By: Fionnuala Ni Aolain
January 3, 2022
ترجمه: منا کربلایی امینی
دانشجوی دکترای حقوق بین الملل دانشگاه شهید بهشتی و مدرس دانشگاه
ویراستار علمی: دکتر حجت سلیمی ترکمانی
دانشیار دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
افغانستان : فاجعه بشردوستانه به مثابه تهدید امنیتی
در پایان ماه گذشته(دسامبر ۲۰۲۱)، پس از کش و قوس های فراوان، شورای امنیت قطعنامه ۲۶۱۵ را در مورد افغانستان به تصویب رساند،که برخی آن را پیشرفتی در راه کمک های بشردوستانه به این کشور قلمداد نمودند، اما در واقع این امر، موفقیت چندانی به نظر نمی رسد. این قطعنامه تصریح میکند که: «کمکهای بشردوستانه و سایر فعالیتهایی که از احتیاجات و نیازهای اساسی بشر در افغانستان پشتیبانی میکنند»؛ نقض قطعنامه قبلی شورای امنیت که مبادلات و انتقالات به طالبان را ممنوع میکند (بند ۱ (الف) قطعنامه ۲۲۵۵ ۲۲ دسامبر ۲۰۱۵) محسوب نمیشود.
قطعنامه ماه گذشته همچنین مکانیزمی را برای تطبیق با رژیم تحریمهای شورا که مستقیماً توسط شورای امنیت بر افراد، گروهها، شرکتها و نهادهای مرتبط با طالبان در افغانستان و با اهداف مهم ضد تروریسم اعمال شده است ؛ ارائه میکند ( ۱۹۸۸ در ۱۷ ژوئن ۲۰۱۱). همانگونه که مفسران بیان داشته اند، رژیمهای تحریمی شورای امنیت – به ویژه رژیمهایی با اهداف ضد تروریسم، که افراد، شرکتها و نهادهایی را مشخص نموده (از جمله چهارده عضو کنونی حکومت دوفاکتوی افغانستان) – منجر به ایجاد وضعیت پیچیده ای از تحریم تسلیحاتی، ممنوعیت سفر و مسدود شدن دارایی های افرادی شده است که اکنون مسئولیت اداره کشوری با میلیون ها نفر از مردم با نیازهای مبرم را، عهده دار هستند.
در عمل، تفاسیر گسترده از فعالیتهایی که به واسطه این تحریم ها ممنوع شده اند، از جمله تعامل با اشخاص دوفاکتو که در موضع قدرت هستند، مانع از ارسال کمکهای بشردوستانه ضروری به افغانستان، از جمله از طریق تعامل با وزارتخانههای دولتی می شود. رژیم تحریمها تحت قطعنامه ۱۹۸۸ – که با اهداف امنیتی و پیشینه تاریخی مبتنی بر استراتژیهای ضد تروریسم شکل گرفته است – همواره با مجموعهای از آثار زیان بار و نامطلوب بر بازیگران بشردوستانه و جمعیتهای آسیبپذیری که در گرداب نزاع و درگیری گیر افتاده اند؛ مواجه است. و اکنون، جان ۱ میلیون کودک در معرض خطر قحطی قرار گرفته و ۲۲.۸ میلیون نفر (بیش از نیمی از جمعیت کشور) در زمستان امسال با ناامنی غذایی که حیاتشان را تهدید می کند، روبرو هستند. این تعداد بسیار بیشتر از مجموع تلفات غیرنظامیان ناشی از حملات مسلحانه در افغانستان در بیست سال گذشته است.
از طرفی، قطعنامه جدید فصل هفتمی پیشرفتی درخور توجه و خوشایند است زیرا معافیت بشردوستانه لازمی را برای رژیم تحریم ها در نظر میگیرد. اما با این حال، اتخاذ رویکردی که در برابر تروریسم بدون ریسک باشد، رژیم تحریم ها را با هزینه های بشردوستانه و انسانی ویرانگری مواجه خواهد ساخت.
علاوه بر این، ناظرانی که از نزدیک با این وضعیت رو به رو هستند به خوبی درک میکنند اقدام اخیر شورای امنیت بسیار کم و دیرهنگام است. در نظر گرفتن معافیت های بشردوستانه کوتاه مدت برای کشوری که مدتی طولانی با بحران های اقتصادی و انسانی مواجه است (که این بحران قبل از خروج ایالات متحده و تسلط طالبان نیز تشدید شده بود)، اقدامی دیر هنگام در مقابله با فاجعه ای قریب الوقوع است. در واقع، با توجه به اینکه این قطعنامه، معافیتهای بشردوستانه را تنها به مدت یک سال فعال میکند؛ اموری از جمله سرمایه گذاری های بلند مدت برای کمک های بشردوستانه و تشکیلات مورد نیاز که برای انجام و اجرای آن لازم است، را دچار موانع و اختلال های شدیدی می کند.
