دستگیری “مادر روسیه”: متهمان زن و عدالت جنسیتی در دادگاه‌های کیفری بین‌المللی

[۱]

Natalie Hodgson

مترجم: علی رودباری

دانشجوی دکتری حقوق بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی

ویراستار علمی: دکتر عبدلله عابدینی

عضو هیئت علمی پژوهشکده گروه تحقیق و توسعه علوم انسانی(سمت)

با انتشار اخباری مبنی بر این که دیوان کیفری بین‌المللی دو حکم بازداشت اول خود را در رابطه با وضعیت اوکراین به طور علنی صادر کرده است، بیشتر مباحث بر (عدم) احتمال تسلیم شدن ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه به دیوان، راهبرد احتمالی در پس انتخاب اتهامات، موضوع مصونیت‌ها و احتمال درخواست تعویق طبق ماده ۱۶ اساسنامه رم متمرکز شده است.

با این حال حکم بازداشت به دلیل دیگری نیز قابل توجه است. خانم ماریا لووا-بلوا، کمیساریای حقوق کودک روسیه، اکنون دومین زنی است که حکم بازداشتش در دیوان کیفری بین‌المللی صادر شده است. در حکم بازداشت خانم لووا-بلوا ارتکاب جنایات جنگی اخراج غیرقانونی جمعیت و انتقال غیرقانونی جمعیت به عنوان اتهامات وی ذکر شده است(ماده ۸(۲)(a)(vii) و ۸(۲)(b)(viii)) به‌طور مستقیم، مشترکا با دیگران و/یا از طریق دیگران(ماده ۲۵(۳)(a)). اتهامات مزبور مربوط به سیاست ادعایی روسیه در جابه‌جایی کودکان اوکراینی از یتیم‌‌خانه‌ها و خانه‌های مراقبت و قرار دادن آن‌ها برای فرزندخواندگی نزد خانواده‌های روسی است.

این پست در مورد تجربیات جنسیتی متهمان زن در دادگاه‌های کیفری بین‌المللی بحث می‌کند. در حالی که متهمان زن در طول تاریخ موضوع زبان جنسیتی بوده‌اند، من معتقد هستم حکم دستگیری خانم لووا-بلوا و هر گونه رسیدگی بعدی به بازیگران دیوان کیفری بین‌المللی این فرصت را می‌دهد تا در برخورد با یک متهم زن رویکردی مبتنی بر عدالت جنسیتی اتخاذ کنند.

مجرمان و متهمان زن

به طور سنتی خصومت و پرخاشگری به عنوان ویژگی‌های مردانه تلقی می‌شد. در مقابل، زنانگی با صفات صلح‌آمیز و مراقبتی همراه بوده است. به این ترتیب منازعه و درگیری معمولا به عنوان یک حوزه مردانه در نظر گرفته می‌شود.

مردان به طور کلیشه‌ای مبارز و جنگجو تلقی می‌شوند؛ در حالی که زنان نقشی منفعل و نیاز به حمایت دارند. زنان قطعا می‌توانند قربانی خشونت در طول جنگ باشند و هستند. با این حال این تنها نقشی نیست که زنان می‌توانند در موقعیت‌های مرتبط با مخاصمه ایفا کنند. در حالی که در دادگاه نظامی بین‌المللی نورنبرگ به طور مشهور اعلام شد که «جنایات علیه قوانین بین‌المللی توسط مردان انجام می‌شود، نه توسط افراد انتزاعی».

جنایات ممکن است توسط زنان نیز انجام شود. از نظر تاریخی زنان به طرق مختلف درگیر در مخاصمات و جنایات جمعی بوده‌اند؛ آن‌ها از رژیم‌های خشونت‌آمیز در مقام دستیاران اداری یا منشی حمایت کرده‌اند؛ از خشونت از طریق غارت سود برده‌اند؛ اعمال خشونت‌آمیز را در مقام رهبران سیاسی برنامه‌ریزی کرده‌اند؛ و به عنوان مبارز و جنگجو مستقیما در خشونت‌ها شرکت داشته‌اند.

با وجود این زنان کمتر از ۲ درصد از متهمان دادگاه‌های کیفری بین‌المللی را تشکیل می‌دهند(Hodgson 2017, at 341). در مجموع نام شش زن در احکام بازداشت صادر شده به میان آمده است.

علاوه بر این، زنان نیز به دلیل اجرای جرایم قضایی در دادگاه‌های کیفری بین‌المللی برای جنایات بین‌المللی ICTY، SCSL و STL تحت پیگرد قانونی قرار گرفته‌اند. با توجه به این که دادگاه‌های کیفری بین‌المللی بر پیگرد قانونی افرادی که «بیشترین مسئولیت» را دارند تمرکز می‌کنند، تعداد اندک متهمان زن در این دادگاه‌ها احتمالا حداقل تا حدی، به دلیل حضور کم‌سابقه و مستمر زنان در پست‌های ارشد در دولت‌ها و نیروهای نظامی است.

عدالت جنسیتی

اقدامات متهمان زن اغلب با استناد به دو مجموعه استاندارد مورد بررسی قرار می‌گیرد؛ این که آیا آن‌ها قانون را نقض کرده‌اند و آیا آن‌ها بر خلاف هنجارهای جنسیتی عمل کرده‌اند یا خیر.

تحقیقات من در این خصوص سه روایت جنسیتی را شناسایی کرد که در دادگاه‌های کیفری بین‌المللی هنگام بحث درباره رفتار متهمان زن مورد استفاده قرار گرفته است؛ روایت‌های همسر، روایت‌های مادر و روایت‌های هیولا. روایت زوجه بر رابطه متهم با شوهرش برای توضیح یا توجیه رفتار خود تاکید می‌کرد. برای مثال در دادگاه کیفری بین‌المللی در وضعیت ساحل عاج، Simone Gbagbo توسط شعبه پیش‌دادرسی سوم به این نحو توصیف شد که «به نیروهای طرفدار Gbagbo دستور می‌داد تا علیه کسانی که قدرت شوهرش را تهدید می‌کنند، مرتکب جنایت شوند»(بند [۳۰]، تاکید از ماست). بر خلاف بقیه حلقه‌های نزدیک لوران گباگبو که «برای حفظ قدرت به هر طریق» در خشونت‌ها شرکت می‌کردند.

خانم گباگبو نه برای حفظ قدرت سیاسی خود یا قدرت سیاسی حزبش بلکه «قدرت شوهرش» دست به ارتکاب جنایاتی زد. با وجود این که وی «یک شخصیت با نفوذ در دولت همسرش» بود که «کابینه خود را در ساختار ریاست ‌جمهوری داشت» و «تصمیم‌های دولتی می‌گرفت»، جرائم خانم گباگبو نه به جاه‌طلبی‌های سیاسی خودش بلکه به رابطه او با آقای باگبو نسبت داده می‌شد.

روایت مادر بر جایگاه متهم به عنوان مادر یا ویژگی‌های مادرانه‌اش تاکید داشت. به عنوان مثال در ICTR، پائولین نیراماسوهوکو از وضعیت خود به عنوان یک مادر استفاده کرد تا نشان دهد که او قادر به ارتکاب جنایت در ارتباط با پسرش نیست:

سوال: خانم! آیا شما در هر مقطع زمانی بین آوریل و ژوئیه ۱۹۹۴، به گروه اینترهاموه تحت رهبری پسرتان، شالوم، دستور داده‌اید که پناهندگان توتسی را که در دفتر ریاست جمهوری بودند، ربوده، مورد تجاوز قرار داده و بکشد؟

پاسخ: خیر! فکر می‌کنم به این سوال پاسخ داده‌ام. غیر ممکن است. هیچ کس نمی‌تواند به دیگری به چنین شیوه‌ای صدمه بزند. تصور این موضوع خیلی ناراحتم می‌کند…( Transcript, 6 October 2005, at 7)

گروه وکلای مدافع همچنین از ویژگی‌های مادرانه خانم نیراماسوهوکو به عنوان یک مددکار اجتماعی استفاده کرد تا بعید بودن ارتکاب جنایت علیه زنان را برجسته نماید. به‌ عنوان کسی که «تمام زندگی‌اش را برای همه زنان رواندا کار کرده» و «زندگی خود را وقف آرمان زنان نموده بود» خانم نیراماسوهوکو اصرار داشت که نمی‌توانست جنایت تجاوز جنسی را مرتکب شود:«من این کار را علیه یک زن رواندایی انجام نمی‌دادم».( Transcript, 6

September 2005, at 22)

روایت هیولا زنانی که هنجارهای جنسیتی را زیر پا می‌گذارند و آن‌ها را به عنوان انسانی غیرطبیعی و غیرعادی به تصویر می‌کشد. بنابراین در حالی که خانم نیراماسوهوکو استدلال می‌کرد که جنسیت او را از ارتکاب جرم باز می‌دارد، دادستان تلویحا معتقد بود رفتار او بدتر از آن چیزی بود که به واسطه جنسیتش تصور می‌شد. دادستانی در بیانیه پایانی خود به نقل از شهادت یک شاهد اظهار داشت خانم نیراماسوهوکو «به نظر می‌رسید از دستور دادن به تجاوزها لذت می‌برد» و معتقد بود خانم نیراماسوهوکو «بعضی از ترسناک‌ترین کلماتی را که می‌توانست از زبان یک زن و یک مادر(Transcript, 20 April 2009, at 30,emphasis added) و فردی که مسئول اداره‌ای بود که حفاظت از خانواده و زنان را به عنوان وظیفه اصلی بر عهده داشت، در مورد این تجاوزها بیرون بیاید به زبان آورده است.

این بیانات نشان می‌دهد که رفتار خانم نیراماسوهوکو از طریق یک لنز جنسیتی مورد بررسی قرار گرفته است. در حالی که این جنایات اگر توسط یک مرد نیز انجام می‌شد، هنوز جدی تلقی می‌شدند اما در مورد خانم نیراماسوهوکو بسیار نفرت‌انگیز بود؛ زیرا توسط «زنی [و] مادری» ارتکاب یافته بودند که از اعمال خشونت جنسی علیه زنان دیگر «لذت می‌برد».

روایات جنسی مشابه این امکان را دارد که در مورد خانم لووا-بلووا ظاهر شود. خانم لووا- بلووا در رسانه‌ها به عنوان «مادر روسیه» نامیده می‌شود. خانم لووا-بلووا علاوه بر نقش خود به عنوان کمیسر حقوق کودکان، مادر ۵ کودک بیولوژیکی و ۱۸ فرزندخوانده است. این امکان وجود دارد که خانم لووا-بلوا سعی کند از ویژگی‌های مادرانه خود استفاده کند تا مراقبت و نگرانی خود را برای کودکان اوکراینی توضیح دهد. در واقع او گفته است که حکم بازداشت دیوان کیفری بین‌المللی نشان‌دهنده «قدردانی» از کار او «برای کمک به کودکان کشورمان» است. با این حال به همان اندازه احتمال دارد که برخی خانم لووا-بلووا را هیولا بدانند و تعجب کنند که چگونه مادری که وظیفه‌اش محافظت از کودکان بود، می‌تواند در جنایات ادعایی علیه کودکان دخیل باشد.

رویکردهای عادلانه جنسیتی به متهمان زن

روایت‌های جنسیتی نه تنها کلیشه‌های از قبل موجود در مورد زنانگی، خانواده و درگیری را منعکس می‌کنند بلکه پتانسیل تقویت این کلیشه‌ها را نیز دارند. با پیوند دادن اعمال زنان به توانایی‌های مراقبتی و روابط آن‌ها با مردان، این روایت‌ها عاملیت و موقعیت زنان به عنوان بازیگران سیاسی انکار می‌کند. بنابراین درگیر شدن با این روایت‌ها این پتانسیل را دارد که تلاش‌های گسترده‌تر برای دستیابی به عدالت جنسیتی از طریق نهادهای جنایی بین‌المللی را تضعیف کند.

ممکن است مواقعی وجود داشته باشد که در نظر گرفتن جنسیت متهم در تعیین این که آیا او جرم مورد نظر را مرتکب شده است یا خیر، یک عامل مرتبط تلقی شود. برای مثال در مورد پرونده خانم Im Chaem در شعب فوق‌العاده کامبوج، او معتقد بود اختیاراتش در مورد مسائل امنیتی «به دلیل سیستم غالب جنسیتی محدود شده است که در آن بسیار بعید است که یک پرسنل زن بتواند نقش مهمی در امور مربوط به امنیت داشته باشد».(بند [۱۷۶] رای) با این حال در نهایت رویکرد حساس جنسیتی به یک متهم زن مستلزم تمرکز بر رفتار ادعایی او به جای انطباق(یا عدم انطباق آن) با هنجارهای جنسیتی است. در صورت ادامه دادرسی علیه خانم لووا-بلوا، بازیگران دادگاه کیفری بین‌المللی کیفری این فرصت را دارند که از درگیر شدن با زبان جنسیتی که معمولا هنگام توصیف و تحلیل رفتار متهمان زن استفاده می‌شود، خودداری کنند. در حالی که ممکن است برخی خانم لووا-بلووا را «مادر روسیه» خطاب کنند، مسئله کلیدی برای ICC پایبندی خانم لووا-بلوا به نقش‌های جنسیتی سنتی نیست بلکه میزان گناه‌کار بودن یا بی‌گناهی خانم لووا-بلوا در این رابطه است.[۲]

[۱] ejiltalk.org/arresting-mother-russia-female-defendants-and-gendered-justice-in-international-criminal-tribunals/

[2] ویراستار ادبی: صادق بشیره(گروه پژوهشی آکادمی بیگدلی)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *