کاربرد محیط زیست به عنوان یک اسلحه: قضیه بمب‌های خلاء

کاربرد محیط زیست به عنوان یک اسلحه: قضیه بمب¬های خلاء
Archita Sharma and Chytanya S Agarwal
ترجمه و تحقیق: زهره شفیعی
دانشجوی دکتری حقوق بین¬الملل دانشگاه علامه طباطبایی
ویراستار علمی: دکتر آرامش شهبازی
دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

درگیری اوکراین و روسیه نشان داده است که درگیری¬های مسلحانه بین¬المللی یک واقعیت دور از ذهن در قرن بیست و یکم نیست. این جنگ همچنان باعث رنج و ویرانی عظیم می¬شود و نگرانی¬های متعددی را در حقوق بین¬الملل برانگیخته است.
ادعای استفاده از تسلیحات ترموباریک از سوی نیروهای روسیه علیه اوکراین نگرانی¬هایی را در رابطه با قانونی بودن استفاده از آنها به موجب حقوق بشردوستانه برمی¬انگیزد. سلاح¬های ترموباریک که بمب¬های سوخت-هوا یا بمب¬های خلاء نیز نامیده می¬شوند، مخرب¬ترین سلاح¬های غیرهسته¬ای هستند که تا به امروز ساخته شده¬اند. در حال حاضر، استفاده از آنها به صراحت بر اساس کنوانسیون¬های لاهه و ژنو و پروتکل¬های الحاقی ممنوع نشده¬اند. با این حال، این سلاح¬ها تابع اصول شناخته‌شده¬ جنگ از جمله اصول تفکیک، تناسب، ضرورت نظامی و انسانیت هستند. بر اساس این اصول، استفاده از برخی فناوری¬ها فی نفسه منعی ندارد و نقض قواعد فوق الذکر به زمینه و نحوه استفاده از آن فناوری¬ها بستگی دارد.
امروزه، تکنیک¬های تغییردهنده محیط زیست برای اهداف صلح¬آمیز به کارگرفته می¬شود. مهم است که اطمینان حاصل شود که همان تکنیک¬ها به سمت استفاده مخرب منحرف نمی¬شوند. بنابراین، در این تارنما، نویسندگان یک دیدگاه حقوقی-محیط زیستی در مورد استفاده از سلاح¬های ترموباریک ذیل کنوانسیون منع استفاده نظامی یا هرگونه استفاده خصمانه دیگر از تکنیک¬های تغییردهنده محیط زیست ۱۹۷۶(از این پس کنوانسیون ۱۹۷۶) را ارائه می¬دهند. نویسندگان استدلال می¬کنند که استفاده جنگ¬طلبانه از سلاح¬های ترموباریک فی نفسه نقض کنوانسیون ۱۹۷۶ است. در راستای اهداف این تارنما، نویسندگان صرفا سلاح¬های ترموباریک انفجاری سوخت-هوا که منجر به حداکثر تخریب می¬شوند را مورد توجه قرار می¬دهند و نسخه¬های دستی کوچک‌تر همچون نارنجک¬های پرتاب موشک را مستثنی می¬کنند. در نتیجه سلاح¬های ترموباریک از نارنجک¬های پرتاب موشک متمایز هستند.
