استناد یا عدم استناد به عرف: نبردی برای تعیین منابع حقوقی قابل اجرا در شعبه ­های تخصصی محاکم کوزوو

[۱]

Lachezar Yanev

مترجم: دکتر شهرام زرنشان

عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

ویراستار علمی: دکتر ستار عزیزی

دانشیار دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران

مقدمه

در طول ۵ ماه گذشته دادستان شعبه­ های تخصصی کوزوو[۲] و وکلای مدافع چندین متهم در خصوص یک پرسش حقوقی که برای این دیوان از اهمیت بالایی برخوردار است به اظهار نظر پرداخته ­اند. پرسش این است که: شعب تخصصی محاکم کوزوو تا چه حد قادر به اعمال حقوق بین­ الملل عرفی[۳] می­باشند؟ مجموعه­ ای از طرح­های قضایی، که جامع­ترین آن­ها توسط وکیل مدافع کادری وزلی[۴] در پرونده هاشم تاچی و همکارانش[۵] ثبت شد، از قاضی پیش از محاکمه خواست تا دریابد که شعبه اختصاصی دادگاه کوزوو رسیدگی به بازداشت خودسرانه به عنوان جنایت جنگی در درگیری­های مسلحانه غیر بین­المللی و همچنین مسئولیت فرماندهی مشترک را ندارد. گذشته از رد مبنای عرفیِ معمول این ساختارها، متهمان عمدتاً استدلال کرده­اند که اعمال مستقیم حقوق بین­الملل عرفی در نظام حقوقی کشور کوزوو، مغایر قانون اساسی خواهد بود مگر اینکه بتوان یک قاعده قانونی داخلی که مفهوم قاعده حقوق بین­الملل عرفی مربوطه را در آن زمان در{حقوق داخلی} کوزوو گنجانیده باشد، پیدا کرد. در این دفاعیات به شعب اختصاصی دادگاه کوزوو یادآوری شده است که به عنوان یک دادگاه ملی که بخشی از سیستم قضائی کوزوو را تشکیل می­دهد، ملزم به رعایت محدودیت­های ادعایی قانون اساسی در مورد اعمال قوانین بین­المللی مرسوم در پرونده­های جنایی خواهد بود.

   در ۲۲ جولای ۲۰۲۱ قاضی دادگاه مقدماتی، نیکولاس گیلو[۶]، رأیی را در خصوص دادخواست­ها و لوایح ارسالی صادر نمود. به دلایل متعدد می­توان گفت که این نظریه، بخشی از یک رویه­ قضائی قابل توجه را شکل می­دهد؛ یکی از این دلایل آن است که این رأی، نخستین بررسی قضائی شعبه تخصصی دادگاه کوزوو، که طی آن ماهیت عرفی طبقه بندی “توسعه یافته” JCE مورد تأیید قرار گرفته است، را ارائه می­نماید (پاراگراف­های ۱۸۰-۱۹۰). با اینحال، قاضی گیلو در این رأی قدرت شعب تخصصی دادگاه کوزوو را برای اعمال مستقیم حقوق بین­الملل عرفی در مراحل دادرسی خود مورد تأیید قرار داد؛ البته به نحوی که از منظر نگارنده در این رأی به طور کامل به اصل چالش وجود تطابق با قانون اساسی، که در پرونده وزلی مورد بحث قرار گرفت، پرداخته نشده است. به این معنا، بعید به نظر می­رسد که این رأی بتواند جدال ایجاد شده در خصوص پرسش اساسی فوق­الذکر را متوقف سازد.

  این مقاله استدلال­هایی را مطرح می­کند که وکیل مدافع وزلی برای به چالش کشیدن استناد به حقوق بین­الملل عرفی در شعبه­های تخصصی کوزوو مطرح کرده است و سپس واکنش­های انتقادی را در مورد یافته­های مربوطه در رأی قاضی گیلو در این مورد را ارائه می­نماید.

تعریف قانون قابل اعمال در شعب تخصصی دادگاه کوزوو: رویکرد حقوقی اتخاذ شده در شعب و دفاتر دادستانی تخصصی (قانون شعبه­های تخصصی دادگاه کوزوو)

قانون قابل اجرا در شعب تخصصی دادگاه کوزوو در ماده ۱۲ قانون این دادگاه مورد تعریف قرار گرفته است که به موجب آن عرف بین­المللی به عنوان یکی از دو منبع حقوقی دادگاه تعیین گردیده است و منبع دیگر، “حقوق جزای اساسی کوزوو، تا جایی که با حقوق بین­الملل عرفی مطابق باشد”، دانسته شده است. ماده (د)(۲)۳ بر نقش حقوق بین­الملل عرفی به عنوان منبع اصلی قانون در شعب تخصصی تأکید کرده و دادگاه را به قضاوت هماهنگ با حقوق بین­الملل عرفی در پرونده­های خود ملزم می­نماید، چرا که در ماده (۲)۱۹ برتری این دسته از قواعد بر حقوق داخلی مورد تصدیق قرار گرفته است. دو ماده پیش گفته به سختی می­توانند در مورد چگونگی تصور قانونگذار-یعنی مجلس قانونگذاری جمهوری کوزوو- از قانون قابل اجرا در شعب تخصصی دیوان، شفافیتی ایجاد نمایند. حقوق بین­الملل عرفی، همانطور که در دوره اعمال صلاحیت زمانی دیوان (۱ ژانویه ۱۹۹۸ – ۳۱ دسامبر ۲۰۰۰) وجود داشت، قانونی است که قضات شعب تخصصی باید از آن استفاده کنند، در حالی که حقوق کیفری داخلی کوزوو به عنوان منبع ثانویه حقوق تعیین شده است که تا جایی قابل اجرا خواهد بود که با حقوق بین­الملل عرفی در تضاد نباشد.

   اما چندان روشن نیست که این ترتیب چگونه می­تواند با نظم حقوقی ملی کوزوو در تناسب قرار داشته باشد: یکی از ملاحظات مهمی که باید در این زمینه مد نظر قرار گیرد این است که شعبه اختصاصی دادگاه کوزوو یک دادگاه فراملی نیست که خارج از سیستم قضائی کوزوو وجود داشته باشد. مبنای حقوقی تشکیل این محکمه، یک مصوبه حقوقی داخلی است (بدین معنا که این محکمه بر پایه یک توافق بین­المللی و یا قطعنامه­ای از سوی شورای امنیت تشکیل نگردیده است) که به صراحت اعلام می­دارد که شعب تخصصی “در چارچوب سیستم قضایی کوزوو” عمل می­کنند (ماده (۲)۱ قانون دادگاه اختصاصی کوزوو) و در نتیجه “به هر سطح از سیستم دادگاه در کوزوو شامل دادگاه بدوی پریشتینا[۷]، دادگاه تجدیدنظر، دیوان عالی و دادگاه قانون اساسی” متصل شده­اند (ماده (۱)۳ قانون دادگاه اختصاصی کوزوو). برای اطمینان می­توان استدلال کرد که هنوز برخی عناصر وجود دارند که دادگاه اختصاصی کوزوو را بین­المللی می­نمایند، از جمله می­توان به کارمندان بین­المللی دادگاه، تلاش­های بین­المللی که پایه و اساس تشکیل و تأمین مالی دیوان را تشکیل می­دهند، محل استقرار آن در هلند و… اشاره داشت. با اینحال، این امر خدشه­ای به این واقعیت وارد نمی­آورد که دادگاه اختصاصی قطعاً بخشی از نظام قضائی کوزوو بوده و طبق نظام حقوقی کوزوو فعالیت می­کند (Williams, pp. 27-20). بنابراین قانون حاکم بر رسیدگی­های دادگاه نیز نمی­تواند به عنوان یک رژیم حقوقی مستقل که از سایر قوانین داخلی این کشور و به ویژه از قانون عالی این سرزمین، یعنی قانون اساسی کوزوو، جدا بوده و هیچگونه تأثیری از آن­ها نمی­پذیرد، در نظر گرفته شود. در مقابل ماده (الف)(۲)۳ قانون دادگاه اختصاصی کوزوو بیان می­دارد که دادگاه باید وظایف خود را در تطابق با قانون اساسی انجام بدهد. به عنوان مثال این قانون تا حد بالایی تابع ضمانت اجراهای قانونی است که در کوزوو اعمال می­گردند.

   بر این اساس، وکلای متهمان رژه سلیمی[۸]، پیجتر شالا[۹]، هاشم تاچی[۱۰] و کدری وزلی[۱۱] مجموعه­ای از طرح­ها و لوایح قضائی تنظیم کردند که سؤالی تکان دهنده را مورد طرح قرار می­دهد: آیا ماده ۱۲ قانون دادگاه کوزوو، که از طریق آن مجلس جمهوری کوزوو این دادگاه را ملزم می­کند که مستقیماً از قواعد عرفی بین­المللی استفاده کند، مطابق با قانون اساسی این کشور، که رژیم حقوقی مبتنی بر اعمال حقوق بین­الملل در نظم حقوقی کوزوو را بنا نهاده است، عمل می­کند یا خیر؟

پذیرش حقوق بین ­الملل در نظم حقوقی کوزوو: مفاد مربوط به قانون اساسی ۲۰۰۸ کوزوو

اگرچه متن قانون فوق­الذکر به استناد ماده (د)(۲)۳ قانون دادگاه کوزوو حاکی از آن است که ماده (۲)۱۹ قانون اساسی کوزوو، حقوق بین­المللی عرفی را نسبت به حقوق داخلی این کشور اولویت می­بخشد، اما نمی­توان گفت این ماده قانون اساسی از شفافیت و وضوح لازم برخوردار است. این ماده به وضوح بیان می­­دارد:

موافقت­نامه­های بین­المللی تصویب شده و هنجارهای لازم­الإجرا از نظر حقوق بین­الملل بر قوانین داخلی جمهوری کوزوو برتری دارد.

   با نگاهی به متن ساده این ماده می­توان پرسید که آیا: (۱) در واقع عبارت “هنجارهای حقوق بین­الملل” شامل حقوق عرفی بین­المللی است؛ و (۲) با تأیید چنین برتری برای این قسم از “هنجارهای حقوق بین­الملل”، این ماده همچنین لزوماً آن­ها را مستقیماً در دادرسی کیفری در کوزوو قابل اجرا می­کند {؟} نکته اخیر بسیار مهم است که در اینجا با استفاده از چند مثال از نظام های حقوقی دیگر به توضیح آن خواهیم پرداخت.

   به عنوان مثال، وضعیت هلند را در نظر بگیرید، که از نظر پذیرش حقوق بین­الملل یکی از برجسته ترین نظامهای یگانه گرا در حقوق بین الملل است. در متون علمی هلند توضیح داده شده است که «نظم حقوقی هلند به دنبال یک عادت قدیمی دیرینه، هم معاهده و هم عرف را در بر می­گیرد، در حالی که بعداً اصل ۹۴ قانون اساسی هلند اولویت معاهدات بین­المللی بر قوانین داخلی را تأمین می­کند (Ferdinandusse, pp 66-69). با این­حال، دادگاه عالی هلند یک استثنا بر این قاعده را به رسمیت شناخته است که بر اساس آن، در صورت عدم وجود قانون داخلی مربوطه، دادگاه­های هلندی نمی­توانند مستقیماً قواعد حقوقی عرفی را در دادرسی کیفری اعمال نمایند (Zegveld, pp. 99-105). اشاره به دلیل این امر در اینجا حائز اهمیت می­باشد: دیوان عالی هلند اصل قانونی بودن جرایم و مجازات­ها را براساس اصل ۱۶ قانون اساسی این کشور به طور دقیق مورد شناسایی و تعریف قرار داده است، چراکه بر مبنای این ماده، اشخاص را تنها بواسطه قوانین مکتوب از قبل موجود می­توان محکوم نمود. این ماده در حقیقت برخلاف مقتضیات اصل قانونی بودن جرایم و مجازات­های به رسمیت شناخته شده در سطح بین­المللی است که، همانطور که توسط دیوان اروپایی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده و پذیرفته شده است،  نیازی به مکتوب نمودن قوانین کیفری موجود (ملی یا بین­المللی) نیست و بنابراین صدور احکام محکومیت بر مبنای حقوق عرفی بین­المللی را مورد پذیرش قرار می­دهد (Vasiliauskas v Lithuania, paras 154, 171-178; Kononov v Latvia, paras 211-213). به همین ترتیب، در بلغارستان، دادگاه قانون اساسی در رأیی که در ۲ ژوئیه ۱۹۹۲ صادر کرد معتقد است که صرفنظر از این واقعیت که اصل (۴)۵ قانون اساسی، معاهدات بین­المللی تصویب شده را مستقیماً در نظم حقوقی بلغارستان قابل اجرا می­شمارد، حقوق کیفری بین­المللی (معاهداتی یا معمولی) به دلیل لزوم رعایت اصل قانونی بودن، نمی­تواند مستقیماً و بدون وجود مقررات مربوط داخلی اعمال گردد.

   بر این اساس، حتی اگر اصل (۲)۱۹ قانون اساسی کوزوو به­گونه­ای تفسیر شود که عموماً حقوق بین­الملل عرفی را بر حقوق داخلی این کشور اولویت ببخشد، فی نفسه این نتیجه­گیری را در پی نمی­آورد که حقوق کیفری بین­المللی مرسوم نیز به طور مستقیم در دادرسی­های کیفری در کوزوو قابل اجرا است. برای آگاهی از این امر، ما باید چگونگی تعریف اصل قانونی بودن را در نظم قانون اساسی کوزوو بررسی کنیم. اگر این اصل در قوانین کوزوو نیز- مانند هلند یا بلغارستان- به طور دقیق تعریف شده باشد، در این صورت، توانایی شعبه اختصاصی دادگاه کوزوو برای اعمال مستقیم قواعد متعدد حقوق بین­الملل عرفی، طبق ماده ۱۲ قانون دادگاه اختصاصی کوزوو، باید با محدودیت­های فلج کننده­ای مواجه می­شود: به عنوان مثال می­توان به این محدودیت اشاره داشت که لازم است در خصوص هریک از هنجارهای حقوق بین­الملل عرفی، که در هر پرونده برای محکومیت متهم مورد استناد قرار می­گیرد، به صورت موردی بررسی شود که آیا در زمان ارتکاب جرم از سوی متهم، معادل مکتوب آن قاعده عرفی در حقوق داخلی کوزوو موجود بوده است یا خیر.

   اصل قانونی بودن در حال حاضر در اصل ۳۳ قانون اساسی کوزوو از سال ۲۰۰۸ تعریف شده است که در پاراگراف یک آن آمده است:

هیچ کس نباید به خاطر عملی که در زمان ارتکاب آن از نظر قانونی جرم محسوب نمی­شود، متهم یا مجازات شود، مگر اعمالی که در زمان ارتکاب آن­ها طبق قوانین بین­المللی نسل­کشی، جنایت جنگی یا جنایت علیه بشریت بوده است.

   قبل از بررسی این مفاد، اکنون مناسب است که به معرفی استدلال­هایی بپردازیم که متهمان دادگاه ویژه کوزوو برای اعتراض به استفاده این شعب از حقوق بین­المللی عرفی مطرح کرده­اند.

به چالش کشیدن قانون قابل اجرا در دادگاه اختصاصی کوزوو: استدلال­های وزلی

   همانطور که در بالا اشاره شد، متهمان متعدد در دادگاه اختصاصی کوزوو با طرح دعاوی حقوقی، از جمله صلاحیت دادگاه برای اعمال حقوق بین­الملل عرفی را به چالش کشیدند. به دلیل اختصار، این نوشتار تنها بر لایحه ارائه شده توسط وکیل مدافع وزلی متمرکز است که مفصل­ترین استدلال را در این مورد ارائه داد و تا حد زیادی توسط دیگر متهمان نیز پذیرفته شد.

  استدلال محوری که وزلی علیه کاربرد مستقیم حقوق عرفی بین­الملل مطرح می­کند را می­توان در سه قسمت تقسیم کرد. نخست، وی اظهار می­دارد که اصول مهم مربوط به قانون اساسی برای تعیین اینکه آیا می­توان مستقیماً از قواعد حقوق بین­الملل عرفی در نظم حقوقی کوزوو استفاده کرد یا نه، در قانون اساسی جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی[۱۲] ۱۹۷۴ که در کوزوو در حال اجرا بود، و نه قانون اساسی فعلی که از سال ۲۰۰۸ لازم­الإجرا شده، تعریف گردیده است (Veseli motion, paras 41, 45). در اینجا به ماده (۴)۳۳ قانون اساسی کوزوو اشاره شده است که مقرر می­دارد: “مجازات­ها باید مطابق قانون جاری در زمان ارتکاب عمل مجرمانه اجرا شود، مگر اینکه مجازات­های قانون بعدی متعاقب آن برای مرتکب مطلوب­تر باشد”.

   دوم، به مواد ۱۸۱ و ۲۱۰ قانون اساسی جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی اشاره شده است که حاکی از قبول تعریف محدودتر (و مطلوب­تر برای متهمان) هم از اصل قانونی بودن و هم از پذیرش قواعد حقوق بین­الملل عرفی می­باشد. به طور خاص، اصل ۲۱۰ قانون اساسی جمهوری فدرال سوسیالیستی فقط معاهدات بین­المللی را به عنوان یک منبع حقوقی قابل اجرا در نظم حقوقی این جمهوری به رسمیت شناخته است که بیان می­کند:

معاهدات بین­المللی از روزی که لازم­الإجرا می­شوند (در نظام حقوقی داخلی) اعمال می­شوند، مگر اینکه در سند تصویب یا توافقنامه­ای که از طرف مقام صلاحیتدار منعقد شده است، خلاف آن مقرر شده باشد. معاهدات بین­المللی که ابلاغ شده است باید مستقیماً توسط دادگاه­ها اعمال شود.

   در این ماده هیچ اشاره­ای به “هنجارهای لازم­الإجرا از جنبه حقوق بین­الملل”، که علاوه بر این در ماده (۲)۱۹ قانون اساسی فعلی کوزوو گنجانده شده، صورت نگرفته است. در اصل ۱۸۱ قانون اساسی فدرال سوسیالیستی اصل قانونی بودن به شرح زیر تعریف شد:

هیچکس را نمی­توان برای انجام عملی که پیش از ارتکاب آن در قوانین موضوعه یا قواعد قانونی مبتنی بر حقوق موضوعه به عنوان یک جرم قابل مجازات شناسایی و تعریف نشده است و یا اساساً مجازاتی برای آن در نظر گرفته نشده است، مورد مجازات قرار داد. جرایم و مجازات­های کیفری فقط به موجب قانون تعیین می­شوند. (تأکید اضافه شده است)

   متن این ماده به وضوح مستلزم آن بود که محکومیت­ها باید بر اساس یک قانون مکتوب از قبل موجود باشد، که به این ترتیب استناد و استفاده مستقیم از هنجارهای حقوق بین­الملل عرفی را که فاقد مقررات قانونی مربوط در نظام حقوقی جمهوری فدرال سوسیالیستی بودند حذف کرد. همانطور که در بالا اشاره شد، چنین ساختار محدودی از اصل قانونی بودن امروزه در سایر دولت­های مونیست، مانند هلند یا بلغارستان نیز اتخاذ شده است.

