انتظار چه چیزهایی می‌رود، وقتی دکترا می‌خوانید

انتظار چه چیزهایی می‌رود، وقتی دکترا می‌خوانید

سلامت روان و مطالعات دکتری حقوق بین‌الملل

۱۲/مه/ ۲۰۲۳

مترجم: حبیبه فرج‌زاده (دانشجوی دکتری حقوق بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی)

ویراستار: دکتر پوریا عسکری (عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی)

این وبلاگ ادعا ندارد که توصیه‌های حرفه‌ای در مورد سلامت روان ارائه می‌کند. نویسنده صرفاً به تجارب شخصی خود پرداخته است و بر مطالعات منتشر شده در این زمینه تکیه می‌کند. اگر مشکلات سلامت روانی را تجربه می‌کنید، به شما توصیه می‌کنیم که در صورت وجود، با خدمات روانشناسی دانشگاه خود یا یک روان درمانگر تماس بگیرید. JuWissBlog نسخه آلمانی این وبلاگ را با تمرکز بر ویژگی‌های مطالعات دکتری به زبان آلمانی منتشر کرده است.

معمولاً به افرادی که قصد دارند دکترای حقوق بین‌الملل را دریافت کنند، توصیه می‌شود که حتماً با اشتیاق این کار را انجام دهند. مطالعات دکترا یک دوره هیجان‌انگیز و لذت بخش توصیف می‌شود که مرحله نهایی آن واقعاً استرس زاست. شما از آزادی پژوهش لذت خواهید برد. می‌توانید روی موضوعی که به آن علاقه دارید تمرکز کنید و در آن متخصص شوید. حتی اگر در نهایت در محیط آکادمیک ادامه ندهید، داشتن عنوان دکترا تأثیر مثبتی بر مسیر حرفه‌ای شما خواهد داشت. اعتماد و اطمینانی که استاد راهنمای آینده شما نشان می‌دهد، می‌تواند شما را خرسند سازد و به شما قوت قلب دهد. دانشجویان هم‌رده یا دیگرانی که به شما پیشنهاد می‌کنند در پذیرش چنین تعهد طولانی مدتی تجدیدنظر کنید، هشدارشان ممکن است تأثیر چندانی نداشته باشد و حتی ممکن است انگیزه‌ای شود که توانایی خود را اثبات کنید.

در مرحله پیش از دکترا به ندرت با نظرات هشدار دهنده مواجه می‌شوید. با این‌حال، بسیاری از دانشجویان دکترا تجربیات منفی داشته‌اند، به‌ویژه مشکلات مربوط به سلامت روان که کمتر هم گزارش شده است. کتاب‌هایی که به راهنمایی برای مطالعات دکترا در حقوق اختصاص داده شده است، معمولاً در مورد سلامت روان ساکت‌اند(برای نمونه اینجا و اینجا را ببینید). این کتاب حداقل یک فصل در مورد مدیریت بحران ارائه کرده است که البته به نسبت سطحی است و در مورد بیماری روانی سخنی ندارد. این اثر جدید نخستین کتابی است که به طور صریح به موضوع «سلامت روان» در یک فصل کامل می‌پردازد. من فقط دو پست وبلاگ یافتم که به موضوع سلامت روان در دانشگاه اختصاص یافته است(اینجا و اینجا را مشاهده کنید، این وبلاگ از سال ۲۰۱۲ با اشاره به «چالش‌های هیجانی/احساسی» به این موضوع می‌پردازد). اما در رسانه‌های اجتماعی، تعداد بسیاری از داوطلبان دکترا، مشکلات سلامت روان را گزارش می‌کنند، هرچند غالباً به شیوه‌ای طنزآمیز.

نبود نظرات هشدارآمیز با بسیاری از مطالعات تجربی اخیر در تحقیقات بهداشت روانی مغایر است؛ پژوهش‌ها نشان می‌دهد داوطلبان دکترا به میزان چشمگیری، بیشتر از میانگین جمعیت‌شان با بیماری‌های روانی دست و پنجه نرم می‌کنند(برای نمونه اینجا، اینجا و اینجا را ببینید). این مطالعات در میان داوطلبان دکتری در رشته‌های مختلف و نه به‌طور خاص در حقوق بین‌الملل انجام شده است، اما من معتقدم که چنین آماری به خوبی منعکس‌کننده روند کلی بدون توجه به برنامه دکترا و عنوان آن است.

هدف این پست وبلاگی، نخست، افزایش آگاهی در مورد مشکلات مربوط به سلامت روان در طول دوره دکتری است و برجسته کردن علل احتمالی، از جمله مواردی که ممکن است به‌ویژه برای داوطلبان دکترا در حقوق بین‌الملل مرتبط باشد. این پست قصد ندارد به طور کلی در مورد ادامه تحصیل در مقطع دکترا توصیه‌ای کند، زیرا تحصیل در مقطع دکترا در حقیقت می‌تواند یک تجربه مهیج باشد و مزایای شغلی زیادی را به همراه داشته باشد. در وهله دوم، این پست در مورد اینکه چطور یک کاندیدای دکترا می‌تواند از عهده مشکلات سلامت روان برآید، چند پیشنهاد مطرح می‌کند. بخش سوم نیز به سرپرستان مؤسسات و نقش آنها در کمک و پیشگیری از مشکلات سلامت روان برای داوطلبان دکتری می‌پردازد.

گرچه که پیشنهادات ارائه شده در این وبلاگ مبتنی بر مطالعات روانشناختی است، این مطالب مبتنی بر تجربه دوره دکترای من هستند و ادعای ارائه مشاوره حرفه‌ای ندارند. تجربه من با سرگذشت شخصی‌ام به عنوان یک دانشجوی مرد آلمانی در مقطع دکترا در بخش‌هایی از مؤسسات خاص در آلمان، اتریش و سوئیس شکل گرفته است. بنابراین اصلاً و ابداً نمی‌توانم ادعا کنم که زبان گویای همه داوطلبان دکترا هستم.

پژوهش درباره خطرات سلامت روان برای داوطلبان دکترا

بسیاری از مطالعات نشان می‌دهد که داوطلبان دکترا بیش از سایر دانشجویان یا کارکنان واجد شرایط، از افسردگی، اضطراب و سندرم خودویرانگری(ایمپاستر) رنج می‌برند(برای نمونه اینجا، اینجا، اینجا و اینجا را ببینید). عوامل گوناگون از جمله حجم کار، مشکلات در روابط مربوط به نظارت و سرپرستی، عدم شفافیت فرایندهای دانشگاه، ناامنی مالی، دورنمای شغلی نامشخص، رقابت، انزوا و کمالگرایی به عنوان عوامل مؤثر در سلامت روان داوطلبان دکتری شناخته شده است.

از طریق دانشجویان دکتری هم‌رده و همچنین اقامت‌های تحقیقاتی شخصی مختلف در خارج از کشور، شخصاً این تصور را پیدا کردم که به ویژه در مؤسسات معتبر، جایی که داوطلبان دکتری با عملکرد بالا گرد هم می‌آیند، درصد بالایی از مشکلات مربوط به سلامت روان آشکار می‌شود. چیزی که در طول اقامتم در یکی از این مؤسسات پرمخاطب به نظرم عجیب بود، رقابتی بود که داوطلبان دکترا(به‌طور غیرارادی) وارد آن می‌شوند. موفقیت‌ها(مانند چکیده‌ها و مقالات پذیرفته شده، پیشنهادهای شغلی، همکاری‌های مطلوب و غیره) به اشتراک گذاشته می‌شدند اما هرگز تجلیل نمی‌شدند-بلکه به عنوان آنچه برای ادامه دادن ضروری است به آنها نگاه می‌شود. بسیاری از داوطلبان دکترا که بنده ملاقات نمودم، احساس می‌کردند که هرگز به دستاوردهای دیگران نمی‌رسند. و این جو، دور باطلی ایجاد می‌کند که دست‌آورد بیشتر هم کافی نیست. بنابراین، اگر قاعده هم نباشد، افزایش حجم کار در تعطیلات آخر هفته حداقل موجه به نظر می‌رسد.

آیا عوامل و معیارهایی وجود دارد که برای داوطلبان دکتری حقوق بین‌الملل نقش خاصی ایفاء کند؟ بدون داده‌ و اطلاعات، تنها برخی حدس و گمان‌ها ممکن است و البته بسیاری از این عوامل با سایر رشته‌ها، به ویژه با رشته‌هایی که مطالعات جهانی دارند، مشترک است. در این رشته‌ها(رشته‌هایی که مطالعات جهانی دارند)، در مقایسه با دکترا در حقوق ملی، داوطلبان دکتری بیشتری وجود دارد که امکان مقایسه شدن با آنها را پیدا می‌کنید. به عنوان یک فرد غیرانگلیسی یا غیرفرانسوی زبان، ممکن است به سرعت در رقابت جهانی احساس ضعف کنید، بخصوص اگر مؤسسه شما، منابع و شهرت کمتری داشته باشد. با توجه به تعداد بالای داوطلبان دکترا در حقوق بین‌الملل در سطح جهانی، این خطر هم بیشتر وجود دارد که شخص دیگری هم روی همان سؤال پژوهش شما کار کند. برای یک پایان نامه در حقوق بین‌الملل، سؤالات اساسی، مانند اینکه چه رویکرد نظری و چه روش‌شناسی باید دنبال شود، نقش مهم‌تری نسبت به حقوق ملی(آلمان) ایفاء می‌کند. هرچقدر هم که این سؤالات جالب باشند می‌توانند استرس و فشار زیادی به دنبال داشته باشند. افزون بر این، ممکن است انتظار اقامت تحقیقاتی در مؤسسات مشهور خارج از کشور نیز باشد، بخصوص اگر قصد دارید که در محیط آکادمیک باقی بمانید. البته اقامت تحقیقاتی می‌تواند یک تجربه فوق‌العاده باشد و شخصاً از اقامتم در خارج از کشور بسیار بهره برده‌ام. اما همکارانی را نیز می‌شناسم که داشتن چنین اقامتی در آن زمان با موقعیت زندگی‌شان جور نبود و با تصمیم به نرفتن دست به گریبان بودند. درخواست برای اقامت تحقیقاتی ممکن است استرس‌زا باشد یا به دلیل موانع مالی، زبانی، مهاجرتی و اقامتی اصلاً امکان‌پذیر نباشد.

آنچه از دانشجویان برمی‌آید

بنابراین، این نظر که فقط آخرین مرحله دکترا طاقت‌فرساست، آشکارا عاری از حقیقت است. برخی از عوامل مانند حجم کار، ناامنی مالی یا آینده شغلی مبهم ممکن است در پایان کار بیشتر خود را نشان دهد. با این حال، بیشتر عوامل می‌توانند در هر مقطعی از دوره دکترا ایجاد شوند. پیشنهاد می‌شود که به اینکه آیا و چگونه می‌شود از آنها اجتناب و یا با آنها مقابله نمایید، از قبل فکر کنید. از آنجایی که آسیب‌پذیری برای مسائل سلامت روان به شخصیت و شرایط شخصی شما نیز بستگی دارد، سودمندی پیشنهادات زیر برای همه یکسان نخواهد بود.

۱- اشتیاق به تحقیق ممکن است از شما در برابر افسردگی محافظت کند. شما باید زمان بگذارید و به انگیزه خود برای دکترا فکر کنید. داگلاس گیلفویل در یک پست وبلاگی تأمل برانگیز به این پاسخ می‌دهد که انگیزه شما برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا چیست؟ «چون می‌خواهم؛ یا احساس می‌کنم مطالعه و یادگیری‌ام تمام نشده است» و انتخاب موضوع پایان نامه هم به این‌ها مرتبط است. موضوع پایان نامه باید شما را برای مدت طولانی علاقه‌مند نگه دارد. اگر موضوع از سوی استاد راهنمای شما تعیین شده است اما اشتیاق شما را تحریک نکرده است، این موضوع را با وی مطرح کنید. یک استاد راهنمای خوب باید بتواند موضوع را به گونه‌ای برای شما تعیین کند که علایق هردوی شما را داشته باشد و یا شما را به یک همکار دیگر ارجاع دهد.

۲- استاد راهنما در طول دوره دکتری نقشی اصلی ایفاء می‌کند. رابطه با او می‌تواند بر سلامت روان شما تأثیرگذار باشد. استادتان را با درایت انتخاب نمایید. از داوطلبان سابق دکترا بپرسید که آیا از تحت نظارت وی بودن رضایت خاطر دارند یا خیر. اگر استادی از شما جویا شود که آیا مایلید با وی دکترا بگیرید، این پیشنهاد را به عنوان تنها فرصت ندانید. حداقل در آلمان فرصت‌هایی برای دکترا بخصوص در دانشگاه‌های کمتر شناخته شده یافت می‌شود، حتی اگر از قبل با استاد آشنایی نداشته باشید. این موضوع را هم در نظر داشته باشید که آیا می‌‌خواهید برای استاد خود کار کنید(این سبک در آلمان و اتریش رایج است)، چراکه این موضوع شما را در موقعیت وابستگی مضاعف قرار می‌دهد. واهمه از اینکه کار شما چطور دیده ‌شود و این که به نوبه خود ممکن است بر نحوه درجه‌بندی پایان نامه شما تأثیر بگذارد ممکن است شما را به سمت انجام کار بیش از میزان پیش‌بینی شده در قرارداد سوق دهد، و نگران کیفیت کار خود باشید یا از حجم کار یا استاد راهنما به عنوان کارفرما انتقاد نکنید. حواستان باشد که ناظرانی هستند که عمداً از این وابستگی مضاعف سوء‌استفاده می‌کنند. از سوی دیگر، شما می‌توانید برای مثال برای استاد دیگری یا در یک شرکت حقوقی کار کنید یا برای بورسیه دکتری اقدام نمایید. بورسیه تحصیلی این امکان را به شما می‌دهد که به طور کامل بر روی تحقیقات خود تمرکز کنید. برای جلوگیری از خطر انزوا و تنهایی(که ممکن است در دور کاری نیز تجربه کنید)، می‌توانید به عنوان یک همکار یا برای کار پاره وقت به یک مؤسسه ملحق شوید.

۳- کار خود را ساختار دهید. یک شروع و پایان ثابت تنظیم کنید و برای استراحت کافی برنامه‌ریزی کنید. ساعت‌های طولانی کار روی پایان‌نامه بی‌اثر است. در دراز مدت، با صرف وقت کمتر می‌توانید کارهای بیشتری انجام دهید. علاوه بر این سعی کنید در کارهای کوچک برنامه ریزی کنید. پروژه پایان نامه خود را فقط به فصل‌های کامل تقسیم نکنید، بلکه به اهداف خاص‌تری که قابل سنجش و دست‌یابی‌اند تقسیم کنید. این کار کمک می‌کند ناامید نشوید. اگر ساختار سازمانی برای همکاری وجود ندارد، فرصت‌هایی برای ارائه تحقیقات خود بیابید. یک گروه کوچک با سایر داوطلبان دکترا با قرار ملاقات‌های منظم می‌تواند محملی برای پشتیبانی و پاسخگویی باشد. اگر این همکاران در زمینه تحقیقاتی خاص شما درگیر نباشند، ریسک کمتری برای مقایسه خود دارید. همچنین، فقط پیشرفت‌ها را ارائه ندهید بلکه مشکلات خود را هم در میان بگذارید.

۴- حمایت اجتماعی می‌تواند برای سلامت روان شما بسیار مهم باشد. شما به شبکه‌ای از افراد در اطراف خود نیاز دارید که بتوانید در مورد مسائل(سلامت روان) خود صحبت کنید تا در کنار آنها احساس تنهایی نکنید. این افراد می‌توانند شریک زندگی، خواهر، برادر، دوستان، همکاران یا اساتید مورد اعتماد شما باشند. در دوران دکترا، مسائل مربوط به سلامت روان خود را با دوستان نزدیکم در میان گذاشتم و از طرف آنها تشویق شدم که از متخصصان کمک بگیرم. بدون آنها ممکن بود این مرحله را برای مدت طولانی به تعویق بیاندازم که می‌توانست وضعیتم را بسیار بدتر کند. اعتراف به آسیب‌پذیری خود و درخواست کمک، خجالت ندارد.

۵- اگر به کمک متخصص نیاز دارید، مهم است بدانید از کجا می‌توانید کمک دریافت کنید. از قبل با جایی که می‌توانید در صورت نیاز از متخصصان کمک بگیرید، آشنا شوید. برخی از دانشگاه‌ها خدمات مشاوره روانشناسی ارائه می‌دهند. در اینجا می‌توان وضعیت شما را ارزیابی کرد و در صورت لزوم می‌توان در مورد نحوه ادامه کار به شما مشاوره داد. توجه داشته باشید که لیست‌های انتظار طولانی برای روان درمانی وجود دارد. در مؤسسه‌های آموزشی برای روان درمانی یا تسهیلات کوتاه مدت مانند مراقبت‌های شبانه روزی یا مشاوره زندگی، زمان انتظار اغلب کوتاه‌تر است. در شرایط اضطراری، در استفاده از خدمات عمومی بحران تردید نکنید.

۶- در نهایت، اهمیت تعادل کار و اوقات فراغت را دست کم نگیرید، که به تجدید قوا، خلاقیت و اشتیاق شما برای پایان نامه کمک می‌کند. به‌طور کلی، ورزش، فعالیت‌های اجتماعی یا استراحت هر روزه می‌تواند در جلوگیری از چمبره زدن افکار(منفی) مؤثر باشد و به شما کمک کند تا متوجه باشید که در زندگی مسائل مهم‌تری از پایان نامه و موفقیت تحصیلی هم وجود دارد.

آنچه استادان و مؤسسه باید بدانند و آنچه که از آنها برمی‌آید

آنچه که داوطلب دکترا به صورت انفرادی می‌تواند برای مقابله با مشکلات سلامت روان انجام دهد، در صورتی که محیط سازمانی مطلوب نباشد، کمک چندانی نخواهد کرد. در اینجا، استادان راهنما در درجه اول مسئولیت دارند چون بر سلامت و بهزیستی دانشجوی خود تأثیر زیادی می‌گذارند. بین روابط قوی، حمایت‌گرانه و مثبت بین استاد راهنما و داوطلبان دکترا و اضطراب و افسردگی پایین، همبستگی وجود دارد. اما استاد راهنما دقیقاً چه می‌تواند انجام دهد تا مطمئن شود دانشجوی دکترای او خیلی کم تحت تأثیر مشکلات سلامت روان قرار می‌گیرد؟

۱- یک استاد راهنما باید از نقش خود در رابطه با سلامت روان دانشجویان دکترا و مسائل سلامت روانی که ممکن است با آن مواجه شوند آگاه باشد. تصورم این است که برخی استادان بسیار انعطاف‌پذیرند یا ممکن است در دوره دکترای خود با مسائل سلامت روان روبرو نشده‌اند که می‌تواند یکی از عواملی باشد که موجب شده استاد دانشگاه شوند. برخی دیگر از استادان ممکن است مشکلات سلامت روان را تجربه کرده و آن را سرکوب کرده باشند- و برخی ممکن است فکر کنند دانشجویان دکترای جدید نباید آسان‌تر از آنچه بر آنها گذشته است بگذرانند که نگرشی معیوب و از سر ضعف است.

۲- در وهله اول، استاد باید به داوطلب متذکر شود که دکترا می‌تواند یک دوره پر از چالش روانی باشد. یک گزارش صادقانه از تجربه خود به عنوان دانشجوی دکترا یا به عنوان استاد راهنما می‌تواند به وضوح روشن کند که مسائل سلامت روان بسیار متداول است و یک ضعف شخصی نیست. استاد می‌تواند توضیح دهد که در صورت بروز مشکلات روانی چه کارهایی باید انجام گیرد یا برای تماس در دسترس دانشجو باشد(اگر صلاحیت داشته باشد) و مکان‌هایی که کمک ارائه می‌دهند را مشخص کند. یک استاد راهنما باید تأکید کند که تجربیات شکست، مانند چکیده‌های رد شده، بازنگری‌های بسیار برای مقالات ارسالی (در روند داوری)، یا انتقاد در کنفرانس‌ها بخشی از زندگی روزمره(اتفاقات متداول) در دانشگاه هستند و شکست شخصی تلقی نمی‌شوند. هرگاه که این موارد اتفاق افتد، استاد باید دانشجو را حمایت کند و راهبردهای روبرو شدن با آن را توضیح دهد.

۳- استاد راهنما باید حمایت‌گر باشد و دانشجوی دکتری احساس نکند که استاد نسبت به وی بی‌تفاوت است. همه داوطلبان به یک سطح حمایت نیاز ندارند. با این حال، بازخورد متعادل برای اکثر آنها اهمیت دارد. افزون بر این، ساختار و دستورالعمل‌ها می‌توانند تأثیر مثبتی بر سلامت روان داشته باشند. ایمیل‌ها، درخواست‌ها برای بررسی یک فصل یا چکیده، ارزیابی نهایی دکترا و غیره را نباید بدون هیچ توضیحی نادیده گرفت یا به تعویق انداخت، زیرا انتظار منجر به سلسله فکرهای آسیب‌زننده می‌شود (آیا کار اشتباهی انجام داده‌ام؟ آیا برای استاد راهنما اهمیتی ندارم؟). باید یک جو اداری معاشرتی و دوستانه فراهم شود. از جمله جلسات منظم، شفافیت، ارتباط خوب و رفتار برابر(برای ایده‌های بیشتر، اینجا، و اینجا را ببینید). صرف پرسیدن اینکه اوضاع چگونه پیش می‌رود، آیا مشکلاتی وجود دارد یا آیا حجم کاری در حال حاضر بسیار زیاد است، موجب می‌شود که داوطلب دکترا احساس کند دیده شده است، درک می‌شود و جرأت می‌کند آشکارا از مشکلات خود صحبت کند.

۴- استاد راهنما باید از تحمیل بار بیش از حد به دانشجویان دکتری و وادار کردن آنها به کار بیش از میزان پیش‌بینی شده در قرارداد کاری خود بخصوص در روزهای آخر هفته/تعطیلات خودداری نماید. به دلیل وابستگی مضاعف برای بسیاری از دانشجویان دکترا دشوار است که مرزهای مناسبی را با استاد راهنمای خود تعیین کند و در نهایت بدون توجه به حجم کار فعلی، هر کاری را می پذیرد.

مؤسسات دانشگاهی همچنین می‌توانند اقداماتی را برای بهبود سلامت روان داوطلبان دکترا انجام دهند. اکثر استادان، دانشجویان را در کار خود راهنمایی می‌کنند بدون اینکه در مورد کارشان تحت ارزیابی قرار ‌گیرند. هرچند، قابلیت‌های راهنمایی و رهبری، پیش نیاز یک شغل آکادمیک موفق نیست. بنابراین، رابطه نظارت نباید صرفاً به عهده استادان گذاشته شود.

در برخی از کشورها مانند بریتانیا، برخی اقدامات(به نظر من مؤثر) برای به حداقل رساندن عواملی که باعث بروز مشکلات روانی دانشجویان دکترا می‌شوند انجام می‌گیرد: ۱- گماردن اساتید مورد اعتماد(برای نمونه اینجا و اینجا را ملاحظه نمایید)؛ ۲- جلسات منظم با استادان یا نشست‌های گزارش کار که در آن داوطلبان دکترا کار خود را ارائه دهند؛ ۳- تنظیم تعداد داوطلبان دکترا به ازای هر استاد راهنما؛ ۴- برای کاهش وابستگی به استاد راهنما، ارزیابی پایان نامه نباید منحصراً به استاد راهنما سپرده شود، مثلاً با تعیین داور خارجی؛ ۵- تعیین پیامدها/برآیندها و مکانیسم‌های خودکار، مانند عدم فعالیت داوران در مورد ارائه گزارش ارزیابی خود(به اینجا در پاراگراف‌های ۷۵-۹۵ مراجعه کنید).

اگر شرایط مناسب باشد، دوره دکترا می‌تواند یک تجربه هیجان‌انگیز و لذت‌بخش باشد. برای تحقق این امر، باید توجه بیشتری به سلامت روان داوطلبان دکترا معطوف شود. هر شخصی که قصد ادامه تحصیل در مقطع دکترا را دارد باید از مخاطرات سلامت روان خود و نحوه پیشگیری و مقابله با آنها آگاه باشد. همچنین مستلزم تمایل استادان راهنما و مؤسسات برای ایجاد تغییراتی به نفع سلامت روان داوطلبان دکترا است. با اقدامات ساده می‌توان رنج‌ها را به حداقل رساند.

پی‌نوشت: تصمیم دارم این پست را بدون نام منتشر کنم. اگرچه متقاعد شده‌ام که سلامت روان نباید یک تابو باشد اما به زودی دانشگاه را ترک خواهم گفت و نمی‌دانم کارفرمایان، همکاران، مراجعان یا طرف‌های مقابل در آینده نسبت به اطلاعات شخصی به اشتراک گذاشته شده در اینجا چه واکنشی نشان خواهند داد.

What To Expect When You’re PhDing

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *