اکوادور بدنبال اعطای وضعیت دیپلماتیک به جولیان آسانژ است: آیا این امر بریتانیا را ملزم می­کند که به وی اجازه دهد از سفارتخانه خارج شود و آیا موضوع به دیوان بین­ المللی دادگستری می­‌رسد؟

*

 

نگارنده: داپو آکانده**

 

برگردان: مرتضی نادری

دانشجوی دوره دکتری حقوق بین ­الملل، دانشگاه علامه طباطبائی

 

ویراستار: دکتر ستار عزیزی

دانشیار دانشگاه بوعلی سینا***

اخیراً در ماجرای جولیان آسانژ گره‌­ای بوجود آمده است که منجر به طرح ادعاهای جدیدی می­‌شود مبنی بر اینکه بریتانیا از لحاظ قانونی موظف است به آسانژ اجازه دهد، تا بی‌­آنکه دستگیر شود، از سفارت اکوادور در لندن خارج گردد. در ماه دسامبر، اکوادور تابعیت خود را به آسانژ اعطا کرد و در پی آن ادعا شد که در ژانویه امسال، قصد دارد تا جولیان آسانژ را بعنوان یکی از دیپلمات­های خود در بریتانیا منصوب نماید. (بنگرید به اینجا). ظاهراً، بریتانیا این انتصاب را رد کرده است. اکنون رویترز گزارش داده است که یک تیم حقوقی در حال کار برای ثبت پرونده نزد دیوان بین­المللی دادگستری هستند تا به موجب حقوق بین­الملل، وضعیت دیپلماتیک اکوادوری آسانژ به تایید برسد. استراتژی دنبال شده توسط اکوادور در نوع خود بسیار جالب است که سوالات پیچیده­ای را در خصوص حقوق دیپلماتیک مطرح می­کند. بلاشک، اکوادور از این امر آگاه بوده است که بریتانیا در پی انکار وضعیت دیپلماتیک اعطا شده به آسانز خواهد بود. با اینحال، اکوادور استدلال می­‌کند، آنچه که اتفاق افتاده بدین شکل است که آسانژ را بعنوان یک دیپلمات منصوب کرده؛ بریتانیا هم وی را عنصر نامطلوب قلمداد کرده است و با انجام این کار، بریتانیا موظف است به آسانژ اجازه دهد که در یک بازه زمانی معقول، از بریتانیا خارج شود، در حالی که در طول این مدت از مصونیت­های دیپلماتیک بهره ­مند خواهد بود.

در نتیجه­ی چنین تحولاتی، مسائل متعددی مطرح می­شوند. نخستین مسئله آن است که آیا اکوادور حق دارد بصورت یکجانبه آسانژ را بعنوان یکی از کارکنان دیپلماتیک خود منصوب نماید یا خیر؛ یا آنکه در عوض، آیا اعطای وضعیت دیپلماتیک به آسانژ مستلزم تایید بریتانیا است یا خیر. دوم، با فرض اینکه استدلال اکوادور درست است و بعنوان یک موضوع حقوق بین­المللی، در نتیجه حق یکجانبه اکوادور به انتصاب [ماموران دیپلماتیک]، در مقطعی آسانژ از این وضعیت برخوردار بوده است، آیا رد شدن این وضعیت از سوی بریتانیا، تعهدی بر این دولت تحمیل می­کند که همراه با مصونیت­هایی که بطور معمول یک دیپلماتیک از آنها بهره­مند است، اجازه ­دهد وی سفارت را ترک کرده و در واقع از بریتانیا خارج شود. سوم، آیا مبنایی برای رسیدگی و حل موضوع بین دو دولت از سوی دیوان بین­المللی دادگستری وجود دارد؟

بگذارید با مسئله صلاحیت دیوان بین­المللی دادگستری آغاز کنم. اکوادور و بریتانیا هر دو از دول عضو پروتکل اختیاری حل و فصل اجباری اختلافاتِ کنوانسیون ۱۹۶۱ وین در مورد روابط دیپلماتیک هستند که در سپتامبر ۱۹۶۴، هر دو دولت، به فاصله چند هفته از یکدیگر، پروتکل را به تصویب رساندند. به موجب ماده ۱ پروتکل مزبور، اختلافات ناشی از تفسیر یا اجرای کنوانسیون وین «در صلاحیت اجباری» دیوان بین­المللی دادگستری قرار می­گیرد. از گزارش منتشر شده [توسط رویترز] مشخص نیست که آیا اکوادور تصمیم دارد پرونده را به دیوان بین­المللی دادگستری بکشاند یا خیر یا آنکه آیا کار توسط تیم حقوقی خود آسانژ [یا اکوادور] انجام می­شود. با اینحال، به نظر می­رسد که مبنای صلاحیتی وجود دارد.

آیا اکوادور از حق یکجانبه انتصاب آسانژ بعنوان یک دیپلمات برخوردار بود؟

در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۸، گزارش شد که وزارت امور خارجه بریتانیا با صدور بیانیه­ای اعلام کرده است که:

«دولت اکوادور اخیراً خواستار [اعطای] وضعیت دیپلماتیک به آقای آسانژ در اینجا در بریتانیا شده است. بریتانیا این درخواست را تایید نکرده است و در این ارتباط نیز، در حال مذاکره با اکوادور نیستیم. اکوادور می­داند که راه حل این مسئله، آن است که جولیان آسانژ، سفارت را برای مواجهه با عدالت ترک کند.»

سوالی که پیش می­آید این است که آیا انتصاب یک دیپلمات توسط دولت فرستنده نیاز به توافق دولت پذیرنده دارد؟ در گزارش چند روز پیش رویترز، گفتم که استدلال اکوادور می­تواند این باشد که به موجب حقوق بین­الملل، بریتانیا حقی برای مردود شمردن اعلامیه این دولت مبنی بر دارا بودن وضعیت دیپلماتیک از سوی آسانژ ندارد و «در اصل، جز در ارتباط با سفرا یا وابستگان نظامی، بریتانیا نمی­تواند اعلامیه­های وضعیت دیپلماتیک دولت­های خارجی را تایید یا رد نماید.» در حالی که استدلال فوق اساساً درست است، اما موضوع کمی پیچیده­تر بوده و متاسفانه محدودیت­ها و نکات اضافی که در مصاحبه بیان کردم، از گزارش کنار گذاشته شد.

وفق ماده ۷ کنوانسیون روابط دیپلماتیک وین، «دولت فرستنده می­تواند بصورت آزادانه اعضای کارکنان ماموریت را منصوب کند»، بی­آنکه نیازی به موافقت دولت پذیرنده داشته باشد. چند مورد استثناء بر این قاعده وجود دارد. به موجب ماده ۴، دریافت آگرمان از سوی دولت پذیرنده برای تایید رئیس ماموریت الزامی است؛ برای تایید وابسته نظامی نیز به تاییدیه نیاز است (ماده ۷)؛ و بطور قابل توجهی در خصوص آسانژ، ممکن است به موجب ماده (۳)۸، دولت­های پذیرنده حق تایید انتصاب «اتباع یک دولت ثالث که تبعه­ی دولت فرستنده نیستند» را برای خود محفوظ دارند. تا دسامبر ۲۰۱۷، آسانژ در زمره­ی دسته سوم قرار داشت و به همین دلیل است که اکوادور پیش از آنکه وی را بعنوان یک دیپلمات منصوب کند، به وی تابعیت اعطا کرده است. تا آنجا که مبنایی برای به چالش کشیدن اعطای تابعیت اکوادوری وجود نداشته باشد، بدون کسب موافقت بریتانیا، اکوادور محق است که به حق خود به نصب آزادانه او بعنوان یک دیپلمات تکیه کند.

بریتانیا اظهار نکرده است که بر چه اساسی «درخواست [اکوادور] در مورد وضعیت دیپلماتیک را رد کرده است». همانطور که قبلاً گفته شد، در خود کنوانسیون هیچ مبنایی برای انکار وضعیت دیپلماتیک آسانژ وجود ندارد. آنچه کنوانسیون به بریتانیا اجازه می­دهد، این است که آسانژ را عنصر نامطلوب اعلام کرده و در واقع به این معناست که بریتانیا از این حق برخوردار است که خواستار فراخوانده شدن وی یا خاتمه یافتن کارکردهای دیپلماتیک (و در نتیجه وضعیت دیپلماتیک) وی شود. به موجب ماده ۹، هرگاه چنین اعلامیه­ای صادر شد، دولت فرستنده موظف است که مامور دیپلماتیک را فرخوانده یا آنکه به کارکردهای دیپلماتیک وی خاتمه دهد. افزون بر این، ماده ۹ این امکان را برای دولت پذیرنده فراهم می­کند تا شخصی را، حتی پیش از رسیدن به سرزمین دولت پذیرنده، عنصر نامطلوب اعلام کند و در مورد قضیه آسانژ اینگونه به نظر می­رسد که چنین اعلامیه­ای می­تواند پیش از آنکه آسانژ وظایف خود را برعهده بگیرد، صادر شود.

از واقعیاتی که تاکنون گزارش شده است، مشخص نیست که از چه زمانی اکوادور می­خواهد که آسانژ وظایف خود را بعنوان یک دیپلمات بر عهده گیرد. مطابق ماده ۱۰ کنوانسیون وین، اعلان به وزارت امورخارجه­ی دولت پذیرنده، در نصب اعضای ماموریت و ورود آنها الزامی است. با توجه به اینکه دولت پذیرنده می­تواند دیپلمات را پیش از ورود عنصر نامطوب اعلام کرده و در واقع از ورود وی ممانعت بعمل آورد، در چنین موردی، هیچگاه از وضعیت دیپلماتیک نزد دولت پذیرنده برخوردار نخواهد بود. با اینحال، درصورتی که شخص در زمان انتصاب در کشور پذیرنده حضور داشته باشد، اعلامِ اشتغال وی بعنوان دیپلمات کماکان الزامی است (ماده (د)(۱)۱۰)؛ اما پیش از شروع به انجام وظایف محوله، نیازی به اعلان قبلی نیست. در واقع ماده (۱)۳۹ روشن می­کند که شخص برخوردار از امتیازات و مصونیت­های دیپلماتیک، در صورتی نزد دولت پذیرنده از آنها بهره­مند خواهد شد که «از لحظه­ ابلاغ انتصاب وی به اطلاع وزارت امور خارجه، در سرزمین آن [دولت] حضور داشته باشد.» همانطور که «دِنزا» در تفسیر خود از کنوانسیون بیان می­کند:

«با در نظر گرفتن ماده ۱۰ به همراه مواد ۷ و (۱)۳۹ و با توجه به تاریخچه مذاکرات [تدوین کنوانسیون]، روشن است که اعلان، محدودیتی بر حق دولت فرستنده در تعیین آزادانه­ی اعضای ماموریت دیپلماتیک نیست. اگر در زمان نصب، آنها خارج از قلمرو دولت پذیرنده باشند، کنوانسیون تنها زمانی مستلزم اعلان قبلی نصب آنها است که »مقدور باشد». ممکن است پیش از ورود، عنصر نامطلوب یا غیرقابل پذیرش اعلام شوند اما اگر چنین امری رخ ندهد، آنها محق به ورود به سرزمین دولت پذیرنده بوده و از زمانی که وارد می­شوند، به موجب ماده (۱)۳۹، از مزایا و مصونیت­ها برخوردارند. با وجود این، اگر از قبل در قلمرو دولت پذیرنده حضور داشته باشند، استحقاق آنها [از مزایا و مصونیت­های دیپلماتیک] تنها زمانی است که انتصاب آنها ابلاغ شود.» (دنزا، حقوق دیپلماتیک: شرح کنوانسیون وین در مورد روابط دیپلماتیک، چاپ چهارم، ۲۰۱۶، صفحه ۷۶)

بنابراین، هرگاه انتصاب فردی بعنوان دیپلمات به دولت پذیرنده اطلاع داده می­شود که از قبل در قلمرو [آن دولت] حضور دارد، از همان لحظه از وضعیت دیپلماتیک، مزایا و مصونیت­های متناظر با آن برخوردار است. می­توان حدس زد که اکوادور به اندازه کافی ذکاوت داشته که بجای «درخواست»، اعلان [نصب] را ابلاغ کرده است و اعلان نیز بجای آنکه معطوف به آینده باشد، دارای اثر فوری بوده است. اگر چنین باشد، به موجب کنوانسیون وین، از همان لحظه­ی اعلان، آسانژ محق به برخورداری از وضعیت دیپلماتیک خواهد بود (با فرض اینکه بریتانیا از ابتدا هیچ مبنای فراکنوانسیونی برای به چالش کشیدن چنین انتصابی نداشته باشد).

دنزا خاطر نشان می­کند که در رویه قضائی داخلی بریتانیا پرونده­ای وجود دارد که در آن [دادگاه] بر ماده ۱۰ تکیه نموده و بیان داشته است که بهره­مندی از مصونیت دیپلماتیک به پذیرش فرد مزبور از سوی دولت پذیرنده بستگی دارد. با اینحال، «دنزا» خاطر نشان هم می­کند که بعدها در پرونده «آر. علیه وزیر کشور»، دادگاه استنیاف رای چنین پرونده­هایی را نقض می­کند. در این پرونده، «قاضی لاگات» بیان داشت که:

«هیچ چیزی در قانون [امتیازات دیپلماتیک بریتانیا] وجود ندارد که پیش­شرط اعلان را به میان آورد و نه تصریحی شده است که شخصی مزبور، عضو کارکنان یک ماموریت نمی­شود مگر تا زمانی که وزارت خارجه از این واقعیت آگاه شود … از ماده ۱۰ مشخص است که … اعلان [عنصر] سازنده­ی وضعیت یکی از اعضای ماموریت نیست بلکه نتیجه­ی آن است. بنابراین، منطقاً، هیچ مبنایی برای طرح الزام به اعلان بعنوان شرط قبلی اکتساب وضعیت وجود ندارد (همان؛ صفحه ۷۶).»

همچنین، رویه­های اخیر [محاکم] انگلیسی بر آزادی دولت فرستنده در تعیین ماموریت دیپلماتیک خود  صحه گذاشته و نیز تاکید کرده­اند که برای بهره­مندی شخص از مصونیت­های دیپلماتیک، هیچگونه پیش­نیازی برای پذیرش این انتصابات توسط دولت پذیرنده وجود ندارد. در پرونده «العطیا علیه الطانی» [۲۰۱۶] که در مطلب قبلی همین وبلاگ مورد بحث قرار گرفته است، قاضی از «آزادی انتصاب دولت فرستنده ذیل ماده ۷ [کنوانسیون وین]» سخن گفت (بند ۷۸) و بیان هم داشت که «پذیرش، فعلی نیست که به نوبه­ی خود اعطاکننده­ی مصونیت باشد» (بند ۷۴). همچنین، دیوان استیناف، در پرونده «جوفالی علیه استرادا» [۲۰۱۶] با نقض رای دیوان عالی (در اینجا مورد بحث قرار گرفته است)، در ارتباط با شناسایی دیپلماتیک، «رویکرد کارکردگرایانه» اتخاذ نموده و تایید کرد که وضعیت دیپلماتیک از زمان ابلاغ انتصاب از سوی دولت فرستنده تعلق می­گیرد (به ویژه در بندهای ۱۵، ۲۷ و ۲۸).

آیا در صورت برخورداری از وضعیت دیپلماتیک، بریتانیا موظف است که به آسانژ اجازه دهد تا سفارتخانه/بریتانیا را ترک کند؟

اگر موضع اکوادور در مورد انتصاب صحیح باشد، آنگاه در صورت اعلان انتصاب، آسانژ بدل به یک دیپلمات اکوادوری خواهد شد اما پس از آن بریتانیا وی را عنصر نامطلوب تلقی خواهد کرد که در اثر آن اکوادور موظف است کارکردهای دیپلماتیک وی را خاتمه داده و او را فرابخواند (ماده ۹). با اینحال، در مواردی که کارکردهای دیپلماتیک شخصی خاتمه یابد، مصونیت دیپلماتیک خود را فوراً از دست نمی­دهند. ماده (۲)۳۹ اشاره می­کند که چنین مصونیت­هایی:

«وقتی که کارکردهای شخص بهره­مند از مزایا و مصونیت­ها خاتمه یابد، این مزایا و مصونیت­ها معمولاً به هنگام ترک کشور یا در انقضای موعد مناسبی که برای انجام این منظور به وی اعطا می­شود، متوقف خواهند شد، اما حتی در زمان مخاصمات مسلحانه، تا این مواعید ادامه خواهد داشت.»

افزون بر این، ماده ۴۴ بیان می­کند که:

«دولت پذیرنده باید، حتی در صورت مخاصمه مسلحانه، تسهیلات لازم را فراهم آورد تا اشخاص بهره­مند از مزایا و مصونیت­ها … در اولین فرصت ممکن کشور را ترک گویند. دولت مزبور، بویژه، در صورت لزوم، وسایل نقلیه ضروری را برای آنها و اموالشان در اختیار بگذارد.»

اکنون می­توانیم ببینیم که چرا تعیین [این موضوع که] آیا آسانژ به موجب اعلان، وضعیت دیپلماتیک بدست آورده است یا خیر -که پس از آن با صدور یک اعلامیه عنصر نامطلوب خاتمه یافته است یا آنکه در نبود تاییدیه­ای از سوی بریتانیا هیچگاه این وضعیت را کسب نکرده است – تا حد بسیار زیادی در این مسئله اهمیت دارد. اگر آسانژ دارای وضعیت دیپلماتیک باشد، حتی برای مدت زمانی بسیار کوتاه که پس از آن هم خاتمه یافت، مقررات مزبور نشان می­دهند که (۱) می­بایست برای خروج وی از بریتانیا تسهیلات در اختیار او گذاشته شود و (۲) برای مدت زمانی معقول دارای مصونیت دیپلماتیک است تا امکان خروج داشته باشد.

بررسی جداگانه مفاد کنوانسیون، مبنایی بیشتر از قابل پذیرش برای ادعای اکوادور فراهم می­کند، با این فرض که بجای انتصاب در آینده، در واقع دولت مزبور انتصاب فوری آسانژ را به بریتانیا اعلام کرده است.

ایراد موضع کنوانسیون در اینکه دولت فرستنده می­تواند بی­نیاز از تایید دولت پذیرنده، از لحظه­ای که دولت فرستنده خود تعیین می­کند، شخصی را بعنوان یک عضو کارکنان دیپلماتیک منصوب نماید، در خطری است که ممکن است دولت­ها از مزایا و مصونیت­های دیپلماتیک اعطا شده به موجب کنوانسیون سوءاستفاده کنند تا از طریق انتصاب فردی بعنوان یکی از اعضای کارکنان دیپلماتیک، بدنبال اعطای مصونیت دیپلماتیک به شخصی باشند که متهم به ارتکاب جرمی است تا از مواجهه با رسیدگی­های قضائی برای افعال ارتکابی پیش از زمان انتصاب جلوگیری کنند [بنگرید به مطلب پیشین فیلیپ وب]. با اینحال، سوال این است که آیا راهی برای جلوگیری از چنین سوءاستفاده­ای وجود دارد؟

شاید استدلال شود که کنوانسیون وین قصد نداشته است که بدین ترتیب مورد سوءاستفاده قرار بگیرد و در موارد بروز سوءاستفاده، دولت پذیرنده محق است تا از طریق انکار شناسایی وضعیت دیپلماتیک شخص یا عدم اعطای مصونیت­های معمول به وی، گام­هایی را برای جلوگیری از سوءاستفاده اتخاذ نماید. به نظر من، طرح این استدلال خطرات حقوقی زیادی خواهد داشت.  می­تواند«هسته­ اصلی» باشد چرا که در صورت پذیرش این استدلال، حامل خطر تضعیف همان مبنایی خواهد بود که کنوانسیون بر آن اساس عمل می­کند. در نظام حقوقی بین­المللی غیرمتمرکز این خطر وجود دارد که هر دولتی بتواند، بر مبنای ادعای سوءاستفاده­ از سوی دیگر دولت­ها، تصمیم به نادیده انگاشتن مقررات کنوانسیون بگیرد. بعلاوه، این دیدگاه به کنوانسیون بعنوان یک رژیم خودبسنده که در آن راه­حل­های برای [مقابله با] سوءاستفاده فراهم شده است (بنگرید به پرونده گروگان­گیری سفارت در تهران نزد دیوان بین­المللی دادگستری) تضعیف خواهد شد؛ زیرا ، دولت­ها از آن روش­های خودیاری استفاده خواهند کرد که در [چارچوب] کنوانسیون قرار ندارند. با وجود این، می­توان مشاهده کرد که چرا اظهارات دیوان بین­المللی دادگستری در پرونده گروگان­گیری مناسب چنین موردی نیست؛ زیرا که این دقیقاً همان چیزی است که می­توان به نحوی راه­حل خطاب کرد (توانایی دولت­ها در اعلام دیپلمات­ها به عنوان عنصرنامطلوب) که مورد سوءاستفاده قرار خواهد گرفت.

شاید در این مورد خاص، در مواردی که ظن سوءاستفاده می­رود، می­بایست به نحوه­ی تفسیر سایر مفاد کنوانسیون توجهات بیشتری قائل شد. بعنوان مثال، آیا امکان تفسیر عبارات «بطور معمول متوقف خواهد شد» بدین نحو وجود دارد که مطابق آن، در زمانی قبل­تر یا حتی به محض اعلام یک شخص بعنوان عنصر نامطلوب، مصونیت­ها متوقف شوند. با اینحال، این استدلال خطر سوءاستفاده را با خود به همراه خواهد داشت.

در این مورد خاص، ممکن است بهتر باشد که تمرکز چندانی بر انتصاب بعنوان یک دیپلمات نباشد، بلکه در عوض، بر اعطای تابعیت باشد. ممکن است استدلال شود که شرایط اعطای تابعیت، از جمله زمان انجام و هدفی که این فعل به آن دلیل انجام شده است، نشان­دهنده­­ی سوءاستفاده از حق از سوی اکوادور است که می­تواند بموجب کنوانسیون وین، بریتانیا را محق به رد یا خودداری از شناسایی تابعیت اکوادوری آسانژ نماید. اگر این امر صحت داشته باشد، می­توان به گونه­ای با آسانژ برخورد کرد که در صورت دارا نبودن تابعیت اکوادور، آنگونه می­بود؛ حالتی که در آن رضایت بریتانیا برای پذیرش وی بعنوان یک دیپلمات الزامی است (ماده (۳)۸). سوءاستفاده از حق مفهومی است که در حقوق بین­الملل بخوبی شناخته شده است. همچنین، این ایده که تابعیت اعطا شده برای مقاصد سودجویانه ممکن است در برخی شرایط خاص از سوی سایر دولت­ها مورد شناسایی قرار نگیرد، نه تنها در اصلِ «پیوند واقعی» نمود پیدا می­کند که به منظور اعمال حمایت دیپلماتیک، از سوی دیوان بین­المللی دادگستری در پرونده «نوته­بوهم» مطرح شد، بلکه درآرای جدیدتر محاکم داوری هم یافت می­شود که به موجب موافقت­نامه­های سرمایه­گذاری بین­المللی، تابعیت­ مصلحتی در دعاوی سرمایه­گذاری در آنها مردود شناخته می­شوند. (بنگرید به کساس، «تابعیت مصلحتی، صلاحیت شخصی و دسترسی به حل و فصل اختلافات میان دولت- سرمایه­گذار» [۲۰۱۶]، مجله حقوق و سیاست بین­الملل دانشگاه نیویورک، شماره ۴۹، ۶۳، صفحه ۱۱۴ به بعد).

باید دید آیا پرونده واقعاً به دیوان بین ­المللی دادگستری می­رود و آیا درباره این مسائل پیچیده حکم قطعی خواهیم گرفت یا خیر.

* Link: https://www.ejiltalk.org/does-ecuadors-appointment-of-julian-assange-oblige-the-uk-to-allow-him-to-leave-the-embassy-and-is-the-matter-headed-to-the-icj/

** Dapo Akande

***  توضیحات ویراستار: جولیان آسانژ از بنیان‌گذاران وبگاه ویکی‌لیکس و سردبیر استرالیایی آن است که افشای اسناد محرمانه ایالات متحده مربوط به جنگ عراق، افغانستان و… جنجال­های زیادی را در جهان ایجاد کرد. آسانژ در فوریه ۲۰۱۱ در دادگاه بریتانیا برای بازپس فرستاده شدن به سوئد به منظور پاسخگویی به پرس‌وجو درباره اتهام جنسی حضور یافت. او در پاسخ به بازجویان اظهار داشت که نسبت‌هایی که به او داده شده بی‌پایه هستند و با قرار وثیقه آزاد شد. در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۲ آسانژ به سفارت اکوادور در لندن پناهنده شد. در ۱۶ اوت ۲۰۱۲ اکوادور تقاضای پناهندگی او را پذیرفت اما بریتانیا درخواست اکوادور برای صدور اجازه خروج آسانژ از بریتانیا به مقصد اکوادور را نپذیرفت. در نتیجه آسانژ به مدت چند سال تا زمان بازداشتش در سال ۲۰۱۹ در اتاقی در سفارت اکوادور زندگی می­کرد، در حالیکه پلیس بریتانیا در خیابان، منتظر خروج آسانژ از سفارت و بازداشت او بود. در دسامبر ۲۰۱۷ دولت اکوادور به آسانژ تابعیت اعطاء کرد و ماه بعد اعلام نمود که قصد دارد تا او را به عنوان دیپلمات منصوب کند. هدف دولت اکوادور از اعطای این وضعیت آن بود تا آسانژ بتواند با استفاده از مصونیت دیپلماتیک، خاک بریتانیا را ترک کند اما بریتانیا اعلام کرده بود که وضعیت دیپلماتیک را برای آسانژ به رسمیت نمی­شناسد. موضوع جذاب این نوشتار به قلم « داپو آکنده» و ترجمه خوب آقای نادری به بررسی این مطلب و ارجاع احتمالی این اختلاف به دیوان بین ­المللی دادگستری می­پردازد. لازم به ذکر است که با انتخاب رییس جمهور جدید اکوادور، سیاست آن دولت تغییر کرد و در ۱۱ آوریل ۲۰۱۹، پلیس بریتانیا با دعوت سفیر اکوادور وارد سفارت شد و آسانژ را بازداشت کرد. به این ترتیب، موضوع ارتباط آسانژ با دولت اکوادور و وضعیت دیپلماتیک او خاتمه یافت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *