نویسنده: Robin Ramsahye
مترجم: پویا برلیان-پژوهشگر و دانشجوی دکتری حقوق بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی
ویراستار علمی: دکتر ستار عزیزی، دانشیار دانشگاه بوعلی سینای همدان
در ماه مِی انفجاری از درگیریهای مسلحانه میان حماس و اسرائیل دیده شد. با این حال به جای ارزیابی سلوک نظامی هر دو طرف درگیر، این نوشتار بر روی موضوعی اساسی تمرکز میکند که “چه چیزی فلسطینیها و اسرائیلیهای یهود را برای بیش از یک قرن از هم جدا کرده است (و همچنان هم ادامه دارد): این سرزمین به چه کسانی تعلق دارد؟ چه کسانی در ابتدا در آن حضور داشتند؟ و چه کسانی باید بروند؟.” در بدو امر باید گفت که وضعیت قومی-مذهبیای که به وابستگیهای سرزمینی دلالت میکند و ادعاهای حقوقی مرتبط که به تنشها در “سرزمین مقدس” دامن زده است، شاید نگاهی تازه را به فرصتهای ترسیمشده توسط حق بر سرزمین برای اقلیتهای قومی، ذیل حقوق بشر به وجود بیاورد.
حق بر سرزمین به عنوان یک موضوع حقوق بینالملل
در سالهای گذشته، حق بر سرزمین توسط محققین و فعالان به طور برجستهای مورد بحث قرار گرفته و بر اهمیت سرزمین برای تحققبخشی به طیفی از حقوق بشر به رسمیتشناختهشده جهانی، مانند حق برخورداری از سطح زندگی مناسب تاکید شده (ماده ۱۱ میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR)، شامل حقوق مسکن، غذا و آب) و حتی مطالبه برای حق کلی نسبت به سرزمین نیز صورت گرفته است. اهمیت این موضوع توسط کارهای جاری کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی(CESCR) در تفاسیر عام مربوط به حق بر سرزمین آورده شده است.
تاکنون، این مورد آخر به جمعیتهای حاشیهنشین نیز تعلق گرفته و به رسمیت شناخته شده است، مانند مردم بومی یا در موردی متأخرتر کشاورزان خردهمالک. هر دوی این موارد از موضوعات قطعنامههای مجمع عمومی سازمان ملل متحد بودهاند: اعلامیه سال ۲۰۰۷ سازمان ملل متحد در مورد حقوق مردمان بومی (UNDRIP) و اعلامیه سال ۲۰۱۸ سازمان ملل متحد در مورد حقوق دهقانان و دیگر افرادی که در مناطق روستایی کار میکنند (UNDROP). با استفاده از این اسناد، دو جنبه اصلی وابستگی به سرزمین که به عنوان پیشنیاز حقوق مربوطه مطرح میشوند، قابل تشخیص هستند: یک «رابطه معنوی متمایز» (ماده ۲۵ UNDRIP)که مردم بومی را به سرزمینهای خود گره میزند، و “یک رابطه خاص و دوطرفه با سرزمین، آب و طبیعت که به آن وابسته شدهاند [دهقانان و مردم بومیای که بر روی زمین کار میکنند، ماده شماره ۱ (۳) UNDROP] و برای حیات خود به آن متکی هستند.” (مقدمه UNDROP، ص ۲).
ترکیبی از این دو جنبه، که ملون به یک مؤلفه قومی قدرتمند است نیز برای مشخصسازی نزاع اسرائیلی-فلسطینی وجود دارد. اعلامیه استقلال حکومت موقت اسرائیل(۱۹۴۸)، اسرائیل را “یک دولت یهودی در ارتز-اسرائیل [سرزمین اسرائیل]” نامگذاری میکند. با وجود چندگانگی قومی و مذهبی امروزی، ایده سرزمین باستانی یهودی همچنان پابرجاست و یک برهان نیرومند را برای دولت اسرائیل جهت گسترش اسکان پر انتقاد یهودیان در قلمرو فلسطینی کرانه غربی پدید آورده است.
وابستگی قومی-فرهنگی و یا مذهبی در سرزمینی واحد، به ظاهر اساسی را برای استدلالهای هر دو طرف اسرائیلی و فلسطینی بر سر حق حاکمیت سرزمینی خود شکل داده است. همانطور که وزارت امور خارجه اسرائیل اظهار میکند، بسیاری از شهرکهای یهودینشین در اماکنی ساخته شده است که “محل سکونت جوامع یهودی در نسلهای پیشین بوده و بیانگر ارتباط عمیق تاریخی و پایدار مردم یهود با این سرزمین” میباشد. (نگاه کنید به اینجا برای ملاحظه نگاه انتقادی). بدیهی است که خواست فلسطینیان برای تشکیل کشور نیز به همین نسبت، ریشه در پیوندهایی دارد که اشتراک قومی-فرهنگی آنها را به سرزمینی که مدتهاست در آن سکونت گزیدهاند، پیوند میزند.