   سوم، وکیل مدافع وزلی همچنین به مجموعه­ای از احکام دادگاه عالی کوزوو (بندهای ۴۹-۵۱) اشاره می­کند تا حمایت بیشتری از ادعای خود مبنی بر اینکه مقررات قانون اساسی فدرال سوسیالیست در پاسخ به پرسش مربوط به امکان استناد به قواعد حقوق بین­الملل عرفی در محاکمه اشخاص متهم به ارتکاب جنایات جنگی در خلال جنگ کوزوو، قابل استفاده هستند به دست آورد. به عنوان مثال، در پرونده کولازیناک[۱۳] در سال ۲۰۰۳ این دادگاه مواد ۱۸۱ و ۲۱۰ قانون اساسی فدرال سوسیالیست را به کار گرفت تا به این نتیجه برسد که:

نمی­توان از قواعد عرفی حقوق بشردوستانه بین­المللی از جمله مسئولیت کیفری برای قصور فرماندهان جنگی که در قوانین کیفری لازم­الإجرای کوزوو مبنایی ندارد استفاده کرد. رعایت اصل قانونی بودن مندرج در قانون اساسی اقتضا می­کند که جرایم کیفری و مجازات قابل اجرا در خصوص آن­ها باید در قوانین داخلی خاص پیش­بینی شده باشد (رأی، ص ۳۳، تأکید اضافه شده است).

   بر اساس این یافته، دیوان عالی کشور، به عنوان مثال، به این نتیجه رسید که مفهوم مسئولیت فرماندهی در نظام حقوق بین­الملل عرفی نمی­تواند به طور کامل به نظام حقوقی کوزوو منتقل شده و به کار گرفته شود، زیرا کوزوو مقررات داخلی مربوطه را ندارد. به گفته قضات، قوانین جزایی کوزوو در اینجا می­توانست در خصوص قصور جنایی فرمانده مورد استناد و استفاده قرار گیرد؛ اما این امر مستلزم تجدیدنظر در عناصر قانونی مسئولیت فرماندهی است، به گونه­ای که مسئولیت فرمانده برای عدم مجازات جنایت ارتکابی از سوی نیروهای وی را استثنا و حذف نموده و همچنین استاندارد دقیق­تری را در خصوص مفاهیم “فرمانده باید می­دانست” که چه جرایمی در حال وقوع هستند و یا “انتظار می­رفت که اطلاع داشته باشد” دربرگیرد (Judgment, pp. 33-34).

    در اینجا لازم به ذکر است که رویه قضایی که وکیل مدافع وزلی به آن استناد می­کند شامل احکامی است که پس از ۲۰۰۸ صادر شده است: یعنی سالی که قانون اساسی فعلی کوزوو لازم­الإجرا شد. وکیل مدافع همچنین حکم دادگاه قانون اساسی صربستان در سال ۲۰۲۰ را مورد استناد قرار داده است تا به این نتیجه دست یابد که طبق قانون اساسی فدرال سوسیالیست_ که در زمان وقوع جنگ کوزوو از قدرت اجرایی برخوردار بود- حقوق بین­الملل عرفی به طور مستقیم و بدون وجود مقرره­ای همتراز با آن در قوانین داخلی، قابل استناد در دادرسی­ها نبود؛ در زمان حاضر نیز نمی­توان حقوق بین­الملل عرفی را به طور مستقیم برای صدور حکم راجع به وقایع اتفاق افتاده در جنگ کوزوو نافذ دانست (here, paras 3-8) .

   یک نکته پایانی در اینجا قابل ذکر می­باشد. وکیل مدافع وزلی ضمن ارائه استدلال فوق، همچنین به تعریف اصل قانونی بودن بر اساس ماده (۱)۳۳ قانون اساسی اشارات متعددی داشته است. به این طریق، وکیل مدافع سیر استدلالی بسیار قانع کننده­ای را طی نمود. وی اظهار داشت که این اصل از قانون اساسی “بر اساس ماده ۷ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر طراحی شده است و مطابق رویه قضائی دیوان اروپایی حقوق بشر نیز تفسیر و اجرا می­گردد” که بر طبق اظهارت وکیل مدافع پیگردهای قانونی با استناد به حقوق بین­الملل عرفی تنها در صورتی مجاز می­باشند که جرائم تحت پیگردِ فرد متهم بر اساس حقوق بین­الملل عرفی “در زمان ارتکاب اقدامات مورد ادعا به وضوح به رسمیت شناخته شده و در قوانین داخلی کشور مورد بحث اعمال گردیده باشند” (پاراگراف ۱۶.۶). اما می­توان گفت که این استدلال قطعاً نادرست است؛ زیرا همانطور که در پرونده واسیلیا اسکاس[۱۴] ذکر شد، دیوان اروپایی حقوق بشر درواقع دریافت که تعیین ماهیت عرفی یک جرم در زمانی که متهم دست به ارتکاب آن جرم زده است می­تواند مانع بیان این ادعا شود که دولتی که آن عمل را بر اساس قانون داخلی که ده­ها سال پس از ارتکاب جنایت مذکور تصویب شده است، جرم تلقی می­کند، اقدام به نقض اصل قانونی بودن جرایم و مجازات­ها نموده است (Vasiliauskas v Lithuania, paras 154, 171-178).

