واردکردن ChatGPT در روشهای آموزشی و پژوهشی حقوق بشر[۱]
Tamara N. Lewis Arredond
مترجم: علی مسعودیان
پژوهشگر حقوق بینالملل
ویراستار علمی: دکتر محمد شریف
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
ChatGPT چه چیزی میتواند به شما، من و دانشجویانمان در خصوص حقوق بشر بیاموزد؟ مانند تمام فناوریهای نوین، هوش مصنوعی مولد بر دانشگاه، شیوه آموزش، ارزیابی و حتی نحوه کسب دانش در همه زمینهها از جمله حقوق بشر تاثیر گذاشته است. اکنون که شور اولیه پیرامون انتشار ChatGPT کمی آرام گرفته است، میتوانیم راههایی را بررسی کنیم که هوش مصنوعی مولد(AI) میتواند از نظر اخلاقی در آموزش حقوق بشر به کار گرفته شود. این کاوش میبایست با درک جامعی از دیدگاهها و روایتهایی همراه شود که این ابزار پس از یک پرسش به آن پاسخ میدهد.
روش من برای احراز کارایی روایت ChatGPT از حقوق بشر
روش من در فعالیتهای دانشگاهیام این گونه است که روایتهای غالب و رایج پیرامون ریشههای تاریخی حقوق بشر را مورد تردید قرار میدهم. این رویه، موقعیت تثبیتشده و نمادین اعلامیه جهانی حقوق بشر را با نقد زیان نامانوس آن و توسعه تسری آن به گونههای حیات غیربشری در بر میگیرد. رویه مورد عمل من نشان میدهد که اغلب اسنادی که با هدف حمایت تدوین شدهاند، ممکن است پدیدارهایی را که به طور عمده به آن حمایتها نیاز دارند، از دایره شمول خود مستثنی کند و در عمل نیز همین رخ میدهد.
در این نوشته، من تجربیات خود را که باعث ایجاد ChatGPT در مورد حقوق بشر شده است، بازگو میکنم. در ابتدا من چرخه هیاهوی گارتنر[۲] را به عنوان راهی برای چارچوببندی پاسخهای اولیه و مسیر فناوری نوظهور ارائه میدهم. پس از تشریح ویژگیهای [۳]Open AI’s ChatGPT من سه دستورالعمل در مورد تاریخچه و ریشه حقوق بشر در نسخههای رایگان و پولی ChatGPT به دیدگاههای مورد علاقه ابزار معرفی میکنم. سپس دستورالعملهای دیگری را معرفی میکنم که برای آزمایش توانایی ChatGPT برای یافتن دیدگاههای انتقادی یا متفاوت در مورد تاریخچه و منشا حقوق بشر طراحی شدهاند. در نهایت من بحث را با یافتههای خود در مورد ChatGPT و این که چگونه میتوان از آن برای کمک به درک چندگانه حقوق بشر و ریشههای آن استفاده کرد، پایان میدهم.
آزمایش من بر اساس فرضیه من هدایت می شود. همانطور که موتورهای جستجوگر مانند گوگل تمایل دارند روایتهای غالب اجتماعی (با محوریت ایالات متحده) را در رتبهبندی محتوای وبسایتهای خود بازتولید کنند، ChatGPT نیز اطلاعاتی را در مورد حقوق بشر که در روایت غالب این حوزه غوطهور است، ارائه میدهد. برای من روایت غالب در حقوق بشر این داستان است که حقوق بشر ریشه در تفکرات فلسفی و سیاسی تمدن یونان، دوره روشنگری، جان لاک، اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا و اعلامیه حقوق بشر فرانسه دارد و جنگ جهانی دوم فوریت اخلاقی برای ایجاد اسناد حقوقی به منظور حمایت از حقوق همه مردم از طریق سازمان ملل متحد تازهتاسیس را ایجاد کرد.