به طور کلی، حق بر سرزمین بخشی مهم از مبارزات اقلیتهای قومی را تشکیل میدهد؛ که به ندرت به عنوان یک مسئله حقوق بینالملل مطرح میشود، اما هنوز میتواند راهکاری باشد به منظور پیشبرد و توسعه روابط میانگروهی صلحآمیز در دولتهایی که الگوهای جمعیتی ناهمگونی دارند.
گامی به سوی حقوق اقلیتهای قومی در نظام حقوق بینالملل نسبت به سرزمین
فراتر از ادعاهای خاص فلسطینیان و اسرائیلیها، این سؤال ممکن است مطرح شود که آیا حقوق بینالملل میتواند و باید از چنین وابستگیهای قومی به سرزمین حمایت کند یا خیر؟. حق بر سرزمین پیش از این، برای جمعیتهای اغلب حاشینهنشین (هرچند اغلب از طرق اسناد حقوقی نرم) به رسمیت شناخته شده است، که شامل مردم بومی، و کشاورزان در مقیاس کوچک میشود. اما این حقوق هنوز به عنوان یک ابزار قانونی برای توانمند ساختن اقلیتهای قومی و مذهبی به منظور حمایت از هویت آنان در نظر گرفته نشده است.
این مسئله جالب و تا حدودی شگفتانگیز است، زیرا ماده ۲۷ عهدنامه بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) دقیقاً از حقوق قومی، مذهبی و زبانی اقلیتها برای نگهداشت فرهنگها و هویتهای متمایز خود پشتیبانی میکند. کمیته حقوق بشر (HRC) در تفسیر عام شماره ۲۳ خود توضیح میدهد که “با اینکه این حقوق حمایتشده […] حقوقی فردی هستند، اما به […] توانایی گروه اقلیت برای حفظ فرهنگ، زبان یا مذهب خود بستگی دارند.” کمیته حقوق بشر پیشتر به موجب ماده ۲۷، وابستگی به سرزمین و منابع را به عنوان بخشی از بهرهمندی از فرهنگ خود، به ویژه برای مردم بومی درنظرگرفته و ادعاهای چند سرزمین بومی را براساس این هنجار، مورد بررسی قرار داده است.
با وجود این، همانطور که کیملیکا میگوید: «نزاعهایی که گروههای قومی-ملی در آن درگیر هستند، مانند کردها، کشمیریها، و فلسطینیها تهدیدی به مراتب بزرگتر را نسبت به جدلهای دامداران یا جنگلنشینان برای صلح و امنیت منطقهای به وجود میآورد، با این حال […] سازمان ملل متحد هیچ دستورالعملی برای پرداختن به آنها ندارد (ص۳۹۰). با توجه به محتوای ماده ۲۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و توسعه و تحولاتی که در مورد حق (جمعی) بر سرزمین اشاره شد، نقش و تاثیر متقابل سرزمین و قومیت باید بیشتر مورد کند و کاو قرار گیرد. قطعاً قراردادن قومیت به عنوان مبنایی برای طرح مطالبات حقوقی خطراتی به بار میآورد که ریشه در پیچیدگی این مفهوم و طبیعت مناقشهآمیز آن دارد. خطرات بالقوهی این مسأله شامل تقویت تفکر گروهی محدود میشود، با این تلقی که ممکن است آنها به دنبال حذف دیگران یا به دنبال افزایش تمایلات جداییطلبانه جمعیتهای قومی با هدف در هم شکستن تمامیت سرزمینی دولت باشند.
اما نباید چنین باشد، وابستگیهای گروهی مرتبط با سرزمین، به شکلهای مختلفی پدیدار میشوند: وابستگی به فضایی وسیعتر (یعنی قلمرو) “از وابستگی به “مکان” متمایز است، مکان به معنی محلهای خاص با اهمیت تاریخی”(ص ۳۲۵).
راههایی چند وجود دارد که از طریق آنها سرزمین میتواند موقعیتی پرجنب و جوش، جدید و با اهمیت در زندگی روزانه اقلیتهای قومی شود. احتمالاً چشمگیرترین سناریو آنجایی است که مکانهای نیایش را در برمیگیرند، مانند، کلیساها، مساجد یا معابد که معمولاً به عنوان اماکن تجمعی حتی فراتر از کارکردهای مذهبی خود، عمل میکنند. برخی از پروندههای حقوقی که در آنها اقلیتهای قومی خواهان نگهداری یا ساخت چنین عمارتهایی در سرزمینهایی خاص هستند، در چند سال گذشته خبرساز شدهاند. برای مثال، گروههای هندو و مسلمان در طول یک دهه بر سر استفاده از مسجد ببری/معبد رام یا همان مجموعه ایودیا اختلاف داشتند که سرانجام دیوان عالی هند در سال ۲۰۱۹ با اعلام رای خود به آن پایان داد. اقلیتهای مسلمان در اروپا این درخواست را داشتهاند تا مجاز به ساخت مسجد باشند و از دولتها خواستهاند تا از آزادی آنها در برخورداری از حق بر عقیده و عبادت، حمایت کنند. به ویژه در مکانهایی که چشمانداز کمنظیر و نادری دارند و قادر به پذیرش جمعیت کثیری از پیروان این دین نیستند، به عنوان مثال در شهرهایی مانند آتن و مسکو.
حق بر سرزمین همچنین میتواند بر نحوه زیست مشترک گروههای قومی تأثیر بگذارد؛ این تأثیر از طریق مقررات مسکن، حقوق مالکیت زمین و برنامهریزی شهری حاصل میشود. با این که موضوع شهرکسازی اسرائیل در سرزمین فلسطین شاید مشهورترین مورد باشد، اما تنها مورد از این دست نیست. مثلاً قوانینی مانند قانون بحثبرانگیز دانمارک در مورد “برنامه جامع گتو“(همسانسازی اجباری مهاجران) را در نظر بگیرید که شامل کاهش اسکان عمومی در مناطق کمدرآمدی میشود که توسط دولت به عنوان [مناطق] مشکلساز مطرح شده و بیشترین درصد مهاجرانی را که در چنین مکانهایی سکنی گزیدهاند، به ادغام و یکپارچگی وادار میکند. مقررات کاربری سرزمین و منطقهبندی مورد استفاده برای تفکیک شهرها، شهرکها و شهرستانها همراستا با خطوط قومی مدتهاست مشکل بزرگی در ایالات متحده آمریکا محسوب میشود و همچنان با همین اسلوب و شیوه عمل میکند.
سؤال اینجاست که آیا در حقوق بینالملل، حقی برای افراد متعلق به اقلیتهای قومی وجود دارد که در برابر دولت، به حق بر سرزمین به عنوان مکان مهمی که در آنجا زندگی میکنند، استناد نمایند؟ به نظر می رسد که ماده ۲۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی مانعی برای آنها نگذاشته است؛ بلکه بنا بر گفته کمیته حقوق بشر “ممکن است اقدامات ایجابی توسط دولتها برای محافظت از هویت یک اقلیت و حقوق اعضای آن نیاز باشد.”
نتیجهگیری
درک سرزمین به عنوان فضایی جمعی و همچون قلمرویی که باید برای هر گروه قومی-مذهبی حفظ شود، در تعارض اسرائیلی-فلسطینی دهههای گذشته، عواقبی دردناک برای هر دو طرف و به خصوص برای فلسطینیان ساکن سرزمینهای اشغالی داشته است. همچنین سرزمین میتواند به طرق گوناگونی فهم شود، به طور مشخص به عنوان مکانهای خاصی است که معیار قابل توجهی از هویت را برای جمعیتهای قومی در سراسر جهان بدون به مخاطره انداختن ساختار قلمرو حکومت آنها، فراهم میکند. مفهومسازی (ایجابی) تعهدات دولت ذیل ماده ۲۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی برای توانمند کردن جمعیتهای قومی جهت دسترسی و استفاده از چنین سرزمینهایی شاید تعارضات طولانی پیرامون تقاضا برای خودمختاری یا استقلال را بر پایه تعیین سرنوشت حل نکند. اما ممکن است راهی نسبتاً ساده و قابل دسترس درراستای افزایش تعادل در جوامع چندقومی، فراگیرتر کردن و سازگاری با تنوع و گوناگونی در آنها باشد.
منابع
-Ramsahye, Robin, Fighting over the Spoils of the “Holy Land”: Attachment to Land as a Basis for the Rights of Ethnic Minorities?, 2021, available at: http://opiniojuris.org/2021/11/18/fighting-over-the-spoils-of-the-holy-land-attachment-to-land-as-a-basis-for-the-rights-of-ethnic-minorities/
-Gans, Chaim, Jewish/Palestinian Self-Determination and Citizenship in Israel/Palestine, European University Institute, Robert Schuman Centre for Advanced Studies, 2014, available at: https://cadmus.eui.eu/bitstream/handle/1814/30857/RSCAS_2014_35.pdf?sequence=1&isAllowed=y
-Hermann, Tamar S., Zionism and Palestinian Nationalism: Possibilities of Recognition, Israel Studies, Vol. 18, No. 2, Shared Narratives—A Palestinian-Israeli Dialogue / Guest Editors: Paul Scham, Benjamin Pogrund, and As’ad Ghanem (Summer 2013), pp. 133-147, available at: https://www.jstor.org/stable/10.2979/israelstudies.18.2.133?seq=1
-Kymlicka, Will, Minority Rights in Political Philosophy and International Law, in Samantha Besson and John Tasioulas(Eds) The Philosophy of International Law, Oxford University Press, 2010.
-International Covenant on Economic, Social and Cultural Rights, 1966, available at: https://www.ohchr.org/en/professionalinterest/pages/cescr.aspx
-International Covenant on Civil and Political Rights, 1966, available at: https://www.ohchr.org/en/professionalinterest/pages/ccpr.aspx
-The 2007 UN Declaration on the Rights of Indigenous Peoples (UNDRIP), available at: https://undocs.org/A/RES/61/295
-The 2018 UN Declaration on the Rights of Peasants and Other People working in Rural Areas (UNDROP) available at: https://undocs.org/en/A/RES/73/165