آیا آینده از آن کودکان است؟ واکاوی پیچیدگی‌های رابطه میان حقوق کودکان و نسل‌های آینده

آیا آینده از آن کودکان است؟

واکاوی پیچیدگی‌های رابطه میان حقوق کودکان و نسل‌های آینده[۱]

Aoif Nolan

مترجم: دکتر محمدمهدی سیدناصری

دانش‌آموخته دکتری حقوق بین‌الملل و مدرس دانشگاه

ویراستار علمی: دکتر ندا کردونی

پژوهشگر حقوق بین‌الملل

مقاله‌ حاضر به موضوعی حائز اهمیت و مهم در حقوق بین‌المللِ بشر(IHRL) می‌پردازد، یعنی رابطه‌ میان حقوق کودکان و حقوقِ نسل‌های آینده. این موضوع به ‌ویژه در زمینه‌ رشد روزافزون استانداردگذاری، مطالعات و اقدامات در حوزه‌ عدالت اقلیمی و حفاظت از محیط ‌زیست اهمیت پیدا کرده است. با این حال، این مسئله در زمینه‌ توسعه‌ پایدار و سایر اقدامات در مورد عدالت بین‌نسلی در حقوقِ بین‌الملل بشر نیز سابقه‌ای طولانی‌مدت (هر چند کمتر برجسته) دارد. در کلیه‌ این زمینه‌ها، ارتباطات فزاینده‌ای میان حقوق کودکان و حقوق نسل‌های آینده برقرار شده است. این ارتباطات توسط جریان رو به رشد دعاوی حقوقی و داوری‌های اقلیمی در سطح ملی که به اثرات آسیب‌های زیست‌محیطی بر حقوق کودکان متولد شده و نیز نسل‌های آینده (چه متولد شده و چه هنوز به دنیا نیامده) پرداخته است، تقویت شده‌اند. در حالی که حقوقِ کودکان حوزه‌ای کاملا تثبیت‌شده و توسعه‌یافته در حقوق ِبین‌الملل بشر است، حقوق نسل‌های آینده در مراحلِ اولیه خود قرار دارد. رابطه‌ کمتر بررسی‌نشده میان این دو دسته حقوق، پرسش‌های کلیدی در مورد کاربرد، دامنه و محتوای حقوق بین‌الملل بشر را مطرح می‌کند که این مقاله‌ کوتاه برخی از آن‌ها را مورد مداقه قرار می‌دهد.

چرا حقوقِ کودکان و/یا حقوق نسل‌های آینده اهمیت دارد؟

چرا باید به رابطه‌ حقوق ِکودکان و حقوقِ نسل‌های آینده توجه کنیم؟ پر واضح است که درباره‌ میزان تفکیک و همپوشانی حقوق و منافعِ در مورد کودکان و نسل‌های آینده در حقوق بین‌الملل بشر دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. از یک‌ سو، برخی بر این باورند که «کودکان به ‌طور ذاتی نمایانگر هر دو نسل فعلی و آینده هستند»(به گفته‌ Arts). این دیدگاه نشان می‌دهد که پرداختن به مسائلِ بین‌نسلی در حوزه‌ حقوق نسل‌های آینده از دریچه کودکان و حقوق آنان مناسب و مشروع است. از سوی دیگر، همان‌طور که در ادامه بررسی خواهد شد، استفاده از کودکان به‌ عنوان نماینده یا میان بر (به تعبیر Bottini Filho) برای نسل‌های آینده ممکن است باعث تئوریزه ‌نشدن و بقای حقوق نسل‌های آینده در زمینه‌های کلیدی حقوق بین‌الملل بشر شود. هر گونه بررسی رابطه و تفاوت‌های میان حقوق کودکان و حقوق نسل‌های آینده در چارچوب حقوق بین‌الملل بشر نیازمند پاسخ به دو پرسش کلیدی است؛ نخست، چه افرادی در حقوق بین‌الملل بشر به‌ عنوان دارندگان حقوق کودکان و حقوق نسل‌های آینده شناخته می‌شوند؟ و در وهله دوم، تا چه حد این گروه‌ها یا دسته‌های دارندگان حقوق در دامنه‌ی اعمال این حقوق با یکدیگر همپوشانی دارند یا از یکدیگر متمایز می‌گردند؟(شایان ذکر است که برخی از پرسش‌های مطروح در این مقاله‌ کوتاه پیش‌تر نیز در حوزه‌ عدالت و برابری بین‌نسلی به ‌ویژه فراتر از حوزه حقوق مورد بحث و مداقه قرار گرفته‌اند. با این حال، تمرکز اصلی این مقاله بر حقوق بین‌الملل بشر است و می‌بایست اشاره نمود که این ادبیات گسترده‌تر نیز تعریف مشخص و یکپارچه‌ای از حقوق نسل‌های آینده ارائه نمی‌دهد.)

پاسخ به این پرسش‌ها با دو ابتکار اخیر در حقوق بین‌الملل بشر ضرورتِ بیشتری یافته است: ۱- نظریه تفسیری شماره ۲۶ کمیته‌ حقوق کودک ملل متحد درباره‌ محیط ‌زیست و حقوق کودکان با تمرکز ویژه بر تغییراتِ اقلیمی.

۲- نظریه تفسیری کمیته‌ حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل متحد (CESCR) درباره‌ توسعه پایدار و میثاقِ بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.

در یادداشت مفهومی مربوط به ابتکار نخست، آمده است که هدف اصلی نظریه تفسیری، «روشن ساختن پیامدهای جامعوی (مربوط به جامعه)، حقوقی و سایر پیامدهای مفاهیمی همچون «نسل‌های آینده»، «برابری بین‌نسلی» و غیره، با هدف بهبود اقدامات حقوقی، اداری و سایر اقداماتی است که کشورها و سایر ذی‌نفعان جهت حمایت از حقوق کودک در زمینه محیط‌ زیست و تغییرات اقلیمی انجام می‌دهند.» با این حال، کمیته تعریفی از نسل‌های آینده ارائه نمی‌دهد و از نظریات مشورتی و موضوعی در مورد این نظریه تفسیری روشن شده است که کمیته با درکی مشخص از نسل‌های آینده کار نمی‌کند. مقاله موضوعی تهیه‌شده توسط تیم تدوین‌کننده برای سند کلی کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی(CESCR) به ‌صورت ضمنی حقوق ِکودکان و حقوق نسل‌های آینده را در چارچوب مجموعه‌ای از پرسش‌ها که بر اصل عدالت بین‌نسلی تمرکز دارند، به هم مرتبط می‌نماید:«آیا ذیل این میثاق امکان بررسی موقعیت نسل‌های آینده وجود دارد؟ نقش برابری و عدم تبعیض در این زمینه چیست؟ و چگونه حقوق کودکان می‌تواند در ایجاد دیدگاهی بلندمدت درباره‌ تاثیرات زیست ‌محیطی بر حقوق بشر کمک کند؟»

علاوه ‌بر این، با اشاره به این ‌که «غالبا دسترسی به راه‌ حل‌های موثر به دلیل قواعد محدودکننده در مورد احراز صلاحیت حقوقی که اقدام در جهت منافع عمومی، شکایت‌های گروهی یا دعاوی نمایندگی به ‌نمایندگی از نسل‌های آینده را به رسمیت نمی‌شناسند، تضعیف می‌گردد»؛ مقاله‌ پرسشی مطرح می‌کند درباره‌ این ‌که چه سازکارهای حقوقی و نهادی دیگری می‌توانند دسترسی موثر به عدالت و پاسخگویی در زمینه توسعه پایدار و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را تقویت کنند. در این راستا، مقاله احتمال به رسمیت شناختن صلاحیت حقوقی برای کودکان را مطرح می‌کند، «کودکانی که بهره‌مندی آینده آن‌ها از حقوق میثاق به دلیل تغییرات اقلیمی و تخریب زیست‌محیطی در معرض خطر قرار دارد». این دیدگاه منعکس‌کننده برداشت رو به رشدی است (که در زمینه دعاوی حقوقی مربوط به تغییرات اقلیمی به ‌طور فزاینده‌ای تایید شده است) که ادعاهای حقوق کودکان می‌تواند به ‌عنوان مسیری برای ادعاهای حقوق نسل‌های آینده عمل کند. بنابراین روشن است که در میان نهادهایی که در خط مقدم حقوق بین‌الملل بشر فعالیت می‌کنند، پذیرش فزاینده‌ای از امکان پیوند میان منافع و ادعاهای حقوقی کودکان و نسل‌های آینده وجود دارد. با این ‌حال، این پیوند ساده و بدون چالش نیست؛ همان‌طور که کمیته‌ حقوق کودک در اظهارنامه اخیر خود به گروه کاری پیش‌نویس کنوانسیون حق بر توسعه (که نویسنده این متن نیز در آن مشاوره داده) تصریح نموده است:«باتوجه به پیچیدگی‌های بالقوه در تعریف و رابطه میان کودکان و نسل‌های آینده، تمرکز بیشتر بر «نسل‌های آینده» در پیش‌نویس کنوانسیون، بدون به رسمیت شناختن خاص حقوق کودکان، برای رفع عدم توجه فعلی به کودکان در پیش‌نویس کنوانسیون کافی نخواهد بود.»

این پاسخ به پیش‌نویسی از کنوانسیون بود که حتی یک بار از واژه «کودک» نام نبرده بود (هر چند که به «دختران»(ماده‌ ۱۶ پیش‌نویس) و تبعیض سنی(ماده‌ ۸ پیش‌نویس) اشاره داشت)، اما تاکید داشت که کشورهای عضو «به ‌صورت فردی و جمعی متعهد می‌شوند که: … تصمیمات و اقدامات آن‌ها توانایی نسل‌های آینده را برای تحقق حق توسعه به خطر نیندازد»(ماده‌ی ۲۲(b) پیش‌نویس).

تعاریف: حقوق کودکان و حقوق نسل‌های آینده به چه معناست ؟

حقوق کودکان در حقوق بین‌الملل بشر در کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد (UNCRC) به صورت واضح و معتبر تعریف شده است. این مسئله‌ که چه کسی «کودک» محسوب می‌شود، در ماده‌ ۱ این کنوانسیون مورد اشاره قرار گرفته است:«برای اهداف این کنوانسیون، کودک به هر فرد انسانی زیر ۱۸ سال اطلاق می‌شود؛ مگر آن ‌که مطابق قانون قابل اعمال بر کودک، سن قانونی بیش از این تعیین شده باشد.»

ماده‌ ۱ کنوانسیون همچنین دو معیار برای تعریف کودک ارائه می‌دهد. نخست، کودک هر شخصی زیر ۱۸ سال است. دوم، مطابق با قوانین ملی قابل اعمال بر کودک، سن قانونی می‌تواند زودتر تعیین گردد. بنابراین با این ‌که کنوانسیون سن ۱۸ را به ‌عنوان پایان دوران کودکی ترجیح می‌دهد، صراحتا به رسمیت می‌شناسد که ممکن است در عمل، تفاوت‌های چشمگیری میان کشورهای عضو وجود داشته باشد. با این حال، به ‌طور کلی حقوق کودکان در حقوق بین‌الملل بشر به افرادی که زیر ۱۸ سال هستند، تعلق می‌گیرد. با توجه به اختلافات شدید میان کشورها در مورد زمان آغاز حیات – و در نتیجه آغاز دوران کودکی برای بهره‌مندی از حقوق کنوانسیون – جای تعجب نیست که کنوانسیون هیچ اشاره‌ای به شروع (یا «سن حداقل») دوران کودکی نکرده است. تنها اشاره مختصر به وضعیت کودک متولد نشده در کنوانسیون حقوق کودک ملل متحد (UNCRC) در مقدمه آن یافت می‌شود که بخشی از اعلامیه حقوق کودک سال ۱۹۵۹ میلادی را نقل می‌کند و می‌گوید که کودک «به دلیل نابالغ بودن جسمی و ذهنی خود، به حمایت‌ها و مراقبت‌های ویژه از جمله حمایت قانونی مناسب، قبل و بعد از تولد نیاز دارد». در عمل، کمیته‌ حقوق کودک ملل متحد تمرکز خود را بر حقوق کودکان متولد شده گذاشته است. ماده‌ ۲۴(۲)(d) که کشورها را موظف می‌کند «مراقبت‌های بهداشتی مناسب قبل و بعد از زایمان برای مادران» فراهم نمایند و به ‌طور ضمنی مسئله کودک متولدنشده را مطرح می‌کند. با این حال، فعالیت‌های کمیته در این زمینه به‌طور محکم بر مراقبت‌های قبل و بعد از زایمان برای زنان متمرکز بوده است، نه بر هر گونه تعهدات مرتبط با حقوق مراقبتی که ممکن است به کودکان متولد نشده تعلق گیرد. بنابراین می‌توان به‌ طور کلی نتیجه گرفت که حقوق کودکان تحت نظام حقوق بین‌الملل بشر (IHRL) به کودکان متولد شده اعمال می‌شود، نه کودکان متولد نشده. در حالی که کودکان آینده پس از تولد واجد این حقوق خواهند بود، این حقوق پیش از تولد برای آن‌ها اعمال نمی‌شود (اگرچه می‌توان از حقوق کودکان در معنای توصیف حقوقی که کودکان آینده پس از تولد خواهند داشت، صحبت کرد). با وجود این، کودکان متولد نشده در زمان حاضر از منظر نظام حقوق بین‌الملل بشر حامل حقوق کودکان محسوب نمی‌شوند.

نسل‌های آینده چه جایگاهی دارند؟

هنوز هیچ تعریف واحد و مشخصی از «نسل‌های آینده» در چارچوب حقوق بین‌الملل بشر وجود ندارد. (در واقع، حتی مبنای هنجاری شناسایی حقوق بشر نسل‌های آینده در حقوق بین‌الملل بشر در حال حاضر نامشخص و محل مناقشه است.) برخی تعاریف پیشنهادی از «نسل‌های آینده» به‌ طور صریح شامل نسل‌های موجود/کنونی/متولد شده می‌شود و در نتیجه کودکان در زمان حال را نیز در بر می‌گیرد. به ‌عنوان مثال، اسکولی(Skogly) مفهوم نسل‌های آینده را به‌گونه‌ای تعریف می‌کند که شامل «حقوق جوانان و کودکان کنونی در دوران بزرگسالی آن‌ها می گردد و همچنین افراد دیگری که در آینده زندگی خواهند کرد».

بر اساس چنین تعریفی، کودکان متولد شده واجد حقوق به دلیل عضویت در دو گروه هستند: نخست، به ‌عنوان کودکان کنونی (و بنابراین دارندگان حقوق کودک در حال حاضر) و دوم، به‌ عنوان بزرگسالان آینده. دیگر صاحب‌نظران در حوزه‌ حقوق بین‌الملل بشر این دو گروه را کاملا جدا می‌دانند و نسل‌های آینده را به‌ عنوان «کسانی که هنوز به دنیا نیامده‌اند»(دالی، ۲۰۲۲)، تعریف می‌نمایند؛ یعنی نسل‌هایی که در آینده متولد خواهند شد. بر این اساس، کودکان متولد شده و نسل‌های آینده دو گروه مجزا هستند و دارندگان حقوق کودکان (کودکان متولد شده) در هنگام رسیدن به بزرگسالی، دیگر در دسته نسل‌های آینده برای اهداف حفاظت از حقوق قرار نمی‌گیرند. دیدگاه‌های دیگری نیز وجود دارد که بر ارتباط میان دعاوی حقوقی موجود و آینده تاکید می‌نماید. به‌ عنوان مثال، ناکس(Knox) پیشنهاد می‌کند نسل آینده را «افرادی تعریف کنیم که در زمان مشخصی در آینده زنده خواهند بود، مثلا در سال ۲۱۰۰». بر اساس این دیدگاه، «بسیاری از افرادی که در آن زمان زندگی خواهند کرد، هم‌اکنون به دنیا آمده‌اند و حقوق کامل بشری خود را دریافت کرده‌اند». بنابراین تمرکز می‌بایست بر تضمین حقوق آن‌ها در طول زندگی باشد – چه به ‌عنوان کودکان و چه به‌ عنوان بزرگسالان آینده.

هدف این مقاله انتخاب یا ارزیابی ژرف و عمیق یک تعریف خاص از نسل‌های آینده نیست بلکه مسئله‌ای که در این‌جا مطرح می‌شود این است که اگر تعریف روشنی از «نسل‌های آینده» در حقوق بین‌الملل بشر وجود نداشته باشد، نمی‌توان به‌ طور شفاف مشخص کرد چه کسانی در زمینه حقوق این نسل‌ها قادر به ادعای حقوقی هستند. علاوه بر این، نبود تعریف مشخصی از نسل‌های آینده، ارزیابی میزان همپوشانی یا تمایز حقوق کودکان و نسل‌های آینده از نظر دامنه، محتوا یا کاربرد عملی را غیرممکن می‌سازد. تجربه در مطالعات و رویه‌های مرتبط با حقوق گروهی در حقوق بین‌الملل بشر از جمله حقوق کودکان نشان داده است که تعریف حقوق مرتبط با یک گروه خاص تاثیر مستقیمی بر نحوه‌ اعمال این حقوق در عمل دارد. این امر به دلیل نقش درک‌ها (یا سوء تفاهم‌ها) از دارندگان حقوق و تجربیات زیسته آن‌ها در تعریف و اجرای حمایت‌های حقوقی است. اگر نتوان گروهی را به ‌طور معناداری تعریف کرد، این موضوع تاثیرات اجتناب‌ناپذیری بر قابلیت اعمال حقوق مرتبط با آن گروه خواهد داشت.

گام بعدی چیست؟

جهت تعریف حقوق نسل‌های آینده در چارچوب حقوق بین‌الملل بشر، برخی ابتکارهای مهم در دست اجراست. علاوه ‌بر فعالیت‌های نهادهای معاهده‌ای سازمان ملل متحد که پیش‌تر ذکر شد، یکی از تلاش‌های قابل‌ توجه ، پروژه جاری جهت تدوین اصول کارشناسی ماستریخت در زمینه‌ حقوق ِبشر نسل‌های آینده است. نتیجه این پروژه احتمالا تا پایان سال منتشر خواهد شد. البته این اصول به ‌عنوانِ استانداردهای حقوقی الزام‌آور در معنای حقوق معاهده ای به شمار نمی‌روند. همچنین تفسیری معتبر از حقوق همچون نظریات تفسیری ارائه‌شده توسط نهادهای معاهده‌محور سازمان ملل متحد محسوب نمی‌شوند. با این حال، با توجه به شکاف نگران‌کننده‌ای که در این زمینه وجود دارد و همچنین نقشی که اصول ماستریخت پیشین (به ‌عنوان مثال، در مورد تعهدات فراسرزمینی) و رهنمودها (همچون موارد نقض حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) در شکل‌دهی گفتمان حقوقی بین‌المللی ایفا کرده‌اند، انتظار می‌رود که‌ این اصول جدید ، نقش تاثیرگذاری در این زمینه داشته باشند.

یکی از پرسش‌های کلیدی که حقوق بین‌الملل بشر می‌بایست به آن پاسخ دهد این است که آیا حقوق نسل‌های آینده می‌تواند به ‌عنوان حقوق فردی توسط اعضای این گروه مطرح شود یا این‌ که صرفا به ‌صورت جمعی یا از سوی یک جمع قابل اعمال خواهد بود. در حالی که حقوق کودکان به گروه خاصی اختصاص دارد (به این معنا که به کودکان به ‌عنوان اعضای یک گروه خاص و به رسمیت شناخته‌شده قانونی تعلق می‌گیرد)، این حقوق می‌تواند به‌ صورت فردی یا جمعی توسط کودکان اعمال شود. آیا چنین وضعیتی برای حقوق نسل‌های آینده که در اصول یا حقوق بین‌الملل بشر به‌طور کلی تعریف خواهد شد نیز وجود دارد؟

با توجه به تمرکز رو به رشد بر دسترسی به عدالت و جبران خسارت در حقوق بین‌الملل بشر به ‌ویژه در حوزه‌هایی که حقوق نسل‌های آینده به موضوعی مهم بدل گردیده است (همچون حفاظت از محیط ‌زیست)، به نظر می‌رسد ضروری باشد که این حقوق به ‌صورت فردی (یا توسط گروهی از افراد) قابل اعمال باشد. در غیر این صورت، تمرکز کسانی که به دنبال احقاق حقوق در سطح بین‌المللی هستند، احتمالا همچنان بر حقوق کودکان به ‌عنوان ابزاری جهت پرداختن به مسائلِ عدالت بین‌نسلی باقی خواهد ماند. این امر به ‌نوبه‌ خود خطراتی برای حقوق کودکان به‌ عنوان مجموعه‌ای از حمایت‌های حقوقی برای کودکان به ‌دنیا آمده دارد، زیرا چنین رویکردی ممکن است به انحراف یا به‌کارگیری (البته با نیت خیر) این حقوق توسط کسانی منجرگردد که از حقوق بین‌الملل بشر جهت پیشبرد حقوق دیگران فراتر از کودکان به‌ دنیا آمده استفاده می‌کنند. همچنین ممکن است موجب شود نهادهای مسئول اجرای حقوق بین‌الملل بشر مفاهیم وسیع‌تری از حقوق کودکان توسعه دهند تا مسائل در مورد حقوق نسل‌های آینده را در برگیرد که احتمالا هزینه‌اش کاهش انسجام چارچوبی خواهد بود که بر آسیب‌ها و نیازهای حقوقی کودکان در زمان حال متمرکز است. حقوق کودکان در چارچوب حقوق بین‌الملل بشر نباید به «حقوق نسل‌های آینده از راه‌های دیگر» تقلیل یابد. علاوه ‌بر این، حقوق کودکان لزوما برای رسیدگی به حقوق نسل‌های آینده کافی نخواهند بود. در حالی که تصمیم‌گیری در زمینه حقوق کودکان ممکن است به ‌طور قطع شامل تعادل میان منافع فعلی و آینده کودکان (به ‌عنوان مثال، در تعادل حقوق مربوط به خودمختاری کودک و بهترین منافع آن‌ها) باشد، پژوهش‌ها و تجربیات در این زمینه تا کنون به‌ طور ویژه به تعادل میان حقوق کودکان در زمان حال و حقوق کودکان در آینده (یا حتی با حقوق آن‌ها به ‌عنوان بزرگسالان در آینده) نپرداخته‌اند. البته زمان در زمینه‌ی حقوق کودکان نقش کلیدی دارد، زیرا چنین حقوقی به ‌طور ذاتی زمان‌دار هستند و این زمان‌مندی اغلب به ‌عنوان توجیهی برای اقدامات فوری در مسائل حقوق کودک مطرح می‌گردد. با این حال، موضوع حقوق بین‌نسلی کماکان به‌ عنوان یک مفهوم به ‌طور قابل ‌توجهی در حقوق و رویه حقوق کودکان نادیده گرفته شده است، در مقایسه با سایر حوزه‌های حقوق بین‌الملل بشر(به‌ عنوان مثال، مراجعه کنید به McNeilly و Warwick).

همچنین اقدامات در مورد حقوق کودکان به ‌طور جدی با مسئله‌ حقوق جمعی یا گروهی به معنایی که در زمینه‌ ادعاهای حقوق نسل‌های آینده لازم است، درگیر نبوده‌اند. افزون بر این، همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، با توجه به دامنه‌ محدود و خاصیت حقوق کودکان، اتکا به این چارچوب برای کاوش در مسائل کلیدی مرتبط با گروهی که در برخی موارد ممکن است حقوق و منافع متفاوت‌تری از کودکان داشته باشد، ممکن است به انحراف غیرقابل ‌قبولی در توسعه‌ حقوق نسل‌های آینده منجر شود.

نتیجه‌گیری

حقوق ِکودکان و حقوقِ نسل‌های آینده از موضوعات حائز اهمیت و مهم است . این مقاله به پرسش‌های بی‌پاسخ در مورد رابطه میان حقوق کودکان، نسل‌های آینده و حقوق آن‌ها بر اساس حقوقِ بین‌الملل بشر پرداخته است. اگر هر دو مجموعه حق ها به ‌منظور دستیابی به ظرفیت کامل خود از نظر تدوین و اجرایی شدن از طریق حقوقِ بین‌الملل بشر پیش روند، پیچیدگی‌ پیوندها، همپوشانی‌ها و گسستگی های انها باید به ‌طور جدی و بی‌ملاحظه‌ مورد توجه قرار گیرد.[۲]

[۱] https://www.ejiltalk.org/the-children-are-the-future-or-not-exploring-the-complexities-of-the-relationship-between-the-rights-of-children-and-future-generations/ May 26, 2022

[2] ویراستار ادبی: صادق بشیره(گروه پژوهشی آکادمی بیگدلی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *