خاطراتی بس خوش با استادی بس ممتاز
از : محمدرضا ضیائی بیگدلی
سعادت اولین دیدار با استاد ممتاز در یکی از روزهای سال ۱۳۵۶ در مرکز مطالعات عالی بین المللی دانشگاه تهران در خیابان آناتول فرانس سابق بنا به معرفی استاد آزمایش دوست و همکار دانشگاهی استاد ممتاز از یک سو و دوست و خویشاوند نزدیک بنده از سوی دیگر دست داد.
برخورد اولیه استاد آنچنان گرم و صمیمانه بود که گویی سال ها علقه موّدت برقرار است.
استاد سخن را با احوالپرسی و جویا شدن از کار و بار گذشته و حال من آغاز کرد و من هم شمهای از گذشته و دوران تحصیلی خود مخصوصاً در فرانسه را بازگو کردم. جالب این بود که وقتی نام پروفسور گاستانیه را به عنوان استاد راهنمای رساله دکتری خود در دانشکده حقوق دانشگاه مون پلیه به استاد گفتم، ایشان پروفسور را کاملاً میشناخت و با ویژگی های والای علمی و اخلاقی وی آشنا بود و تحسین کرد.
نکته دیگر در گفتار استاد در مورد موضوع تز دکتریام بود (مسئولیت بین المللی افراد در حقوق بین الملل). ایشان با ادب کامل، نقد علمی و محترمانهای به موضوع وارد کردند و فرمودند چگونه چنین موضوعی را انتخاب کردید که بیست سال از زمان آن گذشته و دیگر موضوع مسئولیت کیفری افراد جایگاهی در حقوق بینالملل ندارد (مقصود استاد دادرسیهای نورمبرگ و توکیو و محاکمه جنایتکاران جنگ جهانی دوم بود که ارتباط مستقیم با موضوع رساله بنده داشت).
در آن زمان احساس کردم که پاسخهای بنده استاد را قانع نکرد. اما پس از بیش از سی سال که از این گپ و گفت دوستانه گذشته بود، ایشان در سخنانی که در مراسم به اصطلاح بزرگداشت بنده ایراد فرمودند- که این خود افتخاری بس بزرگ بود- یادآور آن ملاقات و نقد خود بر موضوع رسالهام شدند و با شکست نفسی که خاص بزرگانی چون ایشان است فرمودند که تحولات در زمینه مسئولیت بین المللی افراد در طول این سی سال نشان داد که حق با «بیگدلی» بوده و من پیش بینی چنین تحولاتی را نمی کردم، اما ایشان (یعنی بنده) این تحولات را در رساله خود پیشبینی کرده بودم.
نکته جالب دیگر حاصل از آن ملاقات نخستین، تقدیم چاپ اول کتاب حقوق بین الملل عمومیام به ایشان بود و یادآوری این مطلب که بسیاری از همکاران دانشگاهی این اقدام را زود هنگام دانسته و مورد انتقاد قرار دادهاند. استاد پس از تورق اجمالی کتاب با قاطعیت هر چه تمامتر فرمودند که این گونه انتقادات وارد نیست و کار را بسیار تحسین کردند این تحسین همواره تاکنون پشتیبان معنوی من در چاپهای متعدد بعدی کتاب بوده است. البته با تغییرات، اصلاحات و به روزآمدی مطالب.
انقلاب اسلامی و پیامدهای آن موجب گردید تا سال ها ارتباطم با استاد با مشکل مواجه گردد، هرچند در برخی از سمینارها توفیق دیدار با ایشان دست میداد که این خود موجب مباهات بود.
ارتباط نزدیک و تنگاتنگ زمانی حاصل شد که استاد با همفکری سرکار خانم دکتر نسرین مصفا -که صفارا با وفا همراه دارند- به فکر تأسیس انجمن ایرانی مطالعات سازمان ملل متحد افتادند و از جمله لطف فرموده و از اینجانب دعوت نمودند تا در هیئت مؤسس انجمن عضویت یابم و این خود موجب ملاقات مستمر با استاد شد.
اتفاق خجسته مذکور با عضویت همزمان در هیئت مدیره انجمن یادشده از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۹ کامل شد و از سال ۱۳۸۹ به بعد به رغم انصراف ایشان از کاندیداتوری در هیئت مدیره انجمن به دلیل مشغله های داخلی و خارجی، گهگاهی در فعالیت های انجمن افتخار ملاقات با ایشان نصیبم میشد. مخصوصاً زمانی که انجمن تصمیم به انتشار یک مجله علمی- پژوهشی به زبان انگلیسی گرفت و ایشان عهده دار مدیرمسئولی مجله شدند و بنده سردبیری آن را برعهده گرفتم.
خاطره جاودانه و فراموش ناشدنی دیگری که محضر استاد را بیشتر درک کردم، پذیرش دعوت من از ایشان به مشارکت در امر ویراستاری علمی پیش نویس نهایی کتاب حقوق بین الملل بشردوستانه بود.
در این خصوص لطفشان آنچنان بی حد و حصر بود که مشتاقانه حاضر شدند ساعاتی را در بعد از ظهر برخی روزها به این امر اختصاص دهند و جلسات بحث و گفتگو را در یکی از کافههای باغ فردوس تجریش پیرامون مطالب کتاب داشته باشیم. شایان توجه اینکه حتی در مواردی که اختلاف نظر وجود داشت، ایشان با گشاده رویی قضاوت نهایی را به خود بنده واگذار می کردند. این لطف و مرحمت بزرگوارانه استاد موجب گردید تا با اجازه خودشان کتاب را به ایشان اهدا کنم.
امروزه خداوند را شاکرم که حداقل گهگاهی به مناسبت های گوناگون، توفیق ملاقات و دیدار با استاد دست می دهد.
در پایان از استاد براستی ممتاز بسیار ممنونم که به طور مداوم مشوق بنده در انجام امور به زعم خود علمی بوده و هستند. از جمله فعالیت های مجازی آکادمی بیگدلی را همواره دنبال میکنند و مشوق من در انجام این گونه امور هستند.
با آرزوی سلامتی و شادکامی و طول عمر با عزت برای استاد ممتاز که از انسانیت سرآمد است و از دانش حقوق بین الملل سرشار.