اکوساید – انقلاب حقوقی یا نمادگرایی؟

[۱]

نویسندگان:

Romina Pezzot and Jan-Phillip Graf

مترجم: دکتر مهرداد محمدی، مشاور حقوقی و مدرس دانشگاه

ویراستار علمی: دکتر آرامش شهبازی، دانشیار دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی

یک سال پیش، بنیاد Stop Ecocide، “هیئت موسوم به کارشناسی مستقل برای تعریف قانونی اکوساید (IEP)” را تشکیل داد. این هیئت متشکل از ۱۲ حقوقدان مشهور بین المللی و به ریاست مشترک دیور فال سو و فیلیپ ساندز، تعریفی از اکوساید را منتشر نمود که تحت عنوان “اعمال غیرقانونی یا عمدی ارتکاب یافته با آگاهی از این که احتمال قوی آسیب شدید و گسترده یا طولانی مدت به محیط زیست وجود دارد” معرفی گردید. این تعریف پیش‌نویس، بلافاصله یکی از پویاترین بحث‌های عمومی را درباره یک موضوع حقوق بین‌الملل در سال‌های اخیر رقم زد (به سمپوزیوم تعریف اکوساید در این وبلاگ مراجعه کنید).

سپتامبر گذشته، زمانی که مؤسسه حقوق بین‌الملل صلح و مخاصمات مسلحانه (IFHV)، دپارتمان حقوق بین‌الملل مؤسسه فارغ‌التحصیلان، و گروه ذینفع حقوق بشر ESIL میزبان یک میزگرد با عنوان «اکوساید – انقلاب حقوقی یا نمادگرایی» بود، بحث ها مجددا احیا شد. فیلیپ ساندز، رئیس مشترک IEP، پائولا گائتا، خورخه وینوالس، و کای آمبوس، همگی دیدگاه‌های بسیار روشنگری در مورد این سوال ارائه کردند که آیا تعریف پیشنهادی از اکوساید فقط یک عمل نمادین است یا یک انقلاب حقوقی (یا چیزی در این بین)؟ در این پست، مایلیم تاملاتی را در مورد این بحث در حال انجام ارائه دهیم.

اکوساید به مثابه یک انقلاب حقوقی

علیرغم تمام انتقادات سازنده‌ای که تعریف اکوساید دریافت کرد (مثلاً به اینجا، اینجا، اینجا، اینجا و اینجا مراجعه کنید)، حداقل چهار زمینه وجود دارد که در آنها نسبتاً منحصربه‌فرد است.

اولاً، اکوساید نخستین جنایت بین المللی «غیر انسان محور» خواهد بود. تمرکز “اکوسنتریک (محیط زیست محور)” این تعریف با غیرقانونی کردن “آسیب شدید و گسترده یا طولانی مدت به محیط زیست” محقق می گردد. اگرچه برخی مخالف این دیدگاه هستند (اینجا و اینجا را ببینید)، ظاهرا نادرست به نظر می رسد زیرا این تعریف در درجه اول بر حفاظت از محیط زیست متمرکز است و باید بدیهی باشد که هر تعریفی از اکوساید لزوماً منفعت حفاظت از محیط زیستی که ما انسانها در آن زندگی می کنیم را در پی دارد. این که انسان به طور غیرمستقیم محافظت شود، تمرکز محیط زیست محوری تعریف را از بین نمی برد.

دوم، بحث پیرامون تعریف اکوساید توجه ما را به دو نقص ساختاری حقوق بین‌الملل کیفری (ICL) جلب کرده است. از یک سو، چهار جنایت اصلی بین‌المللی تقریباً منحصراً در چارچوب درگیری‌های مسلحانه اعمال شده‌اند. به خصوص جنایت جنگی تخریب محیط زیست در مقیاس بزرگ تنها یک جنایت بین المللی است، اگر در چارچوب یک درگیری مسلحانه بین المللی رخ دهد و با آن همراه باشد (به ماده ۸ (۲) (b) (iv) اساسنامه رم مراجعه کنید). اکوساید در زمان صلح و درگیری‌های مسلحانه به طور یکسان اعمال می‌شود، بنابراین به عامل تعادلی برای گرایش ICL نسبت به وقوع جنایت در درگیری‌های مسلحانه تبدیل می‌شود.

یکی دیگر از مشکلات مفهومی اساسنامه رم، تمرکز آن بر مجرمیت فردی اشخاص حقیقی و مستثنی کردن جرم شرکتی است (ماده ۲۵). با این حال، تعدادی از مفسران قبلاً پیش‌بینی کرده‌اند که در نتیجه آستانه شدت اکوساید، به احتمال زیاد عاملان اصلی شرکت‌ها یا دولت‌ها خواهند بود (اینجا و اینجا). بنابراین، در حالی که قضاوت مؤثر اکوساید ممکن است مستلزم مسئولیت شرکتی و دولتی باشد، این اشکال مسئولیت کیفری در حال حاضر در ICL وجود ندارد. در اینجا، جالب است که ببینیم آیا بحث در مورد اکوساید نیز پتانسیل ایجاد نوآوری در این زمینه را دارد یا خیر.

سومین ویژگی قابل توجه در مورد اکوساید، فرآیند غیرمتعارف پیش نویس است. هیئت کارشناسی مستقل برای تعریف قانونی اکوساید (IEP) که به ابتکار بخش خصوصی سازماندهی شده بود و از یک جنبش جامعه مدنی نشأت می گرفت، برخلاف روندهای بسیار کند در کمیسیون حقوق بین الملل و کمیته ششم مجمع عمومی، توانست در عرض شش ماه اولین تعریف را ارائه دهد. از جنبه منفی، این فرآیند فاقد در دسترس بودن و رسمیت قانونگذاری سنتی در سازمان ملل متحد بود. با این حال، فرصت مغتنمی وجود دارد که کار IEP بتواند نقطه آغاز ضروری برای ارگان های ملل متحد باشد تا به طور جدی توسعه یک جنایت بین المللی اکوساید را بررسی کنند.

در نهایت، همانطور که داریل رابینسون توضیح میدهد، پذیرش جنایت اکوساید از جنبه ی همسویی بین مقررات بین‌المللی محیط زیست (IEL) و ICL تحولی بزرگ خواهد بود. نقش ICL روشن کردن عناصر جنایت از جمله عنصر مادی است که خط قرمزی است که قرار نیست از آن عبور شود. به هر حال، ماهیت حقوق کیفری این است که اعمال ممنوعه را تعیین حدود کند و در عین حال تلاش دارد تا حد امکان بر آزادی انسان تأثیر بگذارد. کاری که مشخصا ICL می بایست در رابطه با جرم اکوساید انجام دهد عبارت خواهد بود از: جرم انگاری فقط آن دسته از اعمال جدی که محیط زیست را تخریب می کنند، بدون اینکه بر فعالیت های اقتصادی انجام شده به شیوه ای پایدار تأثیر بگذارد.

اکوساید به عنوان یک عمل نمادین

جنایات اصلی بین المللی منعکس کننده مهم ترین ارزش های جامعه بین المللی هستند. در نتیجه، درجه معینی از نمادگرایی ذاتی در معماری عدالت کیفری بین‌المللی فی نفسه موجود است (اینجا، ص ۴۷۸). با پیروی از این منطق، هر بار که جنایت اصلی جدیدی شناسایی می شود، پیامی مبنی بر عدم تحمل رفتارهای خاص به جامعه بین المللی ارسال می شود. جنایت اکوسایدی از این منطق مستثنی نیست و نام این جنایت بخشی از این نمادگرایی لفظی است زیرا توسط IEP دقیقاً برای انعکاس شدت آسیب وارد شده به محیط زیست انتخاب شده است. قدرت نمادین یک جنایت بین‌المللی همچنین حاوی یک اثر پیش‌گیرانه مهم است (اینجا، ص ۴۹۱) که تصمیم‌گیری بازیگران را حتی قبل از پذیرش یا تعقیب جرم شکل می‌دهد. در این راستا، در حالی که دولت ها در مورد تصویب اکوساید بحث و مذاکره می کنند، تعریف پیشنهادی آن می تواند یک اثر پیش بازدارنده نسبت به بازیگران شرکتی (مخاطبین اصلی ممنوعیت) داشته باشد، که از آزادی انتخاب در مورد نحوه شروع یا ادامه تجارت خود در هر بخشی از جهان که در آن فعالیت می کنند برخوردارند. حتی اگر پیگرد قانونی موثر فردی و شرکتی در مورد اکوساید سال ها یا دهه ها باقی مانده باشد، بازیگران شرکتی ممکن است در حال حاضر شروع به تجدید نظر در مدل های کسب و کار خود کنند تا از تبدیل شدن به جنایتکاران بین المللی در آینده جلوگیری کنند.

لذا، اگر جنایت اکوساید تصویب می شد، به نماد یک انقلاب حقوقی در حال وقوع تبدیل می گردید: یک محدودیت اساسی مشترک بین المللی جدید که برای حفاظت از محیط زیست در سراسر جهان ایجاد شده است. این محدودیت مشترک بین‌المللی جدید، پیامی قدرتمند برای بشریت خواهد بود، چرا که نمایانگر یک قرارداد جدید یا یک رابطه جدید بین بشریت و محیط‌زیست است.

علاوه بر این، و همانطور که توسط فیلیپ ساندز و ژاکلین پیل توضیح داده شده است (اینجا، صفحه ۱۲/۱۳)، حقوق بین‌الملل عمومی به طور سنتی مبتنی بر قطعه قطعه شدن محیط طبیعی است تا به چندین دولت مستقل با سرزمین‌های خود موجودیت بدهد، و این امر با وحدت ذاتی و وابستگی متقابل محیط طبیعی در تضاد است. از این رو، جنایت اکوسایدی نماد گامی استوار به جلو در احترام، حفاظت و به رسمیت شناختن وابستگی متقابل ذاتی و اساسی محیط زیست فی نفسه و بین محیط زیست و انسان است.

آینده اکوساید

 

با توجه به این سوال کلی که آیا تعریف حقوقی اکوساید نمادگرایی محض است یا یک انقلاب حقوقی، ما با نتیجه گیری پائولا گائتا در طول وبینار موافقیم که احتمالاً هر دوی اینها هستند. از یک طرف، اکوساید پتانسیل تحولی در معرفی یک عنصر محیط زیست محور در ICL را دارد و از طرف دیگر به اهمیت جرم انگاری رفتار بازیگران شرکتی می پردازد. از نظر مفهومی، اکوساید تعادلی بین مقررات زیست محیطی و کیفری ایجاد می کند که در درازمدت می تواند حفاظت از محیط زیست را تقویت نماید. علاوه بر این، روشی نوآورانه که IEP برای تعریف اکوساید پیش‌نویس کرد، می‌تواند به عنوان الگویی برای اقدامات آتی جامعه مدنی در سایر حوزه‌های حقوق بین‌الملل عمل کند. از سوی دیگر، تعریف اکوساید به وضوح یک عمل نمادین است، چنان که در ارجاع آن به نسل کشی به عنوان «حاد ترین جنایات» بیان شده است. این ممکن است نه تنها یک استراتژی هوشمندانه روابط عمومی باشد، بلکه اگر بیان نمادین ارزش های ما به عنوان یک جامعه جهانی نباشد، ماهیتا حقوق کیفری است. دلگرم‌کننده‌تراین که، بحث جاری در مورد اکوساید ممکن است یک اثر پیش‌بازدارنده داشته باشد.

بسیاری از مقالات این سوال را مطرح کردند که آیا اصلاحیه پیشنهادی IEP در اساسنامه رم شانس واقعی برای تصویب دارد یا خیر. حتی مشتاق ترین حامیان (جرم انگاری) اکوساید باید بپذیرند که چنین شانسی وجود ندارد که به این زودی اتفاق بیفتد. با این حال، همانطور که فیلیپ ساندز در وبینار ما و در چندین مناسبت دیگر اشاره کرد، این مساله از اصل موضوع غافل میباشد. کار IEP تنها نقطه شروعی برای یک کمپین حقوقی و سیاسی است. و از این نظر، تعریف اکوساید بسیار موفق بوده است: هیچ موضوع دیگری در حقوق بین‌الملل به این میزان گسترده در اخبار و وبلاگ‌ها در سال جاری پوشش داده نشد. دولت ها، اتحادیه اروپا، دبیرکل سازمان ملل متحد، پاپ و بسیاری دیگر در مورد آن صحبت می کنند. اکوساید را نمی توان از ذهن ما و دستور کار جامعه بین المللی حذف کرد – این مساله ماندگار است و تمام سوالات فنی پیش نویس در طول مسیر مورد بحث قرار خواهند گرفت. اینکه آیا اکوساید روزی به پنجمین جنایت بین‌المللی تبدیل می‌شود، در یک کنوانسیون تدوین می‌شود یا شاید به مقررات عرفی بدل می‌شود، مشخص نیست، اما ماراتن برای رسیدن به هر یک از این اهداف آغاز شده است.

[۱] . منبع:

Romina Pezzot and Jan-Phillip Graf, Ecocide – Legal Revolution or Symbolism?, available at: https://voelkerrechtsblog.org/ecocide-legal-revolution-or-symbolism/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *