غیرنظامیسازی عملیاتهای دیجیتالی: یک روند مخاطرهآمیز [۱]
By Kubo Mačák & Mauro Vignati
مترجم: ساوالان محمدزاده
پژوهشگر حقوق بینالملل
ویراستار علمی: دکتر امیر مقامی
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان
برای بیش از دو دهه، دولتها از قابلیتهای سایبری برای مقاصد نظامی استفاده کردهاند. عملیاتهای سایبری به دو نوع مهم قابل تقسیم میباشند: عملیاتهای سایبری با هدف به دست آوردن اطلاعات محرمانه برای مزیت استراتژیک(حضور محور) و عملیاتهایی که به دنبال ایجاد آثار مخرب هستند(رویداد محور).
با این حال، دامنه عملیات دیجیتالی دولتها دیگر محدود به عملیات سایبری نیست. با تامل بر روند جهانی دیجیتالی شدن جوامع، نیروهای مسلح در سراسر جهان در حال توسعه استراتژیهای نوآورانه در جهت استفاده از حوزه دیجیتال به طور پیچیدهتر و گستردهتر از همیشه هستند.
این تحولات فشار مضاعفی را بر اصول حقوقی بینالمللی تثبیت شده وارد کرده و آنچه که در زمان جنگ مجاز است را محدود میکند. این اصول(که طبق وفاق جامعه بینالمللی شامل اصول انسان دوستی، ضرورت ]نظامی[، تفکیک و تناسب میباشند) بخشی از حقوق بینالملل بشردوستانه هستند که مبین مجموعهای از مقررات در جهت اعمال محدودیتهای اساسی در رفتار طرفهای درگیر در مخاصمات مسلحانه میباشد.
این مقاله بر اصل تفکیک تمرکز دارد که به بیان ساده طرفین درگیر در مخاصمه مسلحانه را ملزم میکند تا همواره بین غیر نظامیان و رزمندگان و بین اهداف غیرنظامی و اهداف نظامی تمایز قائل شوند. در حالی که در عالم مادی این تمایزات معمولا به راحتی واضح و معلوم هستند، اما محیط سایبری و دیجیتال پیچیدگیهای جدیدی را به این موضوع اضافه کرده است.
در حال حاضر، درگیرکردن غیرنظامیان در عملیاتهای سایبری نظامی و آسیبرساندن به آنها با استفاده از این ابزارها آسانتر از همیشه است. نگران کنندهتر آن که رفتار برخی از طرفهای درگیر در مخاصمات مسلحانه ممکن است هر دوی این پیامدها را همزمان به همراه داشته باشد. به منظور تبیین و تشریح این پدیده، سه سناریوی زیر با الهام از حوادث و وضعیت های اخیر در مخاصمات مسلحانه را در نظر بگیرید:
سناریوی اول: مشارکت غیرنظامیان در عملیاتهای سایبری تهاجمی علیه اهداف دشمن
چنین مشارکتی ممکن است از سادهترین اشکال )مانند ملحق شدن به حملات [۲](DDoS تا موارد پیچیدهتر(مانند عملیاتهای سایبری برای مختل کردن داراییها یا زیرساختها یا انتقال غیرمجاز دادهها) را در بر بگیرد. دولت مورد نظر ممکن است برای خود مزایایی را در هزینههای نسبتا پایین بهکارگیری و سازماندهی غیرنظامیان از طریق ابزارهای دیجیتالی(مانند رسانههای اجتماعی و محفلهای اینترنتی) و همچنین در افزایش بازدهی عملیات خود از طریق تامین سریع ابزارها و روشها برای عده زیادی از طریق وبسایتها، مخازن نرمافزاری و رسانههای اجتماعی ببیند.
سناریوی دوم: تغییر کاربری برنامههای تلفن هوشمند غیرنظامیان به منظور کاربردهای نظامی
دولت الکترونیک موجود و سایر برنامهها و نرمافزارهای غیر نظامی ممکن است در طول مخاصمه مسلحانه با ایجاد قابلیتهای جدیدی که کاربران را ترغیب به مشارکت در عملیاتهای نظامی میکند، تقویت شود. به عنوان مثال، یک نرمافزار میتواند از کاربران خود درخواست نماید تا تحرکات نیروهای دشمن را از طریق ارسال تصاویر مربوط به موقعیت مکانی آنان گزارش دهند و یا همچنین میتواند اطلاعاتی را درمورد نحوه حمله به دشمن در اختیارشان قرار دهد. از آن جایی که نرمافزارها قبلا توسط مردم به خوبی درک شدهاند، استفاده از آنها احتمالا نیازی به دورههای آموزشی نداشته باشد. بنابراین این امکان وجود دارد تا قابلیتهای جدید نرمافزارها در زمان مخاصمات تقریبا بلافاصله مورد استفاده کاربران قرار گیرد. وجود جامعهای از شهروندان دیجیتالی آشنا با نرمافزاری خاص، میتواند برای دولت مورد نظر فرصت مناسبی در جهت ارتقا سریع قابلیتهای تهاجمی خود در زمان جنگ قلمداد شود.
سناریوی سوم: دفاع سایبری توسط شرکتهای غیرنظامی
شرکتهای خصوصی(به عبارت دیگر نهادهای غیرنظامی) که زیرساختهای سایبری را کنترل میکنند(بهعنوان مثال: شرکتهای امنیت سایبری یا مراکز خصوصی عملیات امنیتی)، میتوانند به صورت داوطلبانه و یا خارج از حدود تعهد حقوقی داخلی در برابر حملات سایبری عمدی با منشاء خارجی دفاع کرده یا اطلاعات مربوط به تهدیدات جاسوسی را با مقامات دولتی از قبیل نهادهای ملی دفاع سایبری به اشتراک بگذارند. این قوانین همچنین میتوانند محدودیتهایی را برای استفاده از خدمات و فناوریهای دیجیتالی خاص مقرر کرده و بنابراین به عنوان یک شبه تحریم علیه شرکتهای خصوصی مستقر در سایر دولت ها عمل کنند. اگر این امر در جریان مخاصمات مسلحانه رخ دهد، چنین اشکالی از دفاع سایبری میتوانند مانع عملیاتهای سایبری نظامی دشمن شده یا آنها را خنثی نمایند.
این سه سناریو اشکال مختلفی از مشارکت غیرنظامیان را برجسته میکند که برخی از آنها ظاهرا داوطلبانه هستند و برخی دیگر ممکن است توسط دولتها تشویق و یا حتی توسط قانون اجباری شوند. اما وجه مشترک هر سه سناریو آن است که غیرنظامیان را به فضایی نظامی کشانده و بهطور بالقوهای تمایز بین غیرنظامیان و رزمندگان در فضای سایبری را دشوار و غیرقابلتشخیص میکند.
عدم تشخیص میان غیرنظامیان و مبارزان
از زمانهای بسیار قدیم، غیرنظامیان در طول مخاصمات مسلحانه وظایف نظامی انجام داده و در تلاشهای جنگی همکاری کردهاند. با این حال، دیجیتالی شدن جوامع نقش مشارکت غیرنظامیان در مخاصمات را هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی اساسا تغییر داده است.
تغییر و تحول عمده کیفی این است که در حال حاضر چنین فعالیتهایی به هدایت واقعی عملیاتهای نظامی نزدیکتر شدهاند: مشارکت غیرنظامیان از تهیه و تولید غذا، ساخت پناهگاه یا تجهیزات در فاصلهای دور از میدان نبرد فیزیکی به مشارکت مستقیم آنها در عملیاتهایی در میدان نبرد دیجیتالی(به عنوان پشتیبانی از عملیاتهای میدانی) انتقال یافته است.
تغییر و تحول عمده کمی این است که در فضای دیجیتال، مقیاس و اندازهگیری فعالیت غیرنظامیان در مخاصمات بسیار آسانتر شده است؛ زیرا گروههایی متشکل از هزاران یا حتی دهها هزار نفر میتوانند در عرض چند ساعت بهصورت آنلاین تشکیل شده و هماهنگ شود. به همین نحو، سطح حمله جوامع به طور گستردهای افزایش یافته است. دستگاههای دیجیتال، نرم افزارها و شبکهها تقریبا در همه جا وجود دارند؛ این به معنی این است که در زمان مخاصمات مسلحانه، آسیبپذیریهای به مراتب بیشتری در مقایسه با جنگهای گذشته وجود دارد.
تحولات مزبور پیامدهای عمدهای دارند که به طور کلی میتوان آنها را به چهار حوزه اصلی تقسیم کرد:
• غیرنظامیان به عنوان جنگجویان دیجیتالی: غیرنظامیان ممکن است فعالیتهای متداول روزمره(دانلود و نصب یک برنامه یا انواع دیگر نرمافزارها، ارسال پیام، جستجو و کلیک در وبسایتها و…) را با هدف مشارکت فعالانه در قابلیتهای تهاجمی یک نیروی مسلح تکرار کنند؛ برای مثال، با نصب و استفاده یک برنامه برای انجام حملات سایبری. مهم است تاکید شود که رابطهای کامپیوتری(مانند صفحه نمایشها و صفحه کلیدها) همچنان به تفکیک غیرواقعی و ساختگی بین دنیای دیجیتالی و فیزیکی تداوم میبخشند؛ گویی که اولی بر دومی تاثیری نگذاشته است.
• غیرنظامیان به عنوان حسگرهای نظامی: غیرنظامیان به وسیله دسترسیها و ظرفیتهای دیجیتالی اغلب میتوانند اطلاعات کاربردی را در اختیار نیروهای مسلح قرار دهند؛ که این شکل از گردآوری اطلاعات با عنوان عام سپاری اطلاعاتی(کسب اطلاع از توده مردم) شناخته میشود. برای مثال، افراد با گوشیهای هوشمند میتوانند عکسهایی را به منظور گزارش و ردیابی تحرکات نیروهای دشمن بگیرند. گزارشهای اخیر نشان میدهد که ارائه این نوع اطلاعات جمعآوریشده توسط غیرنظامیان اغلب تاثیر فوری و واقعی دارد؛ زیرا اطلاعات ارسالی غیرنظامیان به دولت خودشان میتواند با اقدامات نظامی مخرب همراه باشد.
• غیرنظامیان بهعنوان قربانیان دیجیتال: استفاده غیرنظامیان از برنامههای دیجیتالی ارائه شده توسط دولت میتواند آنها را در معرض آسیبهای جدی قرار دهد. بهعنوان مثال، قبلا گزارشهایی مبنی بر هدف قرار دادن غیرنظامیان و اموال آنها توسط نیروهای نظامی واصل شدهاست که مظنون به استفاده از تلفن همراه خود برای گزارش موقعیت دشمن بودند. اگر طرفهای درگیر در مخاصمات مسلحانه غیرنظامیان را تشویق به انجام این نوع رفتار کنند، چنین حوادثی ممکن است بسیار رایجتر شوند؛ از جمله در مواقعی که غیرنظامیان به دلایل دیگری غیر از مشارکت نظامی(به عنوان مثال، برای مطلع کردن و هشدار دادن به خانوادههایشان برای ترک منطقه یا پناه گرفتن) از تلفن همراه خود استفاده میکنند.
• ترغیب(تلنگر) گفتاری-کرداری: با ارائه این نوع برنامهها و نرمافزارهای ارتقاء یافته، دولتها در حال گسترش و ترویج استفاده از فناوریها و قابلیتهای جدید توسط غیرنظامیان هستند. مشارکت غیرنظامیان در عملیاتهای نظامی دیگر یک اقدام کاملا داوطلبانه نیست؛ زیرا دولتها میتوانند فراخوان داده و از عموم مردم و غیرنظامیان استفاده از این نرمافزارها به جهت مشارکت در عملیاتهای مزبور را بخواهند. این نشان دهنده چیزی است که ما آن را «ترغیب(تلنگر) گفتاری-کرداری» می نامیم؛ یعنی وضعیتی که در آن یک قابلیت آنلاین جدید در دسترس غیرنظامیان قرار گرفته و سپس مستقیما با عملی که کارکرد جدیدی برای آن معین شده است، دنبال می شود(برای مثال، یک دولت ضمن فراهم نمودن قابلیتهای دیجیتال تهاجمی برای غیرنظامیان، آنها را برای مشارکت در مخاصمات مسلحانه تحریک میکند).
• ترغیب(تلنگر) گفتاری-کرداری مزبور به واسطه انعطاف پذیری سیستمهای فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)پشتیبانی میشود. تنها از طریق انعطافپذیری سیستم های ICT است که دولتها میتوانند نرم افزارها و برنامههای پیشرفته جدیدی را ارائه دهند و غیرنظامیان نیز میتوانند آنها را دانلود کرده و استفاده نمایند.
این نگرانیها بر نیاز به فهم محدودیتهای حقوقی قابل اعمال به چنین اشکالی از دخالت غیرنظامیان در میدان نبرد دیجیتالی تاکید میکند.
حقوق حاکم
بر اساس قواعد حقوق بینالملل بشردوستانه (IHL) مادامی که غیرنظامیان مستقیما در درگیریها شرکت نکنند، در برابر حملات نظامی مورد حمایت واقع میشوند. این قاعده در بند ۳ ماده ۵۱ پروتکل یکم الحاقی و بند ۳ ماده ۱۳ پروتکل دوم الحاقی بیانشده و حقوق بینالملل عرفی را در مخاصمات مسلحانه بینالمللی و غیر بینالمللی منعکس میکند.
نکته مهم این است که هر شکل از دخالت غیرنظامیان در مخاصمات را نمیتوان مشارکت مستقیم نامید(به بند ۱۹۴۵ تفسیر کمیته بینالمللی صلیب سرخ (ICRC) در مورد ماده ۵۱ پروتکل یکم الحاقی مراجعه نمایید). اگرچه مقررات معاهدهای پیش گفته حاوی معیارهای دقیقتری برای مشارکت مستقیم در درگیریها نیست اما ICRC یک راهنمای تفسیری در مورد این موضوع منتشر کردهاست. طبق این راهنما، یک عمل درصورتی به منزله مشارکت مستقیم در درگیریها تلقی میشود که هر سه شرط زیر را داشته باشد:
• احتمال آن برود که عمل خاص موردنظر، عملیات نظامی یا توانایی نظامی یک طرف مخاصمه مسلحانه را به طور نامطلوبی تحت تاثیر قرار دهد و یا منجر به مرگ، آسیب و نابودی اشخاص و اهداف مورد حمایت در برابر حمله مستقیم شود(معیار آستانه آسیب).
• باید میان عمل خاص مورد نظر و آسیب احتمالی ناشی از آن عمل یا عملیات نظامی هماهنگی که عمل مزبور بخش جداییناپذیری از آن را تشکیل میدهد، رابطه سببیت مستقیمی برقرار باشد(معیار سبب مستقیم).
• عمل خاص مورد نظر باید به منظور وارد آوردن آسیب مستقیم(در حد آستانه آسیب یا بالاتر از آن) به طرف دیگر و برای حمایت از یک طرف مخاصمه طراحی شده باشد(معیار پیوند خصمانه).
از نقطه نظر ما، این معیارها بهگونهای حداکثری تعیین شدهاند که بیشتر اشکال دخالت غیرنظامیان را ذیل مفهوم مشارکت مستقیم قرار نمیدهد. این مقاله محل تجزیه و تحلیل حقوقی دقیق الگوهای واقعی فوقالاشاره نیست اما برای نشان دادن این نکته، سناریوی تغییر کاربری برنامههای تلفن هوشمند غیرنظامیان به منظور کاربردهای نظامی را در نظر بگیرید. برای این که رفتار غیرنظامیان بهعنوان مشارکت مستقیم در درگیریها قلمداد شود، باید هر سه معیار آستانه آسیب، علیت مستقیم و پیوند خصمانه به طور همزمان محقق گردند.
نخست آن که اکثر اطلاعاتی که به واسطه تغییر کاربری نرمافزارها در اختیار ارتش قرار میگیرند، بسیار کلی یا ناچیز بوده و معیار آستانه آسیب را محقق نمیسازند. طبق گفته ICRC، در این مورد وفاق عامی وجود دارد که صرف پاسخ غیرنظامیان به سوالات پرسیده شده توسط پرسنل نظامی در حال عبور نمیتواند به عنوان مشارکت مستقیم در درگیریها تلقی گردد. همین امر در مورد به اشتراکگذاری اطلاعات دیجیتال نیز صادق است.
دوم آن که امکان تحقق معیار سبب مستقیم حتی دشوارتر نیز میباشد. زیرا طبق راهنمای تفسیری ICRC، اطلاعات مورد بحث باید بخش جدایی ناپذیری از یک عملیات تاکتیکی مشخص و هماهنگ باشد. مشارکت غیرنظامیان این مانع را برطرف نخواهد کرد؛ مگر این که آنها با استفاده از این برنامهها اطلاعات را به عنوان بخشی از یک عملیات هماهنگ برای اهداف حملهای خاص جمعآوری کرده و انتقال دهند.
و در نهایت آن که معیار پیوند خصمانه نیز چالشهای خود را دارد. مطلع کردن یکی از طرفین درگیر در مخاصمه درمورد اقدامات نظامی طرف دیگر، ممکن است بهطور خاص به منظور حمایت از یکی و آسیب رساندن به دیگری باشد که در این صورت معیار مزبور محقق میگردد. اما با اینحال چنین کاری ممکن است به منظور هشدار دادن و تخلیه منطقه از غیرنظامیان، حمایت از نهادها و سازمانهای دفاع غیرنظامی و یا سایر اهداف غیرخصمانه نیز انجام گیرد که در این صورت معیار پیوند خصمانه تحقق نمییابد. همچنین اگر اطلاعاتی که از طریق یک نرمافزار ارسال میشوند(به عنوان مثال، پرسش و پاسخهای مربوط به شرایط آبوهوایی) به قدری کلی باشند که غیرنظامیان «از ایفای نقش خود در هدایت درگیریها کاملا بیاطلاع باشند»، در این مورد نیز معیار پیوند خصمانه محقق نمیگردد.
مداخله غیرنظامیان تنها در صورتی مشارکت مستقیم در درگیریها تلقی می شود که هر سه معیار پیش گفته را بهطور همزمان محقق سازد. اگرچه دیدگاه ما این است که این امر تنها در موارد استثنایی اتفاق میافتد، با این حال اذعان میکنیم که امکان دارد برخی مخالف این نظر باشند.
اختلاف نظر احتمالی در مورد اینکه آیا فعالیت غیرنظامیان به منزله مشارکت مستقیم در درگیریها میباشد یا خیر، بر نیاز به فهم بیشتر حمایتهای حقوقی قابل اعمال در مورد غیرنظامیان تاکید میکند. مسلما این استنباط نادرستی است که اگر دخالت غیرنظامیان به سطح مشارکت مستقیم در درگیریها برسد، اتوماتیکوار میتوانند مورد هدف نیروهای دشمن قرار گیرند. محدودیتهای قابل اعمال را به طور کلی میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
• ملاحظات سرزمینی: اگر غیرنظامیان مورد بحث خود را در خارج از قلمرو سرزمینی طرفین مخاصمه بیابند، سایر نهادهای حقوقی از جمله حقوق توسل به زور، قانون بیطرفی و حقوق بشر دربردارنده محدودیتهای مرتبط متعددی خواهند بود.
• ملاحظات زمانی: از دست دادن حمایت محدود به مدتزمان هر عمل خاصی است که معادل مشارکت مستقیم در درگیریها میباشد. در مثال سابقالذکر، این عمل ارائه اطلاعات به نیروهای نظامی است که مشارکت مستقیم شخص غیرنظامی در درگیریها محسوب میشود و نه ذخیره این اطلاعات در تلفن هوشمند وی.
• ملاحظات مربوط به تردید و عدم قطعیت: برای اجتناب از هدفگیریهای اشتباه یا خودسرانه غیرنظامیان، طرفین مخاصمه باید تمامی تدابیر احتیاطی ممکن را هنگام بررسی غیرنظامی بودن یا نبودن یک شخص و (در صورت غیرنظامی بودن شخص مزبور) این که آیا آنها مشارکت مستقیمی در درگیریها دارند یا خیر، اتخاذ نمایند. درصورت وجود هرگونه شک و تردید، شخص مورد بحث باید در برابر حمله مستقیم حمایت شود.
• ملاحظات مربوط به قواعد و مقررات حقوق بینالملل بشردوستانه: حتی اگر یک شخص غیر نظامی حمایتهای خود در برابر حمله را از دست بدهد، حمله مزبور همچنان تابع سایر قواعد و مقررات حقوق بینالملل بشردوستانه میباشد. به ویژه، اگر احتمال برود که حمله به طور اتفاقی موجب آسیب نامتعارف به اشخاص غیرنظامی میشود یا اگر به دست آوردن همان مزیت نظامی با واردن آوردن آسیب کمتر یا غیراتفاقی به غیرنظامیان مقدور باشد، چنین حملهای توسط قواعد و مقررات حقوق بینالملل بشردوستانه ممنوع خواهد بود.
نتیجهگیری
با این حال قواعد و مقررات حمایتی پیش گفته حتی در کنار یکدیگر نیز نمیتوانند از همه پیامدهای منفی دخالت غیرنظامیان در فعالیتهای سایبری و دیجیتالی نظامی جلوگیری نمایند. همانطور که اشاره شد، تفسیر قانون قابل اعمال در این زمینه همچنان محل اختلاف بوده و نشانههایی وجود دارد که برخی از نظامیان ممکن است دیدگاههای سهلگیرانهتری نسبت به آنچه که در این مقاله ارائه شد، داشته باشند. این امر، بسیاری از غیرنظامیان را در معرض خطر جدی آسیب در طول مخاصمه مسلحانه قرار میدهد.
سهولت دسترسی به وسایل و ابزارهای دیجیتال تهاجمی توسط غیرنظامیان موجب میشود تا احتمال در معرض خطر واقع شدن آنان در طول مخاصمه مسلحانه افزایش یابد. خود این واقعیت که قابلیتهای تهاجمی در دسترس هستند، غیرنظامیان را ترغیب میکند تا وارد میدان نبرد شده و با استفاده از قابلیتهای مزبور فورا مبادرت به انجام عملیات کنند.
به علاوه این واقعیت که ابزارها و روشهای مورد استفاده در میدان نبرد دیجیتالی مبتنی بر کارکردهای غیرنظامی موجود است، پذیرش و استفاده از آنها را تسهیل میکند. دولتها ممکن است از جوامع غیرنظامی دیجیتال در سکوهای مختلف بهره برده و سلاحهای دیجیتالی خود را با هدف پذیرش و استفاده سریع و آسان بسازند.
در نهایت این موضوع بر عهده دولتها است که از اختلاط بین ابزارهای دیجیتال غیرنظامی و نظامی جلوگیری کنند. برای مثال حتی ادغام کارکردهای نظامی در نرمافزارهایی که در اصل برای کاربردهای غیرنظامی تولید و توسعه یافتهاند، یک اقدام برنامهریزیشده و داوطلبانه از سوی دولت هاست.
اگر این مرزبندیها نامشخص و مبهم شوند، آن وقت طرفین مخاصمه مسلحانه ممکن است تدریجا به اشتباه افتاده و تمام افراد جمعیت دشمن را درگیر در منازعه تلقی نمایند و درنتیجه از محدودیتهای موجود در حمله به آنها عدول کنند. با گذشت زمان، این امر موجب زوال اصل تفکیک شده و تاثیرات مخربی بر تفسیر تمامی قواعد و مقررات حقوق بینالملل بشردوستانه که از این اصل سرچشمه میگیرند، خواهد داشت. از منظری وسیعتر، میزانی که این رویهها غیرنظامیان را در معرض خطر آسیب جدی یا مرگ قرار میدهد، موجب نگرانیهای بیشتری بر اساس حقوق بینالملل بشر(به ویژه در مورد حق حیات افراد مربوطه) میشود.
علاوه بر این، توزیع روشها و ابزارهای تهاجمی میان غیرنظامیان در حوزه دیجیتال، پیش از این رفتار آنها در طول مخاصمات مسلحانه را تغییر داده است: از رفتار مقاومتی مردم در برابر نیروهای مسلح دشمن بر روی زمین، تا عملیات دیجیتالی غیرنظامیان علیه سایر غیرنظامیان(مثل افراد، شرکتهای خصوصی یا نهادهای غیرنظامی عمومی) که در فاصلهای دور یا حتی خارج از مناطق مخاصمه مسلحانه قرار دارند، و توسط مردمی که حتی درگیر در مخاصمه نیستند. این واقعیتهای نوظهور تاثیر فزایندهای بر جمعیت غیرنظامی ساکن در سرزمینهای متاثر از مخاصمه داشته و خواهد داشت: عملیاتهای دیجیتالی علیه زیرساختهای غیرنظامی(با ایجاد اختلال در ارائه خدمات و کالا یا از طریق انتشار دادههای حساس و محافظت شده)، پیامد های اقتصادی و اجتماعی زیادی را در میان مدت و دراز مدت از خود به جای خواهد گذاشت.
برای اجتناب از این چالشها، دولتها باید روند مخاطرهآمیز غیر نظامیسازی میادین نبرد دیجیتالی را با برجسته کردن خطوط تفکیک میان نظامیان و غیرنظامیان متوقف کنند. انجام این کار نه تنها در نهایت به پیامدهای زیانبار فوری دخالت غیرنظامیان در مخاصمات مسلحانه خاتمه خواهد داد بلکه از تاثیرات منفی درازمدتی که این روند ممکن است به نحو دیگری بر کل جمعیتها و جوامع داشته باشد نیز جلوگیری میکند.[۳]
[۱]https://www.lawfareblog.com/civilianization-digital-operations-risky-trend?utm_source=homeanitarian&utm_medium=email&utm_campaign=Homeanitarian_25-04-2023
[2] حمله (Distributed Denial-of-Service (DDoS))نوعی تلاش مخرب برای ایجاد اختلال در ترافیک عادی یک سرور، سرویس یا شبکه و ناتوان ساختن آن در ارائه سرویس عادی، با هدف قرار دادن پهنای باند شبکه یا اتصال پذیری آن است و نهایتا مانع دستیابی کاربران و مشتریان به خدمات مزبور میشود.
[۳]ویراستار ادبی: صادق بشیره(گروه پژوهشی آکادمی بیگدلی)