نویسنده: سید علی حسینی آزاد (دانش آموختۀ دکتری حقوق بین الملل از دانشگاه علامه طباطبائی)
ویراستار علمی: دکتر محمد ضیائی بیگدلی (پژوهشگر و متخصص علوم اقتصادی و بانکی)
۱ ـ مقدمه
مفهوم جنگ ارزی[۱] یا درگیری ارزی[۲] هرچند در علم اقتصاد دیرینگی قابل توجهی دارد، اما اخیراً وارد مباحث حقوقی شده است. جنگ ارزی، کاهش رقابتی ارزش پول ملی یک کشور در برابر پول کشورهای دیگر است تا از این طریق بتوان به یک مزیت اقتصادی یا تجاری در برابر سایر کشورها دست یافت.[۳] درحقیقت، جنگ ارزی به حالتی اطلاق میشود که دو یا چند کشور در برابر هم و به صورت رقابتی اقدام به کاهش عمدی ارزش پول ملی خود جهت تحیریک اوضاع اقتصادی موجود میکنند. درحقیقت، تغییر دستکاری شدۀ ارزش پول یک کشور که بهطور غیرمنصفانه و با هدف مقابلۀ اقتصادی با کشور دیگر صورت میگیرد را اصطلاحاً جنگ ارزی میخوانند.[۴] جنگ ارزی، «یکی از ویرانکنندهترین و دلهرهآورترین اتفاقات در اقتصاد جهانی است».[۵] در دهۀ ۱۹۲۰ و رکود بزرگ اقتصادی آمریکا کشورها با کاهش ارزش پولهای خود به فقیر کردن همسایه[۶] و اعمال تعرفه بر واردات مباردت میورزیدند که این امر موجب فروپاشی تجارت جهانی شد. در اتفاقات دهه ۱۹۷۰ آمریکا که قیمت نفت چهار برابر شد، از جمله دلایل آن تلاش آمریکا برای کاهش ارزش دلار بود، تا بتواند از این طریق رابطه آن را با طلا قطع کند.[۷] اصولاً هر بحران مالی میتواند نشانهای از یک جنگ ارزی باشد.[۸]
این اصطلاح اخیراً و همراه با بحران مالی سال ۲۰۰۷ مجدداً در محافل اقتصادی و همچنین حقوقی مطرح شد و بار دیگر مجدد راجع به احتمال جنگ ارزی بالا گرفت تا اینکه در سپتامبر سال ۲۰۱۰ وزیر اقتصاد برزیل اعلام کرد که دورۀ جدیدی از جنگ ارزی در جهان شروع شده است.[۹] جدیدترین نمونه را میتوان اقدامات متقابل چین و ایالات متحده یاد کرد. کاهش ارزش پول کشور چین بر مبنای یک سری سیاستهای رشد صادرات صورت گرفته است[۱۰] تا از این طریق ـ به تعبیر برخی ـ درواقع به حساب سایر کشورها، خود از راه صادرات و جذب سرمایهگذاری خارجی صاحب منافعی گردد.[۱۱] در واقع این اقدام در پاسخ به وضع تعرفههای سنگین توسط ایالات متحده بر کالاهای وارداتی از چین صورت گرفت.[۱۲]
در حقوق بینالملل میتوان بطور خاص ذیل دو بخش حقوق سازمان جهانی تجارت و حقوق پولی بینالمللی ذیل مقررات صندوق بینالمللی پول به تحلیل و بررسی موضوع مقابله با جنگ ارزی پرداخت.
۲ ـ نظام سازمان جهانی تجارت
در حقوق بینالملل، یکی از عرصههایی که ذاتاً میتواند صحنۀ رقابتهای ارزی و جنگهای کاهش قیمت ارز باشد، حقوق تجارت بینالملل و بطور خاص نظام سازمان جهانی تجارت است. زیرا ارتباط تنگاتنگی میان ارزش پول و تجارت بینالمللی وجود دارد، چرا که پول تنها ابزار این تجارت است. فضای بهتر ارزی، قطعاً تجارت خارجی بیشتری به دنبال خواهد داشت.[۱۳] بنابراین، کاهش ارزش پول که به عبارتی تزیین کردن این فضای تجاری قلمداد میشود، خودبخود منجر به افزایش تجارت و ورود سرمایه به کشور خواهد شد. بدون تردید، کاهش ارزش پول یکی از متداولترین و شناختهشده ترین روشها برای تحریک رشد اقتصادی است.[۱۴]
ذیل نظام حل و فصل اختلافات سازمان جهانی تجارت، بند ۳ از ماده ۳ تفاهمنامۀ حل و فصل اختلافات میتواند محمل کافی برای مقابله با جنگ ارزی را فراهم آورد. این ماده چنین بیان میدارد: «به منظور عملکرد کارآمد سازمان جهانی تجارت و حفظ تعادل میان حقوق و تکالیف اعضا، حل و فصل بیدرنگ اختلاف در مواردی که هر یک از اعضا بر این عقیده باشد که هرگونه منفعتی که مستقیم یا غیرمستقیم به موجب موافقتنامههای تحت پوشش به وی تعلق میگرفته است، به دنبال اقدامات انجام شده توسط عضو دیگر تحتالشعاع قرار گرفته است، لازم است». پس در این مورد، چنانچه کاهش ارزش پول ناشی از دخالت دولت یا نهادهای وابسته به آن باشد، میتواند تحت شمول این ماده قرار گیرد.[۱۵] البته در پروندهای عبارت «اقدامات انجام شده توسط عضو دیگر» به نحو موسع تفسیر شده است. در این پرونده بیان شده است که «هرگونه فعل یا ترک فعل قابل انتساب به عضو سازمان میتواند اقدام آن دولت تلقی شود».[۱۶] حتی در پروندهای دیگر بیان شد که در شرایط خاص میتواند عمل یک موجودیت غیردولتی و خصوصی نیز مشمول عبارت «اقدامات دولت» بشود و این مسأله به میزان دخالت دولت بستگی دارد.[۱۷]
کاهش ارزش پول در مواردی میتواند نقض تعهدات گات محسوب شود. بعنوان مثال ماده ۱۵ گات، که نقطه اتصال عملکردهای سازمان با صندوق بینالمللی پول نیز محسوب میشود حاوی مقرراتی است که میتواند تعهدی بر منع جنگ ارزی تفسیر شود. مفاد بند ۲، ۳، ۴، ۵ و ۹ از ماده مزبور میتواند گواهی بر این مدعی باشد، ضمن اینکه بند ۲ ارتباط آشکارتری با موضوع دارد. ماده ۱۵ گات، صریحترین مقرراتی است که در رابطه با ارزشگذاری نرخ ارز در نظام گات قابل دستیابی است.[۱۸] البته برای مقابله با جنگ ارزی بر موادی دیگر نظیر ماده ۱۶ نیز میتوان اتکا کرد و چه بسا اقدامات رقابتی کاهش ارزش پول با اساس و بنیان برخی از اصول گات نظیر رفتار کاملهالوداد، عدم تبعیض و موانع تعرفهای در تعارض به نظر برسد.[۱۹] علاوه بر گات، ماده ۳ موافقتنامۀ یارانهها و اقدامات جبرانی نیز حاوی مقرراتی است که زمینههای هنجاری مقابله با رقابتهای ارزی را فراهم میآورد.
۳ ـ مقررات صندوق بین المللی پول
صندوق بینالمللی پول نیز نقش بهسزا و بالقوه وسیعی در رابطه با جنگهای ارزی میتواند ایفا کند. برخلاف سازمان جهانی تجارت که رسالتی عمدتاً مربوط به کالا و خدمات دارد، موضوعات مربوط به نرخ ارز به موجب یک نظام ارزش برابر موضوعی است که منحصراً در صلاحیت صندوق بینالمللی پول است و این سازمان است که نقش دیدهبان را بر نظم ارزی جهان ایفا میکند. با فروپاشی نظام ارزش برابر، قطعاً سوء استفاده از سیاستهای پولی آسانتر و معمولتر شد، با این حال در جهت تقویت اقتدارات صندوق گام قابل توجهی برداشته نشده است. این بدان معنی خواهد بود که صندوق بینالمللی پول صلاحیت پرداختن به موضوعات مربوط به نرخ ارز را دارد اما سازوکار اجرایی کارآمدی برای تضمین تصمیمات خود در اختیار نداشته باشد.[۲۰] درمقابل، سازمان جهانی تجارت که از سازوکارهای به شدت قوی در این زمینه برخوردار است، اما فاقد صلاحیتهای لازم در حوزۀ ارزی به نظر برسد.[۲۱]
به رغم تفاسیر فوق، قواعد کلیدی در حقوق بینالملل راجع به سیاستهای نرخ ارز در مفاد موافقتنامۀ صندوق بینالمللی پول[۲۲] دیده میشود. درواقع از حیث هنجاری، «مقررات فعلی صندوق بینالمللی پول، چارچوب حقوقی کافی برای مقابله با کاهش رقابتی بهای پول را وضع کرده است».[۲۳] به منظور اینکه تضمین شود اعضای صندوق بینالمللی پول به نحوی عمل نمیکنند که ثبات نظام پولی بینالمللی را بر هم بزنند، با اصلاح اساسنامه صندوق مقرراتی تحت بخش ۱ ماده ۴ به آن افزوده شد که از این طریق اعضای صندوق در پیشبرد سیاستهای ارزی خود هدایت وکنترل شوند. این مقررات چتر مانند، تعهداتی کلی را برای هریک از اعضا به منظور تشریک مساعی با صندوق و دیگر اعضا در قالب چهار مورد تعهد خاص، ایجاد میکند. شق سوم از بخش ۱ ماده ۴، در چارچوب حقوق بینالملل پولی و تجاری موجود، به پدیدۀ پیچیدۀ عدم توازن نرخ ارز بطور کلی و به مسألۀ حفظ نرخ پایین ارز و دستکاری در نرخ ارز بطور خاص میپردازد.[۲۴] مقرراتی نیز ذیل بخش ۳ ماده ۴ سند مزبور ملاحظه میشود که به این موضوع میپردازد و مقررات نظارتی و مبصری صندوق را نسبت به اعضا درخصوص ترتیبات ارزی گسترش داده و آنها را از اقداماتی که منجر به کاهش نابرابر نرخ ارز و بیثباتی خارجی گردد، منع میکند.
به رغم تمام مقررات فوقالإشاره، در یک نگاه انتقادی بررسی مقررات مزبور نشان میدهد که این سازمان مسئولیتی فراتر از فرونشاندن اقدامات رقابتی کاهش نرخ ارز ندارد و حتی در خصوص این مسئولیت نیز این سؤال اساسی از سوی حقوقدانان مطرح شده است که آیا صندوق بینالمللی پول میتواند نقش خود در کنترل دستکاریها در نرخ ارز را به خوبی ایفا کند؟[۲۵]
۴ ـ نتیجه
بیگمان نباید از نظر دور داشت که دستکاری در نرخ ارز و کاهش رقابتی آن هم مقررات سازمان جهانی تجارت را به چالش میکشد و هم مفاد موافقتنامۀ صندوق بینالمللی پول را نقب میزند. درواقع، هم نظام سازمان جهانی تجارت و هم مقررات صندوق بینالمللی پول از حیث هنجاری مقتدر و قابل اتکا مینمایند. حقوق بینالملل اقتصادی کنونی در زمینۀ توسعۀ راهکارهای لازم برای مقابله با کاهش رقابتی نرخ ارز با اهداف غیرمنصفانه ناکام نبوده است؛ این راهکارها در حال حاضر نیز موجود هستند و تا حد زیادی اجرا نیز میشوند و قطعاً در آتیه نیز توسعه خواهند یافت.[۲۶] با این حال، به نظر میرسد تواناییهای نظام فعلی، نمیتواند رمقی برای مقاومت جدی در برابر نبردهای ارزی ارائه کند. تردیدی نیست که اتکای انحصاری به مقررات گات یا صندوق بینالمللی پول راهگشای این معضل نخواهد بود و حقوق بینالملل نیازمند عزمی جدید و ارادهای استوار به منظور درانداختن طرحی نو در سیمای پولی بینالمللی است تا از این طریق هم حافظ ثبات و تعادل ارزی بینالمللی باشد و هم از حقوق سایر کشورها در برابر مانورهای ارزی قدرتمندان اقتصادی پاسبانی کند. حقوقی که گاه در ناآگاهی مرکب ذیحقان پایمال میشود و به باد میرود. حقوق بینالملل بیدلیل نیست که هنوز نتوانسته اقدامات بازدارندۀ قابلاتکایی به منظور حفظ حقوق طرفهای درگیر در جنگهای ارزی اندیشه کند، زیرا توجیه اقتصادی قابل تأملی هنوز برای احقاق حق طرف قربانی وجود ندارد. حال، زمان آن رسیده است که جامعۀ بینالمللی در برابر جنگهای ارزی خود را از نو تجهیز کند. در چنین فضائی، ضمن اینکه نظم کنونی حقوق بینالمللی نیازمند اصلاحات و تدوین قواعد جدید است، به زعم نگارنده ثمربخشترین راه جبرانی موجود، چنگ زدن به همکاریهای بینالمللی بعنوان یک تعهد عام و فراگیر است. همکاریهای بینالمللی که در زمینههای مختلف حقوق بینالملل سرلوحۀ اسناد بینالمللی و اقدامات دولتها قرار میگیرد، در جهت مقابله با جنگهای ارزی نیز از بهترین راهکارها خواهد بود.[۲۷]
[۱] . Currency war
[۲] . Currency Conflict
[۳] .
[۴] . اگرچه کاهش ارزش پول ملی از سوی بانک مرکزی کشورها امری عادی در بازار ارز است، لیکن مفهوم جنگ ارزی به وضعیتی اطلاق میشود که تعدادی از کشورها به صورت همزمان و در رقابت با هم اقدام به کاهش ارزش پول ملی میکنند؛ اینجاست که مفهوم جنگ ارزی از اهمیت ویژه و تأثیرگذاری اساسی برخوردار میشود.
[۵] . جیمز ریکاردز، جنگهای ارزی؛ روایتی حیرتانگیز از جنگ اقتصادی کشورها با ابزار پول و طلا، ترجمه حسین راهداری، انتشارات دنیای اقتصاد، ۱۳۹۴، ص. ۲۳.
[۶] . Beggar-thy-neighbor
[۷] . همان
[۸] . Jeffrey Yi-Lin Forrest, Yirong Ying and Zaiwu Gong, Currency Wars; Offense and Defense through Systemic Thinking, Springer International Publishing, 2018, p. 308
[۹] . Alexandra Esmel, Currency Wars: The Need for International Solutions, Denver Journal of International Law & Policy, Vol. 43, No. 4, 2015, p. 415
[۱۰] . Zimmermann, Claus D.: ‘Exchange Rate Misalignment and International Law, American Journal of International Law, Vol. 105, No. 3 , (۲۰۱۱), p. 423
[۱۱] . Hani Albasoos and Hanan Al-Hadhrami, “China-U.S. Currency Conflict: The Economic and Legal Implications”, International Journal of Research in Business and Social Science, Vol 5 No 6, 2016, p. 40; and see also: Beckington, Jeffrey S. and Amon, Matthew R. (2011) “Competitive Currency Depreciation: The Need for a More Effective International Legal Regime,” Journal of International Business and Law: Vol. 10: Issue 2, p. 248 and 256
[۱۲] . در عصر حاضر که ارزش پول در بازار به صورت شناور تعیین میشود و میزان نرخ آن را بازار مشخص میکند، کاهش ارزش پول ملی توسط بانکهای مرکزی مهندسی میشود تا از طریق سیاستهای ارزی یا اقتصادی اقدام به کاهش جبری نرخ برابری ارز ملی نمایند. بعنوان مثال، از طریق کاهش نرخ بهره برای تضعیف پول ملی و افزایش نرخ بهره برای تقویت پول ملی، اولی موجب کاهش سرمایهگذاری و خروج پول ملی از کشور و تقویت صادرات میشود و دومی افزاش سرمایهگذاری و ورود سرمایههای خارجی به کشور و قدرت گرفتن پول ملی و تولیدات داخلی را به دنبال خواهد داشت. این موضوع موجب بروز پیچیدگیهایی به مراتب بیشتر از جنگهای ارزی دهههای گذشته میشود که نرخ ارز ثابت مبنای معاهدات و قراردادهای بینالمللی بود و کشورها به راحتی میتوانستند به صرف کاهش نرخ برابری که معمولاً نرخ ثابتی بود اقدام به کاهش ارزش پول ملی کنند،
[۱۳] . Kaushal, Dr. Ajit and Ahmad, Tabrez, Currency War and International Trade Law: A Legal Perspective (December 21, 2015). The IUP Law Review, Vol. V, No. 4, October 2015, pp. 14-22
[۱۴] . Pauliina Katila, Currency Undervaluation in International Law: A Case for the WTO?, Master’s Thesis, University of Helsinki, 2014, p. II
[۱۵] . از آنجایی که استقلال بانک مرکزی از قوای دیگر در بسیاری از کشورها به رسیمت شناخته شده است، نتیجۀ ممنطقی بحث حاضر این میشود که در چنین کشورهایی اگر کاهش نرخ ارز در نتیجۀ مداخلهها و اقدامات بانک مرکزی باشد و این عمل به دولت منسوب نشود، لذا از شمول ماده خارج است. اما در مباحث بعد دیده خواهد شد که این فرضیه در رویۀ هیأاتهای حل و فصل اختلافات سازمان جهانی تجارت مردود دانسته شده است.
[۱۶] . Appellate Body Report, US – Corrosion-Resistant Steel Sunset Review at ¶۸۱
[۱۷] . Panel Report, Japan – Film at ¶۱۰.۵۶
[۱۸] . Alexandra Esmel, Currency Wars: The Need for International Solutions, Denver Journal of International Law & Policy, Vol. 43, No. 4, 2015, p. 425
[۱۹] . Beckington, Jeffrey S. and Amon, Matthew R. (2011) “Competitive Currency Depreciation: The Need for a More Effective International Legal Regime,” Journal of International Business and Law: Vol. 10: Issue 2, p. 222-427
[۲۰] . Pauliina Katila, Currency Undervaluation in International Law: A Case for the WTO?, Master’s Thesis, University of Helsinki, 2014, p. 66
[۲۱] . Ibid.
[۲۲] . Articles of Agreement of the International Monetary Fund, July 22, 1944, 60 Stat. 1401, 2 UNTS 39, as amended effective Feb. 18, 2011
[۲۳] . Beckington, Jeffrey S. and Amon, Matthew R. (2011) “Competitive Currency Depreciation: The Need for a More Effective International Legal Regime,” Journal of International Business and Law: Vol. 10: Issue 2, p. 245
[۲۴] . Zimmermann, Claus D.: ‘Exchange Rate Misalignment and International Law, American Journal of International Law, Vol. 105, No. 3 , (۲۰۱۱), at 431
[۲۵] . Beckington, Jeffrey S. and Amon, Matthew R. (2011) “Competitive Currency Depreciation: The Need for a More Effective International Legal Regime,” Journal of International Business and Law: Vol. 10: Issue 2, p. 243
[۲۶] . Alexandra Esmel, Currency Wars: The Need for International Solutions, Denver Journal of International Law & Policy, Vol. 43, No. 4, 2015, p. 431.
[۲۷] . Hani Albasoos and Hanan Al-Hadhrami, “China-U.S. Currency Conflict: The Economic and Legal Implications”, International Journal of Research in Business and Social Science, Vol 5 No 6, 2016, p. 48