کنوانسیون ۱۹۷۶ پس از جنگ ویتنام با هدف محدود ساختن مسابقات تسلیحاتی و جلوگیری از استفاده از محیط زیست به عنوان سلاح در جنگ امضا شد. ابتکار این سند از سوی ایالات متحده و روسیه(در زمان اتحاد جماهیر شوروی سابق) بود و در حال حاضر ۷۸ دولت از جمله اوکراین عضو آن هستند. به موجب کنوانسیون ۱۹۷۶ برای یک ممنوعیت قانونی باید دو شرط رعایت شود. اول، فناوری مورد استفاده باید یک تکنیک تغییردهنده محیط زیست ذیل ماده ۲ کنوانسیون باشد. دوم، آسیبِ ناشی از فناوری، آستانه پیش¬بینی شده در ماده یک کنوانسیون را برآورده سازد. نویسندگان معتقدند که سلاح¬های ترموباریک هر دو این شروط را فراهم می¬سازند. اولا فناوری انتشار سوخت در مقیاس بزرگ که در سلاح¬های ترموباریک به کارگرفته شده و بعد از آن حذف اکسیژن اتمسفر، تکنیک تغییردهنده محیط زیست را ایجاد می¬کنند. دوم، مکانیسم¬های آسیب سلاح¬های ترموباریک اثرات شدیدی دارند و آستانه¬ آسیب مقرر در ماده یک را برآورده می¬سازند.
تسلیحات ترموباریک به عنوان یک تکنیک تغییردهنده محیط زیست
کنوانسیون ۱۹۷۶ دارای توافق¬های خاصی است که به آن پیوست شده¬اند. این پیوست¬ها متونی غیرالزام¬آور هستند که از سوی کنفرانس کمیته خلع سلاح مجمع عمومی سازمان ملل متحد در زمان تصویب کنوانسیون ارائه شدند. ارائه این پیوست¬ها با هدف کمک به تفسیر اصطلاحات به کار گرفته‌شده در کنوانسیون بود.
توافق پیوست شده در مورد ماده ۲ کنوانسیون ۱۹۷۶ به این صورت است: مثال¬های زیر گویای پدیده¬هایی است که می¬توانند ناشی از بهره¬بردن از تکنیک¬های تغییردهنده محیط زیست باشند که در ماده دو کنوانسیون تعریف شده¬اند. در ادامه پیوست در مورد ماده ۲ کنوانسیون از آتشفشان¬ها، زلزله¬ها، تشکیل ابرها و بارش به عنوان این نمونه¬ها اشاره می¬کند. نویسندگان معتقدند، از متن کاملا واضح است که لیست ارائه‌شده در پیوست نشان نمی¬دهد که تکنیک تغییردهنده محیط زیست چیست و به جای آن صرفا نتایج خاصی را فهرست می¬کند که ممکن است به دلیل بهره بردن از چنین تکنیک-هایی رخ ¬دهند. با این حال، برخی از محققان چون کارن هولم موارد مقرر در پیوست را به اشتباه به عنوان نمونه¬هایی از خود تکنیک¬های تغییردهنده تعبیر می¬کنند. ما باید تمایز میان این تکنیک¬ها و نتایج بهره بردن از این تکنیک¬ها را روشن نماییم؛ چرا که کنوانسیون ۱۹۷۶ در هیچ بخشی به تکنیک¬هایی که می توانند به عنوان نمونه¬ای از تکنیک تغییردهنده محیط زیست تلقی شوند، اشاره نمی¬کند. بنابراین، تعریف مقرر در ماده ۲ صرفا آزمونی را برای تعیین اینکه آیا یک تکنیک واجد شرایط برای تلقی شدن به عنوان تکنیک تغییردهنده محیط زیست است یا خیر را ارائه می¬دهد.
ماده ۲ کنوانسیون ۱۹۷۶ مقرر می¬دارد که اصطلاح «تکنیک¬های تغییردهنده محیط زیست» به هر تکنیکی برای تغییر دینامیک(وابسته به نیروی محرکه-حرکت)، ترکیب یا ساختار زمین از جمله موجودات زنده، لیتوسفر(بخش سخت زمین-سنگ‌کره)، هیدروسفر(آب¬ها و اقیانوس¬های کره زمین-‌آب کره) و جو(کره هوا-فضای اطراف هر جسم) یا فضای بیرونی آن از طریق دستکاری عمدی فرآیندهای طبیعی اشاره دارد.
نویسندگان معتقدند، فناوری به کار گرفته‌شده در سلاح¬های ترموباریک ترکیب جو زمین را از طریق دستکاری عمدی فرآیندهای طبیعی تغییر می¬دهد. بنابراین، آزمون فوق را برآورده می¬سازند و یک تکنیک تغییردهنده محیط زیست تلقی می¬شوند.
سلاح¬های ترموباریک در درجه اول با مکانیزمی دو مرحله¬ای کار می¬کنند تا باعث انفجار شدید شوند. مرحله اول یک فاز بی¬هوازی است که ترکیبی از سوخت را با کمبود اکسیژن آزاد می¬کند تا ابری از مواد منفجره بر روی منطقه مورد نظر تشکیل دهد. ابر سوخت با جو منطقه ترکیب می¬شود و به سرعت وارد ترک¬ها و شکاف¬های ساختمان¬ها، غارها و پناهگاه¬ها می¬شود و از این طریق دامنه انفجار را گسترش می¬دهد. این موضوع سلاح¬های ترموباریک را از سلاح¬های معمولی متمایز می-کند؛ چرا که سلاح¬های معمولی برای تخریب سازه¬های سخت مانند غارها و پناهگاه¬ها کافی نیستند. سلاح¬های ترموباریک با پراکندن سوخت درون سازه‌های سخت پیش از انفجار این نقص را رفع می¬کنند.
چند میلی ثانیه بعد، مرحله دوم رخ می¬دهد که انفجار عظیمی است که در اثر انفجار ابر سوخت رخ می¬دهد. این مرحله هوازی است و از اتمسفر تغییر یافته برای حفظ انفجار به مدت طولانی¬تر استفاده می¬کند که منجر به ایجاد یک گلوله آتش عظیم با دمای ۳۰۰۰ درجه سانتیگراد می¬شود.
ایجاد ابری از سوخت انفجاری و ترکیب آن با هوای اطراف باعث تغییر ترکیب جو منطقه می¬شود. علاوه بر این، استفاده خاص از اکسیژن موجود در اتمسفر برای ایجاد دماهای فوق¬العاده بالا به طور عمدی فرآیندهای طبیعی جو را دستکاری می¬کند. انفجار مهیب باعث ایجاد خلاء و رقیق شدن منطقه¬ هدف می¬شود. ایجاد ابر سوخت و متعاقب آن ایجاد خلاء به وضوح ترکیب جو که شامل ۷۸ درصد نیتروژن و ۲۱ درصد اکسیژن در تروپوسفر(پایین¬ترین قسمت اتمسفر) است را دستکاری می¬کند. این مسئله در مورد مواد منفجره سنتی به دو دلیل صادق نیست. اول آنکه، آنها به گونه¬ای طراحی شده¬اند که فقط از طریق انفجار و تکه‌تکه شدن و نه از طریق اثرات حرارتی که خرابی فقط به منطقه بلاواسطه انفجار محدود می¬شود، عمل می¬کنند. در نتیجه، فعل و انفعال¬های آنها با اتمسفر و اکسیژن اتمسفر در مقایسه با سلاح¬های ترموباریک بسیار کمتر است که به طور بالقوه می¬تواند کل جو یک منطقه را تغییر دهد. دوم آنکه، مواد منفجر سنتی از اکسیژن برای احتراق مرحله آخر از ذرات انفجاری باقیمانده استفاده می¬کنند. استفاده صرف از اکسیژن برای احتراق، ترکیب جوی را تغییر نمی¬دهد و از این روی به عنوان تکنیک تغییردهنده محیط زیست بر اساس ماده ۲ کنوانسیون ۱۹۷۶ قلمداد نمی¬شود.
