منظور از جهانیزدایی چیست، تلاشها برای مقابله با چالشهای جهانی به چه معناست، و داشتن جهانی نه چندان یکپارچه و جهانیشده چه مزایایی دارد؟
نویسندگان
Professor Markus Kornprobst
(کرسی علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشکده مطالعات بینالمللی وین)
(مدیر محتوای دیجیتال، تحول دیجیتال)
مترجم: حبیبه فرج زاده (دانشجوی دکترای حقوق بین الملل عمومی دانشگاه علامه طباطبائی)
ویراستار علمی: دکتر حسین سلیمی ( استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی)
جهانی زدایی چیست؟
جهانی زدایی حرکتی به سوی جهانی است کمتر متصل و یکپارچه که به جای نهادهای جهانی، معاهدات و فعالیت آزادانه، با ویژگی دولت-ملتهای قدرتمند، راهحلهای داخلی و کنترلهای مرزی توصیف میشود.
آیا جهان در عصر جهانی زدایی به سر میبرد؟
برخی با استناد به رویدادهای اخیر مانند برگزیت، ترامپیسم و کاهش سرمایهگذاری مستقیم خارجی در دهه گذشته (که به موجب آن مقیمان یک کشور در اقتصاد کشور دیگری سرمایهگذاری بلندمدت میکنند) معتقدند جهان به عصر جهانیزدایی وارد شده است.
اما این ادعا هم اشتباه است که جهان بهطور قطع در دوره جهانیزدایی قرار دارد. پدیدههایی همچون همهگیری کووید-۱۹، جرایم بینالمللی و تغییرات اقلیمی، ارتباط مستمر همکاری و تشریک مساعی جهانی را نشان میدهد.
بهتر است این مسئله را به صورت موازنهای میان نیروهای جهانیساز و جهانیزدا بررسی کرد. |
بهتر است این مسئله را به صورت موازنهای میان نیروهای جهانیساز و جهانیزدا بررسی کرد. اگر ادعا کنیم که در غرب امروز، برخلاف دهه ۱۹۹۰، کفه ترازو به سمت سوءظن بسیار نسبت به رویکردهای جهانی متمایل شده است، سخنی به گزاف نگفتهایم.
جریان مخالف سیاستهای پوپولیستی در اروپا و ایالات متحده، موجی از مخالفتها را با اقتصادهای جهانی و نهادهای بینالمللی مانند سازمان جهانی تجارت(WTO) و ناتو برانگیخته است. خروج از اتحادیه اروپا (EU) در اساسنامههای احزاب پوپولیست در کشورهایی مانند لهستان و مجارستان نگاشته شده است. در بسیاری جاها به سازمان ملل متحد به عنوان نهادی ضعیف و به بنبست رسیده نگریسته میشود و جنبشهای پوپولیستی تمایل دارند مفهوم تعلق به جامعه بینالمللی ملتها را به سخره بگیرند.
سازمانهای بینالمللی وجهه و آوازه خود را دستخوش تغییر میبینند، که به قدرتمند بودن بسیار یا ضعیف بودن بسیار متهم شدهاند. سازمان جهانی بهداشت (WHO) برای پاسخی کارآمد به همهگیری کووید-۱۹ با چالش بسیار مواجه شد که تا حد زیادی به دلیل عدم همکاری دولتها بود.[۲]
شواهدی از جهانیزدایی در شُرُف وقوع است
چهبسا بزرگترین شاهد جهانیزدایی در حال وقوع ، در تصور سیاسی کنونی دولتها، اعم از نظامهای مبتنی بر دموکراسی و دولتهای اقتدارگرا باشد.
در خلال کمپینهای انتخاباتی اخیر در ایالات متحده و آلمان، تغییرات اقلیمی – که یک موضوع اجتنابناپذیر بینالمللی است- از نظر تلاش برای کاهش، به عنوان یک چالش ملی، و از نظر تلاش برای انطباق به عنوان فرصتهای ملی مورد بحث قرار گرفت.
در چین، زیرساختهای جهانی مانند اینترنت بسیار محدود شده و به عنوان ابزاری که به شدت به دست دولت ملی کنترل میشود، و با «دیوار آتش بزرگ»[۳] که جریان آزاد اطلاعات را به یک روش فوقالعاده مؤثر برای کنترل سیاسی تبدیل میکند، از نو قالبریزی شده است.
سیاستگذاران بیش از پیش در تلاش برای برقراری موازنه مناسب بین سازکارهای جهانی و محلی هستند. تجارت بینالمللی کالا و خدمات چقدر باید مهار یا تسهیل گردد؟ چگونه میتوان با وجود کشورهای رقیب و گاه متخاصم، بر چالش جهانی تغییر اقلیم فائق آمد؟ همچنین واکنش به وضعیتهای اضطراری بهداشتی تا چه حد باید توسط سازمانهای بینالمللی مدیریت شود؟
سیاستگذاران بیش از پیش در تلاش برای برقراری موازنه مناسب بین سازکارهای جهانی و محلی هستند. |
این حالت از تصور سیاسی، ناگزیر بر جریانهای تجاری و مالی که زیربنای تجارت جهانی است، تأثیر معکوس میگذارد و اعتماد به ایمنی سرمایهگذاریهای بینالمللی را تضعیف میکند.
آخرین دوره جهانیزدایی به چه زمانی برمیگردد؟
برخی از اقتصاددانان استدلال میکنند که دورانی پیشینی و مقدم بر جهانیزدایی وجود داشته است. این نظریه استدلال میکند که دورهای از جهانی شدن پس از پایان جنگهای ناپلئونی در قرن نوزدهم، تا آغاز جنگ جهانی اول؛ و پس از آن دورهای از جهانیزدایی پی گرفته شد که تا اوایل دهه ۱۹۵۰ ادامه داشت. متعاقب این دوره نیز، دوران نوین و شدت گرفتن جهانی شدن بوده است.
این امر نشان میدهد که جهانیزدایی نیروی غالب بین سالهای ۱۹۱۰-۱۹۵۰ بود، اما رکود بزرگی که در دهه ۱۹۳۰ روی داد، بدون جریانهای مالی جهانی نمیتوانست رخ دهد.
مزایای جهانیزدایی
دشوار بتوان گفت که عوامل و نیروهای جهانیزدایی ذاتاً بد و اشتباه است، زیرا مسائلی وجود دارد که ممکن است با سازکارهای داخلی، به نحو بهتر حل شود. همهگیری کووید۱۹، خطر اتکاء به زنجیرههای تأمین جهانی برای تجهیزات پزشکی ضروری را آشکار میسازد، در حالی که تغییرات اقلیمی مستلزم کاهش رد پای کربنی عظیم تجارت بینالمللی است.
جهانی شدن در ذات خود معایبی نیز دارد که به ظهور انحصارات جهانی عاری از حس مسئولیت مانند آمازون – که از این همهگیری بسیار سود برده است – و وخیمتر شدن نابرابری درآمدها، هم میان کشورها و هم در داخل کشورها میانجامد.
با این حال، رویکرد جهانیزدایی نیز راهحلهای روشنی برای مقابله با این مسائل ارائه نمیکند. تلاش یک دولت ملی برای قاعدهمندساختن و تنظیم رفتار آمازون یا گوگل به تنهایی کافی نخواهد بود و کشورهای در حال توسعه بدون استانداردهای تجاری قابل اجرا در سراسر جهان، نمیتوانند به شکل عادلانهتری در تجارت جهانی حضور داشته باشند.
مخاطرات جهانیزدایی
همهگیری کووید-۱۹ نشان میدهد که بزرگترین تهدیدهایی که دولتها باید با آنها به مقابله برخیزند، جهانی هستند و نمیتوانند درون مرزها مهار شوند.
واکنش ناهمگون و پراکنده جهان از همان ابتدا تأثیرات همهگیری را بدتر ساخت. چین در هفتههای بزنگاه و حیاتی نتوانست جهان را از تهدید آگاه سازد، به این امید که شناسایی ویروس را به ساختارهای ملی خود محدود کند(اینجا).
دولتها از اروپا تا ایالات متحده، اقدامات مستقل و ناهماهنگی برای مهار سرایت و واگیری انجام دادند. و اخیراً سیستم حمایت از تولیدات داخلی واکسن منجر به تلاشهای ناکافی برای واکسیناسیون مردم در کشورهای در حال توسعه شده است که خطر ظهور انواع جدید و مقاوم به واکسن را به دنبال دارد. این همهگیری نشان میدهد در جایی که یک ناهماهنگی بزرگ بین یک تهدید جهانی و گرایش به جهانیزدایی وجود دارد، احتمال وقوع بحران بعید نیست. همین اصل در مورد سایر حوزهها نیز صدق میکند. بدون برخورداری از نیروی پلیس یکپارچهتر و استانداردهای پذیرفته شده برقراری عدالت، نمیتوان به طور مؤثر با جرائم بینالمللی مقابله کرد. دولتها نمیتوانند با تعیین اهداف مستقل خود بدون مراجعه به فعالیتهای دیگران از عهده بحران اقلیمی برآیند. بدون استانداردهای جهانی حفاظت سایبری و کنوانسیونهای بینالمللی برای محدود کردن ساخت سلاحهای سایبری تهاجمی، نمیتوان از حملات سایبری جلوگیری کرد.
مشخصههای جهانیزدایی
دهه گذشته شاهد فروکش قابل توجه معاهدات بینالمللی و هنجارهای پذیرفته شده مربوط به دموکراسی، حقوق بشر، و کنترل تسلیحات بود |
دهه گذشته شاهد فروکش قابل توجه معاهدات بینالمللی و هنجارهای پذیرفته شده مربوط به دموکراسی، حقوق بشر، و کنترل تسلیحات بود – هرچند اینکه این موارد تا چه حد آثار مستقیم جهانیزدایی هستند، قابل بحث است.
همین دوران، شاهد عقبگرد دموکراتیک در سراسر جهان از هند و برزیل تا هنگ کنگ و مجارستان بود.
به موازات آن، تضعیف کنوانسیونهای حقوق بشر نیز رخ داده است. در دهه ۱۹۹۰، حقوق بشردوستانه بینالمللی با تأسیس دیوان کیفری بینالمللی (ICC) با تصویب معاهده رم در سال ۱۹۹۸ تقویت شد. اما قدرتهای بزرگی مانند چین، اسرائیل، روسیه و ایالات متحده – عمدتاً با استناد به حاکمیت ملی- هرگز این معاهده را تصویب نکردند. در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ نیز، کاخ سفید اعلام کرد که دیگر با دیوان [کیفری بینالمللی] همکاری نخواهد کرد.
در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ نیز با معاهده ۱۹۹۷ اتاوا در مورد مینهای زمینی، کنوانسیون ۲۰۰۸ در مورد مهمات خوشهای، و نیو استارت در سال ۲۰۱۰، شاهد پیشرفت قابل توجهی در کنترل تسلیحات هستهای بودیم. افزون بر این، فرانسه در سال ۲۰۰۹ به عضویت کامل ناتو بازگشت و اتحاد بینالمللی را تقویت کرد.
با این حال، تهدید گسترش سلاحهای هستهای در سالهای اخیر فزونی یافته است چراکه قدرتهای بزرگ روی سلاحهای بسیار پیشرفته سرمایهگذاری میکنند که تهدیدی در راستای تضعیف معاهداتی همچون استارت[۴] است. ادعا میشود که بمبهای خوشهای در درگیریهای سوریه استفاده شده است و گو اینکه مینهای زمینی نیز در میانمار مستقر شدهاند(اینجا).
ریاست جمهوری ترامپ، باور تعهد ایالات متحده به ناتو را متزلزل کرد، معاهده AUKUS(2021)[5] نیز، باعث ایجاد شکاف بیشتر بین فرانسه، بریتانیا و ایالات متحده شد که مسلماً سه قدرت نظامی مهم در این اتحاد هستند.
آینده جهانزدایی
تاریخ بشر در آستانه ادغام بیشتر و بیشتر قدرتهای محلی است – ابتدا در دولت شهرهای کوچک، سپس نهادهای سیاسی ملی بزرگتر، سپس نهادهای سیاسی منطقهای فراگیرتر مانند اتحادیه اروپا. آنچه که قادر به مدیریت آثار جهانی شدن میباشد ایجاد بلوکهای سیاسی بینالمللی بزرگتر است که در حال حاضر رو به تزلزل و تضعیف است.
سیاستمداران ملی طبیعتاً تمایلی به واگذاری قدرت و مسئولیت به نهادهای بینالمللی ندارند، اما از آنها سپر خوبی برای عدم رسیدگی به بحرانهای بینالمللی میسازند. شهروندان نگران از دست دادن هویت و انسجام ملی با ادغام دولتهای خود در بلوکهای فراملی هستند.
اما تکنولوژی نیروهای قدرتمند جهانیشدهای را آزاد کرده است که قابل خنثی شدن نیستند؛ خواه در رفتوآمد، سرمایهگذاری و تجارت بینالمللی، یا تهدیدهای کیفری، تروریستی و بهداشتی بدون مرز.
مجال دادن به افول توافقات و نهادهای بینالمللی، تنها باعث میشود جهان در تلاشهایش برای تشکیل مؤسسات بینالمللی به منظور پاسخگویی، امنیت و سلامت شهروندان و جلوگیری از بهرهکشی از فقیرترین و آسیبپذیرترین مردم جهان ناکارآمدتر شود(اینجا).
جهانیزدایی ممکن است گذرا باشد، اما تا زمانی که سیاستگذاران نتوانند نهادهای بینالمللی را با قدرت کافی برای واکنش مؤثر و پاسخگویی دموکراتیک قانعکننده تعریف کنند، باقی میماند. ناتوانی در انجام این کار ممکن است راه را برای سوء تفاهم بیشتر، درگیری، و عمیقتر شدن بحرانهای بهداشتی و زیست محیطی هموار کند.
شمارۀ ویژۀ جهانیزدایی
مجله امور بینالملل در دوره جدید[۶] خود، مفهوم جهانیزدایی را در سه حوزه اصلی – عاملیت، نهادها و سیاستگذاری- مورد مطالعه قرار میدهد.
عاملیت:
جهانیزدایی الساعه اتفاق نمیافتد، و یک نیروی خارجی نیست که مردم منفعلانه با آن روبرو شوند. دوره جدید به این میپردازد که چگونه دولتها، پوپولیستها و دیگران با کنشهای خود جهانیزدایی را پیش میبرند.
نهادها:
نظم بینالمللی مستقر، از پایان جنگ جهانی دوم تا کنون، بیش از هر زمان دیگری تحت فشار است. مقالات ویژهنامۀ جهانیزدایی مجله امور بینالملل، آثار جهانیزدایی را بر نهادهای مختلف جهانی بررسی میکند و چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر را بررسی میکند.
حوزههای سیاستگذاری:
در مقالات مذکور بررسی میشود که جهانیزدایی چگونه در بخشهای مختلف سیاستگذاری مانند حفظ صلح، اقتصاد و بهداشت احساس میشود.
[۱] https://www.chathamhouse.org/2021/10/what-deglobalization
[2] . مقاله روابط بینالملل را بخوانید: Understanding the ‘crisis of the institution’ in the liberal trade order at the WTO
[3] . the great firewall
“دیوار آتش بزرگ” پروژه دولت چین برای کنترل اینترنت است. در این پروژه دولت چین از فناوریهای مختلف کنترل شبکه برای اعمال سیاستهای خود در اینترنت کشورش استفاده کردهاست. تحلیلگران معتقدند دیوار بزرگ چین یکی از پیچیدهترین سامانههای کنترل اینترنت در مقایسه با سامانههای مشابه سایر کشور هاست. نام این سامانه از ترکیب دو نام دیوار آتش و دیوار بزرگ چین گرفته شدهاست.
[۴] START
[5] . AUKUS یک پیمان امنیتی سه جانبه بین استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده است که در ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۱ برای منطقه هند و اقیانوس آرام اعلام شد. بر اساس این پیمان، ایالات متحده و بریتانیا به استرالیا برای دستیابی به زیردریاییهای هستهای کمک خواهند کرد.
[۶] https://academic.oup.com/ia/issue/97/5