فاجعه انسانی در راه است، و چیزی جز اقدامات انسان دوستانه مستمر، شدید و مستقیم از آن جلوگیری نخواهد کرد. به نظر می رسد که این قطعنامه کارهای زیادی انجام داده و قدم مثبتی برداشته است، اما متأسفانه اقدامات بسیار بیشتری مورد نیاز است. نبرد دیپلماتیک طولانی بر سر معافیت های بشردوستانۀ اندک و مقید به زمان، نقص و کاستی اصول را آشکار می سازد. عدم تمایل یا ناتوانی شورای امنیت برای واکنش کامل نسبت به فاجعه انسانی در شرف وقوع که بخشی از آن توسط اقدامات قبلی خود شورا شکل گرفته است، مأیوس کننده است. برای بسیاری از فعالان و بازیگران این عرصه – از جمله مدافعان حقوق بشر، مدافعان حقوق زنان، حامیان کودکان و فعالان بشردوستانه- صحبت از مفاهیمی چون ” حمایت مستمر” و “احترام به حقوق بشر” از مردم افغانستان با توجه به اینکه گستره و دامنه اقدامات انجام شده بی فایده است، نگران کننده و عذاب آور است. هیچ پاسخ روشنی در مورد حقوق زنان و تحصیل دختران وجود ندارد. هیچ اظهار علاقه یا تعهدی فراتر از آنچه نیروهای امنیتی ممکن است به عنوان «نیازهای اساسی» تعریف کنند، وجود ندارد و روشن نیست که این اراده سیاسی محدود تا چه زمانی برای اجرای معافیت ها باقی خواهد ماند.
اکنون که بیستمین سالگرد صدور قطعنامه را گرامی میداریم، تصویب قطعنامه جدید فرصتی نمادین و عملی و نقطه عطف بالقوه ای برای تغییر اساسی راه مبارزه با تروریسم در پرتو حقوق بشر از مجرای سازمان ملل و در میان دولتهای عضو، بوده است.
این قطعنامه ممکن است با توجه به واقعیت های سیاسی کنونی شورا، یک دستاورد به حساب آید. اما این دستاوردی نیست که به آن اکتفا کنیم. و آنچه من از جمله در طول مأموریت اخیرم به عنوان گزارشگر ویژه در آسیای مرکزی مشاهده میکنم، فقدان برنامه ای جامع برای پیشگیری از تداخل و رفع تعارض میان رژیمهای تحریمی ملی و تحریم های سازمان ملل است که در قدم بعد با عدم تمایل جامعه بینالمللی برای تغییر مسیر حرکت نیز همراه میشود. این تداخل و ترکیب، امری نگران کننده است.در طول سفر دو هفتهای به آسیای مرکزی، بارها از نیروهای امنیتی محلی و دولتهای منطقه شنیدم که به روشنی میدانستند با وجود نگرانیهای مشروع در مورد طالبان به عنوان مقامات دوفاکتو، این بحران غذا، گرسنگی، آب، سرپناه، بهداشت و فروپاشی اقتصادی است که سرنوشت امنیتی منطقه را تعیین خواهد کرد.
من به نیویورک برگشتم تا از ساختار ضد تروریسم سازمان ملل در مورد تهدیدات امنیتی داعش و طالبان (که به خوبی قابل درک است) مسائل مهم و زیادی استماع نمایم. اما متأسفانه درک اندکی از این مهم که فاجعه انسانی ثمره افراط گرایی خشونت آمیز و تروریسم است و باید به طور مستقیم به آن پرداخته شود، وجود دارد. با بحران انسانی به عنوان یک فکت مهم و حیاتی، به گونه ای برخورد می شود که گویی در دنیای دیگری جدا از دنیایی که شرایط و اوضاع و احوالی که خشونت گرایی افراطی را ایجاد و امکان پذیر می کند، وجود دارد.
شکاف و فاصله بین آنچه که تحلیل های امنیتی «مشکل و مسئله» میدانند با آنچه که افراد حاضر و فعال در این عرصه به عنوان «مشکل و مسئله» میبینند و با آن دست و پنجه نرم میکنند، به شدت نگرانکننده است. زیرا این شکاف عیان میسازد که در طول ۲۰ سال گذشته، چیزی که تا کنون باید می آموختیم را نیاموخته ایم. ما باید درک کنیم حرکات و فعالیت های اندک و مقید به زمان، در قبال ظرفیت های اصول بشردوستانه ناکافی است و تناسبی با وسعت و عمق مسائل بشردوستانه ندارد. بقیه جهان، به ویژه منطقه ای که اکنون به سمت یک فاجعه انسانی و امنیتی پیش می رود، از این مشکل مطلع هستند. اما متأسفانه، شورای امنیت و ساختار ضد-ترورسیم سازمان ملل متحد در نیویورک هنوز چنین درس ها و آموزه هایی را درونی نکرده و متناسب با آن عمل ننموده است.
[1] https://www.justsecurity.org/79697/afghanistan-the-humanitarian-catastrophe-is-the-security-threat/