درک چگونگی رفتار فناوریهای جدید
چرخه هیاهوی گارتنر یک مدل تجاری است برای درک این که چگونه انتظارات مربوط به فناوری نوظهور در طول زمان تکامل مییابد. این چرخه بر این باور استوار است که یک نوآوری موفق طی یک دوره سه تا پنج ساله از پنج مرحله عبور میکند. با یک اوج گیری قوی شروع میشود؛ زیرا انتشار این ابزار از طریق پوشش رسانهای و تبلیغات پیرامون محصول هیجان ایجاد میکند. هنگامی که نقاط ضعف محصول کشف میشود و برخی از کاربران بازار را رها میکنند، بلافاصله پس از آن نقطه اوج با کاهشی به نام «تغار سرخوردگی»[۴] همراه میشود. در نهایت اگر فناوری بخواهد زنده بماند، باید به «فلات بهرهوری»[۵] برسد؛ جایی که بتواند در طول زمان به وجود خود ادامه دهد.
این چرخه برای درک ChatGPT مفید است. اگر به عنوان پژوهشگر و مدرس، بتوانیم از فناوری به صورت پیشگیرانه و اخلاقی استفاده کنیم،ChatGPT به مرحله سازنده میرسد و میتواند در طول زمان به ما کمک کند.
LLM ها چگونه کار میکنند
ChatGPT مانند دیگر مدلهای زبانی بزرگ(LLM)[6][7] یک تولیدکننده متن پیشبینیکننده است که بر روی مجموعههای داده بسیار بزرگ از جمله کتابها، مقالات و صفحات وب آموزش دیده است. پس از «یادگیری» آن دادهها، مدل میتواند به درخواستهای انسان برای دریافت اطلاعات با کلمات طبیعی پاسخ دهد.
در حالی که ChatGPT به زبان انسان پاسخ خواهد داد اما یک ابزار است. هر پاسخی که ایجاد میکند فقط به اندازه اطلاعاتی است که آموخته است. به همان اندازه مهم، کیفیت درخواست به شدت بر مربوط بودن پاسخ تاثیر میگذارد. ChatGPT میتواند اطلاعات نادرست یا گمراهکننده بدهد. این پدیدهای است که از آن به عنوان «توهم» یاد میشود. بر این اساس کاربران به دانش اولیه در مورد یک موضوع نیاز دارند تا تشخیص دهند که این ابزار چه زمانی پاسخ نادرست یا گمراهکننده ایجاد کرده است.
در نهایت مانند بسیاری از راه حلهای فناورانه، OpenAI یک راه حل تجاری است. اگرچه فناوری زیربنایی که ChatGPT را اجرا میکند، منبع باز است و سایر شرکتها و شرکتهای نوپا از آن استفاده میکنند و آن را توسعه میدهند، هوش مصنوعی Open دارای یک پلتفرم چندلایه است. نسخه رایگان(چت ۳.۵) به طور قابل توجهی با نسخه پولی(چت ۴.۰) متفاوت است و نتایج درخواستها در نسخه پولی بر اساس جستوجوهای سریع در موتور جستجو گر اینترنت، بینگ[۸] بوده و شامل پیوندهایی به منابع است. چنین پیوندهایی در چت ۳.۵ ارائه نشده است.
کاوش: درخواست اولیه و پاسخها
من با یک درخواست بسیار ابتدایی(درخواست ۱) در هر دو نسخه رایگان و پولی شروع کردم: ریشه و تاریخچه حقوق بشر چیست؟
نتایج چت ۳.۵ شامل هشت نکته بود: تمدنهای باستانی، تاثیر و نفوذ یونانی-رومی، مگنا کارتا یا منشور کبیر، روشنگری، انقلاب آمریکا و فرانسه، رویدادهای قرن ۱۹ و ۲۰ و اعلامیه جهانی حقوق بشر.
چت ۴.۰ شش نکته به دست آورد. مبانی باستانی و مذهبی، تأثیرات فلسفی، روشنگری، قرن ۱۹ و ۲۰، دوران پس از جنگ جهانی دوم و دوران مدرن.
در اینجا پاسخها فرضیه اصلی من را تایید کردند. جالب توجه است که هر دو نتیجه به ریشههای غیرغربی اشاره میکنند. نسخه ۳.۵ به دارما از تمدن هند باستان اشاره میکند. هر دو نسخه تصدیق میکنند که حقوق بشر در حال گسترش است تا حقوق محیط زیست و LGBTQ+ را در بر بگیرد. نسخه ۴.۰ آموزههای دینی اسلام، هندوئیسم و بودیسم را برجسته میکند که «مفاهیم کرامت انسانی را بازتاب میدهد». علاوه بر این، منافع سیاسی و مسائل اجرایی نسبیگرایی فرهنگی را به عنوان «چالشها و نقدها» شناسایی میکند.
نقد پاسخها
پاسخهای دادهشده در هر دو نسخه بسیار شبیه آنچه من و دانشجویان پژوهشگر من در مطالعه کتابهای درسی و برنامههای درسی دروس مقدماتی حقوق بشر مشاهده کردهایم، میباشد؛ یعنی این که خاستگاه و تاریخچه حقوق بشر عمدتا با رویدادهای تاریخی غرب ناشی از عصر روشنگری و انقلاب آمریکا و فرانسه مرتبط است. محتوا و محتوای پاسخهای ChatGPT روایت غالب را تقویت میکند و بذر حقوق بشر را در یک پیشرفت تاریخی و فلسفی خطی تمدن غرب میکارد. این گرایش به پیوند دادن حقوق بشر به ایدئولوژیهای غربی به طور گسترده توسط پژوهشگران TWAIL و مطالعات استعمارزدایی ناشی از نظریهپردازان آمریکای لاتین مورد انتقاد قرار گرفته است.
در حالی که هر دو پاسخ ChatGPT به طور خلاصه به الغای بردهداری اشاره میکنند، فهرست کردن چنین رویدادی به تنهایی بدون اشاره به ظهور تجارت برده در اقیانوس اطلس، زمینه گمراهکنندهای را برای منشا حقوق بشر فراهم میکند. تقریبا به نظر میرسد که الغاء (بردهداری) پیشروی حقوق بشر مدرن است اما محصولات و محرکهای تجارت برده ارتباطی با ایجاد رژیم حقوق بشری ندارند.
پاسخ ChatGPT مانند کتابهای درسی حقوق بشر و برنامههای درسی، دو پدیده بسیار مرتبط را که در غرب سرچشمه میگیرد و به شدت بر توسعه حقوق بشر تاثیر میگذارد، حذف میکند: استعمار و سرمایهداری. هر تعلیم و تربیتی که به منشا و تاریخ حقوق بشر نگاه میکند، باید تاثیر ماندگار امپراطوریهای استعماری و سرمایههای استخراجی[۹] بر رژیمهای حقوق بشر موجود ما را مطالعه کند.
درخواست بیشتر برای گسترش دامنه
من دو تلاش برای گسترش یا تعمیق شرح ریشه و تاریخ انجام دادم. اولا من به شرح ذیل پیشنهاد دادم(درخواست ۲): نقدهای علمی را در مورد منش و تاریخچه حقوق بشر که در بالا ارائه کردید، خلاصه کنید. در صورت لزوم نام علما و مکتب فکری و همچنین پیوندهایی به منابع را ذکر کنید. نتایج چت ۴.۰ بسیار محدود بود و فقط بر روی Samuel Moyn متمرکز بود. نتایج برای ۳.۵ کلیتر بود ، بدون این که به دانشمندان اشارهای شود. ابزار چت ۳.۵ یادآور شد که «به دلیل تاریخ قطع دانش و محدودیتهای قابلیتهای مرور [آن] نمیتواند منابع یا پیوندهایی به مقالات علمی ارائه کند».
من با درخواست سوم و بسیار خاص پایان دادم(درخواست ۳) که این سوال را طرح کرد:«یک پژوهشگر [۱۰] TWAIL چگونه منشا و تاریخ حقوق بشر را تعریف میکند»؟ نتایج شامل ارجاع به سه پژوهشگر TWAIL با پیوندهایی به مقالات آنها بود. چت ۳.۵ به طور کلی باقی ماند و هیچ دانشمندی مشخص نشد.
نتیجهگیری در مورد آینده آموزشی حقوق بشر و شیوههای پژوهشی
ChatGPT نسخههای ۳.۵ و۴.۰ بر روی موادی آموزش دیدهاند که وقتی از آنها خواسته میشود منشا و تاریخچه حقوق بشر را توضیح دهند، روایت غالب در مورد حقوق بشر را تقویت میکنند. مثلا روایتی که شباهت زیادی دارد به آنچه در کتابهای درسی مقدماتی حقوق بشر بیان شده است ؛ یعنی مسیری مترقی که با متون باستانی از جمله قانون حمورابی شروع میشود و در میان امپراطوریهای یونان و روم، روشنگری، انقلاب آمریکا و فرانسه، الغای بردهداری و جنگ جهانی دوم سفر میکند تا معاهدات و کنوانسیونهای متعددی که امروزه وجود دارد را به پایان برساند. تنها پس از این که از ChatGPT خواسته میشود تا پاسخ خود را نقد نماید، دیدگاههای دیگر را بررسی میکند.
در حالی که امکان دریافت دیدگاهها از دیدگاههای غیرمسلط وجود دارد، به نظر میرسد که آشنایی با مکاتب فکری یا دانشمندانی که چنین دانشی را ارائه میدهند، برای ارائه درخواست کافی به منظور دریافت پاسخ جامع از ChatGPT بسیار مهم است.
دو درس مهم برای شیوههای آموزش حقوق بشر ایجاد میشود. اولا به دانشجویان بیاموزید که از تکنیکهای درخواست بازتابی و انتقادی استفاده کنند و از ChatGPT بخواهند تا انتقاداتی را برای پاسخهای خود بیابد. به علاوه، سایر نقدهای بعدی باید ایدئولوژیها، روشها، دانشمندان یا مکاتب فکری را که باید بررسی شوند، مشخص کنند؛ همانطور که در درخواست سوم انجام دادم.
درخواستهای ساده برای اطلاعات کلی پاسخهایی به دست میدهد که دیدگاههای غالب در مورد موضوعات مربوط به حقوق بشر را تقویت میکند. بنابراین اگر کسی بخواهد از درک رایج در این زمینه فراتر رود، این ابزار به دستورات (درخواستهای) بسیار خاصی نیاز دارد. در دانشگاه این به معنای راهنمایی افراد با تجربه و آگاهتر است که با دیدگاههای جایگزین در این زمینه آشنا هستند. از ChatGPT میتوان با استفاده از تخصص خود درخواست کرد که نظرات دانشمندان TWAIL یا سایر دیدگاههای انتقادی مانند اکوفمینیسم، اکو سوسیالیسم، نظریهپردازان حقوقی انتقادی و نظریهپردازان انتقادی نژاد را خلاصه کند. علاوه بر این، درخواستهای داخل چت ۴.۰ باید نام پژوهشگران و پیوندهایی به منابع را برای تایید و تحقیقات بیشتر بپرسند.
ثانیا برای این که خودمان را به فلات بهرهوری برسانیم (یا همانطور که من دوست دارم به آن فکر کنم، فلات فعالیت پیشگیرانه)، باید رباتهای خودمان را آموزش دهیم که در چت ۴.۰ با استفاده از فناوری Open AI و با استفاده از دانش حیاتی – TWAIL نظریه حقوقی انتقادی و استعمارزدایی- ساخته میشوند. این پروژه مستلزم گردآوری یک مخزن از فایلهای پیدیاف با ارزش علمی بالا و دستورالعملهای دقیق برای ربات در مورد اولویتبندی در هنگام در نظر گرفتن متون است. نتایج برای توسعه ابزارهایی که فناوری را تغییر میدهند و اصلاح میکنند تا ابزارهای چندگانه بیشتری برای آموزش حقوق بشر تولید کنند، امیدوارکننده خواهد بود. علاوه بر این، از آنجایی که آن رباتها میتوانند به کاربران اطلاع دهند که در پایگاه داده آن چه چیزی وجود دارد، برای کاربران شفافتر خواهند بود.
در یک پروژه ساخت ربات، من وعدههای زیادی را برای آینده آموزش و پژوهش حقوق بشر پیشبینی میکنم. توانایی ساخت رباتها فرصتی عالی برای ایجاد آموزشهای سفارشی ارائه میدهد تا دانشجویان بتوانند با برخی از جوانب حقوق بشر به خوبی آشنا شوند. این میتواند یک تلاش مشترک و طولانیمدت باشد که در آن محتوا یا دادهها جمعآوری شده و به ربات داده میشود، در نتیجه دامنه پاسخها به درخواستها را گسترش میدهد. این رباتها میتوانند توسط دانشجویانی استفاده شوند که میتوانند آن را برای درک عمیقتر انتقادات به روایتهای غالب پیرامون حوزه حقوق بشر تشویق کنند. همچنین میتواند راه خوبی برای استفاده از دانش «جهانی» باشد و بدین وسیله دانش را از جنوب جهانی یا جوامع بومی متمرکز کند.
نتیجه
این کاوش با ChatGPT بر دو درس حیاتی برای آموزش حقوق بشر تاکید میکند. اول، اهمیت تکنیکهای درخواست بازتابی و انتقادی که آن را به چالش میکشد تا پاسخهایش را نقد کند. دوم، پتانسیل تغییر و تطبیق ابزارهای هوش مصنوعی مانند ChatGPT، ادغام دیدگاههای علمی متنوع برای تقویت درک پذیراتر و جامعتر از حقوق بشر. همچنین وعده استفاده از رویکردهای مشترک برای ساخت ابزارهایی را نشان میدهد که به ایجاد رویکردهای چندگانه برای مطالعه و پژوهش حقوق بشر کمک میکند.[۱۰]
[۱] http://opiniojuris.org/2024/01/02/incorporating-chatgpt-into-human-rights-pedagogy-and-research-practices/
[2] چرخه هیاهوی گارتنر(به انگلیسی: Gartner hype cycle) نموداری است که روند بلوغ، پذیرش و کاربرد عمومی فناوریهای مشخص را در گذر زمان نشان میدهد. این نمودار توسط موسسه تحقیقاتی و مشاورهای فناوری اطلاعات گارتنر طراحی، استفاده و برند شدهاست. این «چرخه هیاهو» مدعی است که بلوغ فناوریهای نوظهور دارای پنج مرحله مختلف است.
[۳] اوپنایآی(به انگلیسی: Open AI) یک موسسه پژوهشی هوش مصنوعی آمریکایی است که هدف آن توسعه هوش مصنوعی دوستانه برای خدمت به بشریت است. برای همکاری آزادانه با سایر موسسات و پژوهشگران، اوپنایآی پتنتها و تحقیقات خود را به صورت عمومی منتشر مینماید.
[۴] سومین مرحله از پنج مرحله در چرخه هایپ گارتنر، تغار سرخوردگی احتمالا دشوارترین مرحله است. تغار سرخوردگی مرحلهای است که یک محصول را میسازد یا میشکند. سرمایهگذاران باید مراقبت مقتضی را به کار گیرند محصولاتشان بدون متقاضی نماند. در غیر این صورت با شکست بزرگی مواجه میشوند.
[۵] پذیرش جریان اصلی شروع به اوج گرفتن میکند. معیارهای ارزیابی دوام ارائهدهنده با وضوح بیشتری تعریف شده است. کاربرد و ارتباط گسترده این فناوری در بازار به وضوح نتیجه میدهد. اگر فناوری بیش از یک بازار خاص داشته باشد، به رشد خود ادامه خواهد داد.
[۶] مدل زبان بزرگ (LLM) نوعی الگوریتم هوش مصنوعی (AI) است که از تکنیکهای یادگیری عمیق و مجموعه دادههای بسیار بزرگ برای درک، خلاصهسازی، تولید و پیشبینی محتوای جدید استفاده میکند. اصطلاح هوش مصنوعی مولد نیز ارتباط نزدیکی با LLM دارد که در واقع نوعی از هوش مصنوعی مولد است که به طور خاص برای کمک به تولید محتوای متنی طراحی شده است.
[۷] Large Language Model
[8] مایکروسافت بینگ که معمولا با نام بینگ شناخته میشود، یک موتور جستوجوست که متعلق به مایکروسافت است. ریشههای این سرویس به موتورهای جستوجوی قبلی مایکروسافت از جمله جستوجوی MSN، جستوجوی Windows Live و جستوجوی زنده بازمیگردد.
[۹] سرمایهداری استخراجی شکلی از سرمایهداری است که در مقابل ایده مدرنیستی بهرهوری و مصرف انبوه بر استخراج سود از نوع بشر و طبیعت بنا شده است.
[۱۰] رویکردهای جهان سوم به حقوق بین الملل(TWAIL) یک مکتب انتقادی از مطالعات حقوقی بینالمللی و یک جنبش فکری و سیاسی است.
[۱۱]ویراستار ادبی: صادق بشیره (گروه پژوهش آکادمی بیگدلی)