تأیید صلاحیت شعب اختصاصی دادگاه کوزوو برای اعمال حقوق بین­الملل عرفی قانون قابل اعمال در این محکمه را به چالش می­کشد: رأی صادره از سوی قاضی گیلو

قاضی دادگاه پیش از محاکمه در “تصمیم­گیری در مورد طرح­های مخالفت با صلاحیت شعبه­های تخصصی” به راحتی تشخیص داد که اعمال قانون دادگاه ویژه کوزوو”همچنان باید مطابق با ضوابط قانون اساسی، به ویژه مقررات مربوط به اصل عطف بماسبق نشدن، مندرج در ماده ۳۳ قانون اساسی کوزوو” باشد (پاراگراف ۹۰). سپس، پس از ملاحظه چالش قضایی که توسط پرونده وزلی مطرح شده و عبارت از این است که آیا ماده ۳۳ قانون اساسی، که در پیوستگی با ماده ۷ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر تفسیر شده است، مانع از اعمال مستقیم قواعد حقوق بین­الملل عرفی توسط شعبه­های تخصصی دادگاه کوزوو می­شود که در قوانین داخلی جمهوری فدرال سوسیالیست همتای قانونی نداشته است، قاضی گیلو به این نتیجه رسید:

مفهوم اصلی مواد ۷ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر و ۱۵ میثاق بین­المللی حقوق مدنی و سیاسی، که در ماده (۱)۳۳ قانون اساسی منعکس شده است، به اختیار قانونگذار کوزوویی بازمی­گردد که در تصویب قوانین داخلی این کشور، اعتبار قانونی جرایم و مجازات­هایی که در یک بازه زمانی مادی در حقوق بین­الملل عرفی مورد شناسایی قرار داشته­اند را به صراحت مورد تأیید و شناسایی قرار دهد. با این کار، قانونگذار می­تواند مجازات – یا حتی حکم – پیگرد قانونی را برای رفتارهایی که قبل از اعمال مجازات در قوانین مکتوب داخلی، به لحاظ عرفی ایجاد شده است صادر نماید. در چنین مواردی، در واقع هیچ مشکلی در رابطه با عطف به ماسبق شدن وجود ندارد: در این شرایط قانونگذار به سادگی جرایمی را که قبلاً بخشی از نظم حقوقی بوده­اند و طبق قوانین بین­المللی در زمان ارتکاب ادعایی جنایات بوسیله متهم، برای افراد الزام­آور بوده­اند، به قوانین کتبی داخلی خود منتقل می­کند. (پاراگراف ۱۰۱)

   در اصل، قاضی گیلو اصل قانونی بودن مندرج در ماده (۱) ۳۳ قانون اساسی کوزوو را دارای محدوده­ای یکسان با اصل قانونی بودن مندرج در ماده ۷ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر دانست. بنابراین، به نظر وی، اعمال مستقیم قوانین نانوشته مانند هنجارهای عرفی بین­المللی که در زمان مورد نظر، در قوانین موضوعه این کشور دارای هیچگونه معادلی نبود، در دادرسی­های کیفری اصل قانونی بودن جرایم و مجازات­های مندرج در حقوق اساسی را نقض نخواهد نمود.

   نتیجه­گیری قاضی گیلو اساساً مشابه همان استدلالی است که ICTY در مراحل رسیدگی خود اتخاذ کرده است: به این معنا که اساسنامه دیوان کیفری بین­المللی برای یوگسلاوی سابق جنایات جدیدی را تعیین نمی­کند، بلکه فقط صلاحیت دادگاه را برای رسیدگی و اعمال صلاحیت نسبت به جنایاتی که در جنگ­های یوگسلاوی سابق بخشی از حقوق بین­الملل عرفی بوده­اند، مورد شناسایی قرار می­دهد که مطابق با اصل قانونی بودن قوانین بین­المللی است. بااینحال، این فرض اساسی که اصل قانونی بودن مندرج در ماده (۱)۳۳ قانون اساسی کوزوو با همین مفهوم در کنوانسیون اروپایی حقوق بشر یکسان است با هیچ تحلیلی از سوی قاضی گیلو به طور کامل اثبات نگردیده است. برای این منظور، شاید اصل ۵۳ قانون اساسی کوزوو، که بیان می­دارد که حقوق بشر تضمین شده در قانون اساسی باید “مطابق با تصمیمات دیوان حقوق بشر اروپا تفسیر شود”، مورد حمایت قرار گیرد. با اینحال، حتی در اینجا می­توان استدلال کرد که این الزام ثبات مانع از آن نمی­شود که قانونگذار و دادگاه­های کوزوو حقوق بشر را به گونه­ای تفسیر کنند که حتی بیشتر از استانداردهای اساسی تعیین شده توسط دیوان اروپایی حقوق بشر، افراد را مورد حمایت قرار دهد: به عنوان مثال، اصل قانونی بودن را با دقت بیشتری تعریف کند تا امکان محکومیت­های جنایی بر اساس قوانین بین­المللی نانوشته منتفی شود. به اعتقاد این نگارنده این درواقع یک مسئله قانون اساسی با پیامدهای گسترده­تر برای نظم حقوقی کوزوو خواهد بود. به این ترتیب، این موضوع باید در دادگاه قانون اساسی کوزوو مطرح شود، که در هنگام تصمیم­گیری راجع به مسائل مربوط به قانون اساسی، شعب اختصاصی دادگاه کوزوو هیچگونه برتری نسبت به این محکمه نخواهند داشت (Williams, p. 34).

  همچنین، یافته­های قاضی گیلو به اصل بحثی که توسط وکیل مدافع وزلی مطرح شده است، نمی­پردازد. همانطور که در بالا توضیح داده شد، اساس این استدلال این نبود که اصل (۱)۳۳ قانون اساسی کوزوو اصل قانونی بودن را به گونه­ای تعریف می­کند که اعمال مستقیم حقوق بین­الملل عرفی در سیستم حقوقی کوزوو را رد می­کند. در عوض، نکته اصلی که دفاعیات مطرح کردند این بود که مقررات مندرج در قانون اساسی مربوط به اصل قانونی بودن که نسبت به این پرونده قابل اعمال می­باشند، در ماده ۱۸۱ قانون اساسی جمهوری فدرال سوسیالیست موجود است، که به شدت مستلزم آن است که محکومیت­های کیفری فقط بتوانند بر اساس مقررات قانونی کتبی از قبل موجود صورت پذیرند. تنها اشاره قاضی گیلو به قانون اساسی فدرال سوسیالیست در یک پاراگراف واحد قابل ملاحظه می­باشد. جایی که وی به ماده (ج)(۲)۳ قانون دادگاه­ اختصاصی کوزوو اشاره می­کند تا به این نتیجه برسد که از آنجا که این مقررات قوانین داخلی کوزوو فقط در صورتی که با حقوق بین­الملل عرفی مغایرت نداشته باشد، قابل اجرا می­باشند و “قانون اساسی جمهوری فدرال سوسیالیست صلاحیت شعب اختصاصی را به طریقی که در دفاعیه­ی ارسال شده بیان گردیده است محدود نمی­کند” (پاراگراف ۹۹). بااینحال، اگر ماده ۱۸۱ قانون اساسی جمهوری فدرال سوسیالیست در این موارد واقعاً تعریف قانون اساسی قابل اجرا از اصل قانونی بودن را ارائه دهد، این واقعیت که شعب اختصاصی دادگاه کوزوو تابع دادگاه قانون اساسی این کشور هستند، بیانات فوق را نفی نمی­کند.

   می­توان استدلال کرد که از آنجائیکه قانون اساسی سابق اتحاد جماهیر شوروی با قانون اساسی جدید جایگزین شده است، تعریف قانون بر اساس ماده ۱۸۱ قدیمی- و رویه قضائی فوق­الذکر از دادگاه عالی کوزوو، که اعمال مستقیم قوانین بین­المللی عرفی را در غیاب مفاد قانونی مربوط در حوزه حقوق داخلی جمهوری فدرال سوسیالیست رد می­کرد- به نوعی بی­ربط است: یعنی فقط ماده (۱)۳۳ قانون اساسی فعلی کوزوو می­تواند مبنای چالش قانونی در دادگاه­های اختصاصی کوزوو باشد. با وجود این، این امر همچنان نیاز به توضیح دارد که چرا منطوق اصل (۴)۳۳ قانون اساسی کوزوو که مستلزم آن است که محکومیت­ها صرفاً بر اساس قوانینی باشد که در زمان مربوطه لازم­الإجرا بوده است (مگر اینکه قانونی که به تازگی تصویب شده است برای متهمان مطلوب­تر باشد) ماده ۱۸۱ قانون اساسی فدرال سوسیالیست را در مواردی که در صلاحیت موقتی دادگاه اختصاصی کوزوو قرار دارد، مجدداً به اجرا نخواهد گذارد. شاید بتوان ادعا کرد که ماده (۴)۳۳ قانون اساسی کوزوو در مورد مقررات قانون اساسی مذکور اعمال نمی­شود، بلکه بیشتر به قوانین کیفری مهمی اشاره دارد که طی دو دهه گذشته در قوانین کیفری مختلف در کوزوو اعمال شده است. با وجود این، این نکته بسیار گویا است که، تا آنجا که این نویسنده اطلاع دارد، هنگام محاکمه افراد به خاطر جنایات انجام شده در جنگ کوزوو، هیچ دادگاهی در کوزوو حکم محکومیتی راجع به اتهام جنایت علیه بشریت صادر نکرده است: دسته­ای از جنایات بین­المللی که در حقوق جزای جمهوری فدرال سوسیالیست معادل قانونی نداشته­اند (Dubler and Kalyk, pp 274-275)، طبق ماده ۱۴۳ قانون کیفری فعلی کوزوو به رسمیت شناخته شده­اند. اگر قانون اساسی کوزوو اعمال مستقیم قواعد حقوق بین­الملل عرفی را در دادرسی­های کیفری مجاز می­داند، همچنین در موارد مربوط به رویدادهایی که قبل از لازم­الإجرا شدن قانون اساسی رخ داده است و در غیاب قوانین ملی مربوطه که در زمان وقوع جرم لازم­الإجرا بوده باشد، این امر چگونه ممکن خواهد بود؟

نتیجه­گیری

در کنفرانسی که قبل از صدور حکم توسط قاضی گیلو در مورد طرح­های حاوی اعتراض در مورد صلاحیت شعبه­های تخصصی دادگاه کوزوو برای اعمال مستقیم قواعد حقوق بین­الملل عرفی برگزار شد، وکیل مدافع کدری وزلی اظهار داشت که این موضوعات، سؤالاتی مبنی بر اینکه آیا دادگاه می­تواند اقدامات جنایی مشترک، جنایت جنگی بازداشت خودسرانه یا مسئولیت مقامات مافوق به دلیل اعمال افراد زیردست آن­ها را مورد محاکمه قرار دهد، موضوعاتی نیستند که به سادگی نادیده انگاشته شوند  (here, p. 424). بسیار بعید به نظر می­رسد که استدلالی که قاضی دادگاه پیش از محاکمه در تصمیم خود برای تأیید صلاحیت بی­قید و شرط دادگاه کوزوو بمنظور اعمال حقوق بین­الملل عرفی ارائه کرده است، موضوع را متوقف کند. در اینجا تجزیه و تحلیل بسیار گسترده­تری، که احکام مربوط به قانون اساسی فعلی کوزوو – و تعامل آن­ با قانون اساسی اتحادیه جماهیر شوروی، که توسط دیگر دادگاه­های داخلی کوزوو نیز پذیرفته شده است – را به رسمیت شناخته و با دقت در نظر بگیرد، مورد نیاز است.

   توضیح پیچیدگی­های حقوقی و چالش­های عملی که در صورت وجود، شعبه اختصاصی دادگاه کوزوو با کارکنان بین­المللی آن واقعاً ملزم به بررسی این بود که تعریف و استانداردهای قانونی هر جنایت و نحوه بررسی مسئولیت تحت حقوق بین­الملل عرفی در مقایسه با همتایان خود (اگر بتوان همتایانی برای آن تصور نمود) در قوانین جزایی جمهوری فدرال سوسیالیست چگونه است، از حوصله این نوشتار خارج است. در عین حال، اشاره به این نکته خالی از فایده نخواهد بود که که دادگاه­های کوزوو در یافتن مبنای قانونی منطبق با قانون اساسی فدرال سوسیالیست برای استفاده از هنجارهای مختلف حقوق بین­الملل عرفی بسیار مفید بوده­اند: به عنوان مثال JCE (ممکن است به معنای اقدامات جنایی مشترک باشد) در ماده ۲۲ (یا ۲۶) قانون کیفری جمهوری فدرال سوسیالیست یوگسلاوی سابق (در اینجا پاراگراف­های ۱۱۴-۱۱۵ و ۴۲)، ماده ۱۴۲ قانون کیفری جمهوری فدرال سوسیالیست یوگسلاوی سابق به طور گسترده­ای تفسیر شده است که شامل قوانین مربوط به حقوق بین­الملل عرفی است که به صراحت در این ماده بیان نشده است، از جمله مسئولیت فرماندهی (بندهای ۱۱۱-۱۱۳) و غیره را می­توان مورد اشاره قرار داد. این پرسش همچنان باقی می­ماند که آیا ضوابط قانون اساسی کوزوو واقعاً شعب اختصاصی دادگاه کوزوو را ملزم می­کند که در تجزیه و تحلیل تطبیقی که سایر دادگاه­های داخلی کوزوو هنگام اعمال حقوق بین­الملل عرفی ارائه کرده­اند، شرکت کند یا اینکه هیچ محدودیتی برای اعمال حقوق بین­الملل عرفی در دادرسی کیفری در قانون کوزوو وجود ندارد. در این صورت می­توان گفت قانون شعب اختصاصی دادگاه کوزوو به طور صحیح این دادگاه را ملزم به اعمال مستقیم قواعد حقوق بین­الملل عرفی می­کند.

[۱] Ejiltalk.org/to-custom-or-not-to-custom-a-battle-for-the-applicable-sources-of-law-at-the-kosovo-specialistchambers, August 10, 2021.

[2] Kosovo Specialist Chambers (‘KSC’)

[۳] customary international law (‘CIL’)

[۴] Kadri Veseli

[5] Hashim Thaçi et al

[6] Nicolas Guillou

[7] Basic Court of Pristina

[8] Rexhep Salimi

[9] Pjetër Shala

[10] Hashim Thaçi

[11] Kadri Veseli

[12] Constitution of the Socialist Federal Republic of Yugoslavia (‘SFRY’)

[۱۳] Kolasinac

[14] Vasiliauskas

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *