نویسنده: رهام دالائی (گروه پژوهش آکادمی بیگدلی)
با وقوع همهگیری کرونا و همینطور اتفاقات چند سال اخیر مثل برکزیت و انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا، این سوال پیش میآید که سرنوشت جهانیسازی چه خواهد شد؟ یا به عبارت دیگر، آیا شاهد مرگ جهانیسازی هستیم؟
طی سالهای اخیر، مهمترین تغییر در دورنمای تجارت بینالملل، کاهش جهانیسازی و مقبولیت آن است. تا پیش از این، سیاستگذاریهای داخلی و بینالمللی با هدف افزایش جهانیشدن وضع میشدند. این بدین معنا بود که سال به سال شاهد کاهش هزینهها و راحتتر شدن عبور و مرور کالا، اشخاص و حتی اطلاعات بین کشورهای جهان بودیم. در واقع طی چند سال گذشته شاهد رشد ملیگرایی اقتصادی در کشورهایی مثل آمریکا و بریتانیا هستیم، در حالی که برخی کشورها مثل چین از گذشته این شیوه را محور اصلی سیاستگذاری خود قرارداده بودند و همین امر قدرت جهانیسازی طی این چند سال را کاهش دادهاست. به نظر میرسد این سیاست حداقل طی میانمدت کماکان اجرا شود و دیوارها به جای پلها ساخته شوند.
درواقع بازیگران تجارت بینالملل باید به این واقعبینی برسند که الگوواره تجارت بینالملل تغییر کرده و امید به بازگشت شرایط گذشته عقلانی نیست. بازیگران صحنه تجارتبینالملل باید این شرایط نامعین را با وجود تمامی تردیدها بپذیرند و به دنبال برنامه و نقشه راه نوینی برای شرایط موجود باشند. در شرایط امروز اقدامات برای تسهیل و انطباق تجارت، نقش مهمی در تجارت بینالملل و بالاخص شرکتهای تجاری بازی خواهند کرد. تجربه چند سال گذشته نشان داده بازیگرانی که ریسک تجارت، مسئولیت مدنی و اجتماعی، نقل و انتقال تکنولوژی و سایر موارد مرتبط با تجارت را در نظر نمیگیرند، به شیوهای نامطمئن به تجارت میپردازند. به طور مثال ایجاد تغییرات در زنجیره تامین میتواند خود مشمول ریسک تجاری باشد که ممکن است در دوران کرونا بنا به مقتضیات اقتصادی و تجاری رخ دهد.
با وجود تمام اتفاقات این چند سال، شاید به نظر سخت باشد در مقابل پیشبینی از بین رفتن ایده جهانیسازی مقاومت کرد، اما تمام این حوادث پایان جهانیسازی را به دنبال ندارد، بلکه مرحلهای جدید در حیات آن آغاز خواهد شد. توقف فعلی در تجارت طی یک شب باز نخواهد گشت و قطعا در چندسال آینده شاهد ملیگرایی صنعتی و تجاری کشورهایی خواهیم بود که توانایی اتکا به موقعیتهای داخلی خود را دارند، اما پس از پایان بحران و همینطور رفع خسارات وارد شده، باز هم کشورها تلاش میکنند از مرزهای خود فراتر روند؛ در واقع نفرت از جهانیسازی و انتقاد از آن آسان است ولی نمیتوان جلوی آن را گرفت.
حتی پیش از ظهور ویروس کرونا، انتظارات مبنی بر کاهش سرعت جهانیشدن در کوتاهمدت و شکست آن در بلند مدت بود. به طور مثال، برخی کاهش حجم مبادلات تجاری را دلیلی بر این فرض خود میدانستند، در حالی که در سال ۲۰۱۹ کمتر از ۱ درصد از حجم تجارت بینالملل نسبت به سال پیش از آن کاسته شد و این میزان در حجم ۱۹ تریلیون دلاری تجارتبینالمللی بسیار ناچیز است. جنگ تجاری چین و آمریکا نیز یکی دیگر از دلایل این دسته برای تحلیل شرایط جهانیسازی است؛ حتی اگر به آمار تجاری بین دو کشور نیز نگاه کنیم میتوان کاهش محسوس تجاری را مشاهده کرد ولی این امر به معنای از بین رفتن جهانیسازی نیست. تحمیل تعرفهها توسط دولت ترامپ و از طرف دیگر ملیگرایی دولت شیژینپینگ، باعث شد مبادله کالایی بین دو کشور به ۵۶۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ نسبت به ۶۳۰ میلیارد دلار سال ۲۰۱۷ کاهش پیدا کند. این وضعیت دو کشور را به شرایط تجاری سال ۲۰۱۳ برگردانده که همان نیز ۵ برابر بیشتر از سال ۲۰۰۱ است. اما نکته مهم در میزان سرمایهگذاری بینالمللی چین طی همین سالها و حین جنگ تجاری با ایالات متحده است؛ چین از سال ۲۰۱۳ که برنامه Belt and Road یا راه ابریشم جدید خود را معرفی کرد نزدیک به ۱ تریلیون دلار در آمریکای لاتین، آفریقا، خاورمیانه، جنوب شرق آسیا و سایر نقاط جهان سرمایهگذاری کرده است و تخمین زده میشود چین سال گذشته نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار برای این امر سرمایهگذاری کردهباشد. این میزان سرمایهگذاری و اجرای برنامه راه ابریشم جدید بدون وجود جهانیسازی، بیمعناست. مسئله دیگری نیز در این زمینه قابل توجه است؛ چین نسبت به سایر کشورهای جهان شرایط اقتصادی مناسبتری را پس از پشت سر گذاشتن بحران اولیه کووید۱۹ تجربه میکند و طی همین دوران تلاش میکند بیش از گذشته دید فرامرزی خود را تبلیغ کند، مخصوصاً سرمایهگذاری در کشورهایی که در برخورد با ویروس کرونا به شدت از کمبود سرمایهگذاری خارجی رنج میبرند. ارسال پزشک، دارو و سایر اقلام و لوازم مورد نیاز پزشکی و بهداشتی را نیز میتوان در راستای همین امر تفسیر کرد.
ادامه حیات جهانی سازی حتی در مورد آمریکای دونالد ترامپ نیز صادق است. البته در مورد آمریکا غیر از جانب دولتی آن باید به بخش خصوصی اقتصاد ایالات متحده نیز اشاره کرد. برخی خروج قسمتهایی از زنجیره تولید آمریکایی از چین را نشانهای برای افول جهانی شدن میدانند، طبیعتاً قسمتی از این چرخه به داخل ایالات متحده بازخواهد گشت اما آیا این مسئله به تمام چرخه تولید قابل تعمیم است؟ خیر، طبیعتاً شرکتهای تجاری به دنبال بیشترین سود ممکن هستند و همین امر خود محرکی است برای پیش رفتن جهانیسازی و شرکتها بخشی از زنجیره خود را نه به ایالات متحده، بلکه به کشوری دیگر منتقل میکنند تا با هزینه کمتری بتوانند کالای خود را تولید کنند. به طور مثال، شرکت اپل پس از بروز مشکلات تجاری بین چین و ایالات متحده به دنبال انتقال بخشی از زنجیره تولید خود به خارج از چین است، ولی انتقال آن به داخل خود آمریکا منتفیاست و ترجیح شرکت، انتقال بخشی از زنجیره به کشورهای جنوب شرق آسیاست. حتی از منظر دولتی نیز یکی از نشانههای تعهد آمریکا به جهانی سازی، موافقتنامه اخیر تجاری بین کانادا، آمریکا و مکزیک یا USMCA است؛ چراکه افزایش حجم مبادلات تجاری هدف اصلی انعقاد این قبیل معاهدات است.
منابع:
https://www.globaltrademag.com/the-future-of-international-trade-is-globalization-dead/
https://time.com/5838751/globalization-coronavirus/
تصویر: UNCTAD