفاقی تعریف شدهاند، خطر عواقب معکوس را به همراه دارد و حتی خود به درگیری دامن میزند. با افزودن پیچیدگی بیشتر به این رابطه، برخی از دولتها آب و هوا و «تروریسم» را به طریق دیگری مرتبط کردهاند – برچسب زدن به مدافعان و فعالان محیطزیست به عنوان «تروریست»، که نشاندهنده خطرات بالقوه ناشی از تشدید چارچوببندی ضد تروریسم در این موضوع است.
درس گرفتن از اشتباهات قبلی
دو دهه جنگ جهانی علیه تروریسم تأثیرات فاجعه باری بر امنیت بشر داشته است. استراتژیهای امنیتی سخت که اغلب از خارج تحمیل میشوند، دولت را بر جمعیتهای آسیبدیده در اولویت قرار دادهاند و این استراتژی ها به ندرت مبتنی بر تحلیل قوی درگیریها و جنسیت یا درک پویاییهای اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی ملی و فرعی بودهاند. با وجود اینکه اشتباهات زیادی وجود دارد که نباید تکرار شوند، دو خطر بالقوه واضح از سوابق رویکردهای ضد تروریسم در زمینه امنیت اقلیمی برجسته است.
اولین مورد، «امنیتی سازی» بالقوه ابتکارات اقلیمی و زیستمحیطی است که به موجب آن مشکل از دریچه محدود امنیت ملی نگریسته میشود و پاسخها بر این اساس چارچوببندی میشوند. معنای این امر در عمل این است که سرمایه گذاری در راه حل های اقلیمی – از طریق کمک ها و تامین مالی چندجانبه و دوجانبه – می تواند به طور فزاینده ای با تلاش ها برای کاهش “تهدید تروریسم” مرتبط باشد – نه اینکه به خودی خود یک الزام مستقل باشد. امنیتی سازی در حال حاضر بسیاری از تلاش های صلح، برابری جنسیتی و حقوق را به خطر انداخته است – و بنابراین خطر برای جنبش آب و هوا واقعی است. باید از راهبردهای پیوسته برای پرداختن به مسائل امنیتی استقبال کرد – اما اگر ابتکارات عدالت آب و هوا یا سایر کارهای صلحسازی محیطی در تلاشهای امنیتی گستردهتر برای مقابله با تهدید اقدامات تروریستی به کار گرفته شود، مضر خواهد بود.
چگونه به ارتباط بین اقلیم و تروریسم نزدیک شویم؟
سیاست گذاری نادرست امنیتی- اقلیمی می تواند اثرات نامطلوب و معکوس قابل توجهی داشته باشد. این امر به ویژه در صورتی صادق است که این سیاستها با تجارب جوامعی که بیشتر در معرض خطر هستند دستوپنجه نرم یا به آنها توجه نکنند. در حالی که نظارت بر محیط زیست، حکمرانی فراگیر و پاسخگو، حقوق بشر و فرآیندهای تغییر مسالمت آمیز جامعه محور می توانند – و باید – دست به دست هم بدهند، پاسخ های سیاستی که به طور ناشیانه گروه های خشونت آمیز را با تغییرات اقلیمی مرتبط می کند، می تواند روایتی را به دولت ها ارائه دهد که درگیری ها را غیرسیاسی و مسئولیت خودشان را نیز کم اهمیت جلوه می دهد.
آنچه مبرهن می باشد این است که رابطه بین تغییرات اقلیمی و تروریسم رابطه پیچیده ای است. مداخلات در بحث آزاد شورای امنیت سازمان ملل متحد باید از بیان پیوندهای بیش از حد قطعی و بیانیه های بیش از حد گسترده و در نتیجه افزایش تهدید خودداری کند. در حالی که دیدن نزدیکتر شدن شورای امنیت به یک قطعنامه بالقوه در مورد تغییرات اقلیمی دلگرم کننده است، اما در حالی که هنوز چیزهای زیادی باید فهمیده شوند، ما نیازی به پیوندهای سست بین تغییرات اقلیمی و تروریسم نداریم. در زمانی که مبارزه با تروریسم در سازمان ملل باید اندازه مناسبی داشته باشد، چنین سندی میتواند توجیه گر نتایجی معکوس باشد –یعنی یک محرک جدید برای جذب حمایت های بیشتر از سوی ساختار ضد تروریسم سازمان ملل، برای گسترش بیشتر آن چیزی که هم اکنون نیز بیشتر از آنچه که باید، گسترش یافته است.
حمایت بیشتر از تجزیه و تحلیل دقیق برای درک اینکه سرمایه گذاری در کجای راه حل های اقلیمی می تواند به کاهش تأثیر و احتمال حمایت از گروه های تروریستی خشن و مسائل درگیری گسترده تر کمک کند، مورد نیاز است. ایجاد استراتژیهای تعامل از این تجزیه و تحلیل و یادگیری از افرادی که در محیطهایی زندگی و کار میکنند که در آن تغییرات اقلیمی، درگیریها و گروههای خشونتآمیز با استفاده از تاکتیکهای ترور همپوشانی دارند، میتواند به جنبشهای عدالت اقلیمی و صلحسازی محیط زیستی کمک کند تا در جنگ امنیتی شده علیه تروریسم فرو نرود.