آرتور وساینگ ضمن بحث در مورد جنگ محیط زیست، استفاده از علف‌کش¬ها و سطوح گوناگون از تولید مه را به عنوان تکنیک تغییردهنده محیط زیست در نظر می¬گیرد. استفاده از علف¬کش¬ها به روشی که باعث اختلال در تعادل زیست محیطی یک منطقه می¬شود، به عنوان یک تکنیک تغییردهنده محیط زیست در کنفرانس دوم بررسی کنوانسیون ۱۹۷۶ پذیرفته شده است. این مسئله نشان می¬دهد که پیچیدگی تکنولوژیکی بی‌اهمیت است تا زمانی که تاثیر اصلاح فرآیندهای طبیعی محیط و ترکیب آن باشد.
مکانیسم¬های آسیب و اثرات شدید
از آنجا که سلاح¬های ترموباریک ذیل ماده ۲ کنوانسیون ۱۹۷۶ تکنیک تغییردهنده محیط زیست را تشکیل می¬دهند، با برآورده شدن الزامات مقرر در ماده ۱ کنوانسیون، استفاده از این سلاح¬ها طبق کنوانسیون ۱۹۷۶ ممنوع خواهد بود. خوانش عادی کمیته بین¬المللی صلیب سرخ از ماده ۱ کنوانسیون ۱۹۷۶ نشان می¬دهد که این نهاد استفاده از تکنیک تغییردهنده محیط زیست را بر اساس یک تجزیه و تحلیل سه‌جانبه ممنوع می¬داند. ۱- استفاده از تکنیک باید برای انگیزه¬های خصمانه یا نظامی باشد؛ ۲- این استفاده باید در برابر دولت دیگر که عضو کنوانسیون است به کارگرفته شده باشد؛ و ۳- استفاده از تکنیک باید اثرات گسترده، طولانی یا شدید ایجاد کند. چنانچه نیروهای متخاصم از سلاح-های ترموباریک در برابر اعضای دولتی استفاده کنند، مستقیما در دو پیش‌شرط اول که صلیب سرخ برشمرده، قرار می¬گیرند و در خصوص جنبه¬ سوم، نویسندگان معتقدند که مکانیسم¬های آسیب آنها نیز اثرات شدیدی را به همراه دارند. «تاثیرات شدید» بر اساس توافق¬های پیوست شده به کنوانسیون ۱۹۷۶ به عنوان «اختلال جدی یا قابل توجه یا صدمه به زندگی بشر، طبیعت و منابع اقتصادی یا دارایی¬های دیگر» تعریف شده است. پیش از تفسیر عبارت «اثرات» در ماده ۱ ذکر سه نکته ضروری است.
اول، اصطلاحات «اثرات گسترده، طولانی‌مدت یا شدید» باید طبق تعاریف مقرر در ضمائم به دلیل عدم وجود رویه قضایی و عدم وجود منابع مازاد تفسیر شوند. سایر اسناد حقوق بین¬الملل چون بند ۳ ماده ۳۵ و ماده ۵۵ پروتکل الحاقی ۱۹۷۷ به کنوانسیون ژنو همچنین به «آسیب گسترده، طولانی‌مدت و شدید به محیط زیست» اشاره می¬کنند. با این حال، تفسیر این اصطلاحات در کنوانسیون ۱۹۷۶ با تکیه بر پروتکل الحاقی ۱۹۷۷ به کنوانسیون ژنو به دلیل کاربردهای گوناگون زمینه¬ای و موقعیتی از اصطلاحات در هر دو معاهده نمی¬تواند باشد. در حالی که هدف کنواسیون ۱۹۷۶ ممنوعیت استفاده از محیط زیست به عنوان سلاح است، پروتکل الحاقی ۱۹۷۷ فی نفسه از محیط زیست محافظت می¬کند. اصطلاح «طولانی‌مدت» در پروتکل ۱۹۷۷ چند دهه تلقی می‌شود، در حالی که اصطلاح «طولانی‌مدت» در پیوست کنوانسیون ۱۹۷۶ صرفا به عنوان یک دوره چند ماهه- تقریبا یک فصل- بیان می¬شود. این امر مغالطه در تاریخچه مباحثات و مذاکرات پروتکل¬های الحاقی را برای فهم کنوانسیون ۱۹۷۶ را می¬طلبد. علاوه بر این، تفسیر ۱۹۸۷ در مورد پروتکل الحاقی ۱۹۷۷ مقرر می¬دارد، این سه اصطلاح تعاریف مشابهی با اصطلاحات مقرر در کنوانسیون ۱۹۷۶ ندارند. پیوست کنوانسیون ۱۹۷۶ به روشنی اشعار می¬دارد، تفسیرها منحصرا برای این کنوانسیون¬ است.
دوم، در حالی که ماده ۱ کنوانسیون ۱۹۷۶ تغییر و اصلاح خصمانه¬ محیط زیست را منع می¬کند، اثرات چنین تغییردهنده¬هایی صرفا لازم نیست محیط زیستی باشند. اصطلاح «اثرات» در ماده ۲ بدون حد و حصر است. بنابراین، ترسیم آسیب¬¬ها به زندگی بشر، منابع اقتصادی، طبیعت و محیط زیست مقرر در پیوست کنوانسیون ۱۹۷۶ باید به عنوان اثرات تکنیک تغییردهنده محیط زیست تلقی شوند.
نهایتا، کنوانسیون با استفاده از «یا» به جای «و» میان کلمات گسترده، طولانی‌مدت و شدید آستانه جداکننده¬ای را ارائه می¬دهد. در مورد آستانه جداکننده، لازم نیست که هر سه شرط برآورده شوند. این بدان معنی است که حتی اگر خسارت صرفا اثرات «شدید» داشته باشد، استفاده نیروهای متخاصم از تکنیک تغییردهنده محیط زیست علیه یک دولت عضو ممنوع است.
خسارت ناشی از سلاح¬های ترموباریک در مقایسه با مواد منفجره¬ معمولی دوازده تا شانزده برابر بیشتر است. آنها دسته¬ای متمایز از سلاح¬های آتش¬زا هستند؛ چرا که سلاح¬های ترموباریک منفجر می¬شوند، در حالی که سلاح¬های آتش¬زا می¬سوزانند. مکانیسم¬های آسیب اصلی آنها اثرت گرما و انفجار هستند. همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، انفجار ابر ترموباریک درجه حرارت بسیار بالایی را ایجاد می¬کند و به طور بالقوه اهداف انسانی را که از سوی گلوله انفجاری احاطه شدند را تبخیر می-کند. از آنجا که از تمام اکسیژن اتمسفر یک منطقه معین برای احتراق استفاده می¬کند، خلاء یا ترقیقی به وجود می‌آید که باعث می¬شود تمام انسان¬ها در شعاع این سلاح از خفگی، پارگی ریه¬ها و سوختگی¬ها بمیرند. موجی پرفشار و طولانی‌مدتی ایجاد می¬شود که تمام اهداف اطراف را از بین می¬برد. این مخرب¬ترین مرحله است و هنگامی که فضاهای محدود چون شبکه¬های غار، پناهگاه¬ها و ساختمان¬ها هدف قرار می¬گیرند، آسیب¬های ناشی از موج افزایش می¬یابند. ضربه به اندازه کافی برای اینکه به اندام¬ها داخلی آسیب برساند، بافت¬های انسان را متلاشی و پاره کند، کافی است. مکانیسم نهایی آسیب شامل خفگی از طریق دود سمی و خسارت عارضی ناشی از سقوط آوار است. این سلاح¬ها همچنین قادر به ریشه¬کن کردن پوشش گیاهی در منطقه هدف هستند و می‌توانند منابع طبیعی را به شدت از بین ببرد.
ظرفیت مخرب عظیم سلاح¬های ترموباریک در حمله هوایی ۲۰۱۷ در آچین، افغانستان، مشهور به استفاده جدید ایالات متحده از انفجار هوایی مهمات(همچنین به عنوان مادر همه بمب¬ها) آشکار شد. بمب بیست و یک هزار پوندی که در شبکه¬های غار داعش ریخته شد، شعاع انفجار یک مایلی داشت. بر اساس گزارش¬ها، فشار بیش از حد انفجار و رقیق شدن آن، هوا را از ریه¬های شبه نظامیان مکیده و شبکه¬های تونل را فروریخته و حدود صد نفر از آنها را کشته است.
بنابراین، سلاح¬های ترموباریک حیات و اموال بشر را در منطقه آسیب دیده به شدت متاثر می¬سازند. سلب حیات و زندگی بشر بدون شک در محدوده «اثرات شدید» قرار می¬گیرد. علاوه بر این، استفاده از سلاح¬های ترموباریک به دفعات زیاد ممکن است منجر به گسترگی این اثرات شود. منطقه متاثر از این طریق ممکن است صدها کیلومتر را شامل شود. بنابراین، در حالی که سلاح¬های ترموباریک به وضوح اثرات شدیدی دارند و فی نفسه به موجب ماده ۱ ممنوع می¬باشند، این سلاح¬ها می¬توانند بسته به شیوه و مقیاس به کار گرفتنشان، آستانه گستردگی را نیز شامل شوند.
نتیجه¬گیری
از قضا، دو کشوری که مذاکره در مورد این کنوانسیون را آغاز کردند، در حال حاضر مخرب¬ترین سلاح¬های حرارتی(ترموباریک) را دارند. پاراگراف¬های مقدماتی کنوانسیون ۱۹۷۶ پتانسیل علم برای فراهم کردن امکانات جدید جهت تغییر و اصلاح محیط زیست را تصدیق کرده. هدف کنوانسیون، آینده‌نگری در این زمینه و در نظر گرفتن پیشرفت¬های بخش تسلیحات بوده است.
از سال ۱۹۹۲ هیچ کنفرانسی برای بررسی کنوانسیون تشکیل نشده است. در مورد اعمال کنوانسیون در تکنیک¬های مختلف جنگ مدرن، با فقدان ادبیات و رویه قضایی مواجه هستیم. بنابراین، یک مطالعه جدی لازم است تا اهمیت کنوانسیون ۱۹۷۶ را برای تنظیم تکنیک¬های جنگی فعلی نمایان سازد. حتی اگر کنوانسیون نقص¬هایی داشته باشد، اجرای موثر وضعیت فعلی آن نیز می¬تواند در جلوگیری از استفاده چنین سلاح¬های فاجعه‌باری مسیری طولانی پیش رو داشته باشد.

 

 

Archita Sharma and Chytanya S Agarwal, Using Environment as a Weapon: The Case of Vacuum Bombs, 14 September 2022, Available at: http://opiniojuris.org/2022/09/14/using-environment-as-a-weapon-the-case-of-vacuum-bombs/
Thermobaric weapons, The Vacuum Bombs
بمب¬های خلاء که به نام¬های بمب آئروسل یا بمب¬های سوخت-هوا نیز شناخته می¬شوند، تسلیحاتی ترموباریک(گرمافشاری) هستند. در شرایطی که بیشتر تسلیحات متعارف دارای مخلوطی از سوخت و یک عامل اکسیدکننده برای ایجاد انفجار هستند، بمب‌های خلاء تقریبا از ۱۰۰ درصد سوخت تشکیل شده و به اکسیژن موجود در هوا برای انفجار متکی هستند. بمب‌های خلاء نوعی جنگ افزار دو زمانه بوده و می‌توان آنها را همانند موشک شلیک کرد یا از هواپیما به پایین انداخت. این نوع تسلیحات قدرت تخریب بسیار زیادی دارند.
The International humanitarian law (jus in bello)
the Convention on the Prohibition of Military or Any Hostile Use of Environmental Modification Techniques, 1976 or ENMOD
Rocket Propelled Grenades (RPGs)
The Committee of Disarmament to the UNGA

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *