حقوق بین‌الملل نوین مبتنی بر امنیت و حمایت

حقوق بین‌الملل نوین مبتنی بر امنیت و حمایت{۱}
Bertrand Ramcharan
مترجم: نیلوفر اشتری
دانشجوی دکتری حقوق بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی
ویراستار علمی: دکتر رضوان باقرزاده
عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا، همدان

جهان دستخوش تحولاتی جدی است و حقوق بین‌الملل نیز باید همگام با این تحولات تغییر کند. کشورهای ¬حاکم همچنان بازیگران اصلی صحنه بین‌المللی هستند و قدرت همانند گذشته رکنی اساسی و سرنوشت‌ساز در نظم بین‌المللی کنونی است. سازمان‌های بین‌المللی همچنان باید در چارچوب وظایف خود ذیل اساسنامه و تحت کنترل و نفوذ کشورهای قدرتمند و یا اکثریت آرا عمل نمایند. با این همه، هنوز ظرفیت تغییر ساختاری در مفاد و شکل حقوق بین‌الملل آتی وجود دارد که باید به حقوق بین‌الملل امنیت و حمایت و ضرورتاً با محوریت و راهبری ملل متحد تبدیل گردد.

تغییر ماهیت تهدیدات علیه امنیت بین‌المللی
در سومین ویرایش منشور ملل متحد و شرح آن به سرپرستی برونو سیما(Bruno Simma) و دیگران، با ارجاع به گزارش دبیر کل اسبق ملل متحد، کوفی عنان(Kofi Annan)، تحت عنوان «آزادی بیشتر: در مسیر توسعه، امنیت و حقوق بشر برای همه» اشاره شد که «تهدیدات نسبت به صلح و امنیت در قرن بیست‌ویکم نه فقط شامل مخاصمه و جنگ بین‌المللی بلکه شامل خشونت داخلی، جرایم سازمان‌یافته، تروریسم و سلاح‌های کشتار جمعی نیز هست. همچنین مسئله صلح و امنیت بین‌المللی موضوعاتی از قبیل فقر، بیماری‌های عفونی کشنده و تخریب محیط زیست را هم در بر می¬گیرد؛ زیرا می‌توانند به همان اندازه منجر به نتایج فاجعه‌بار گردند. تمام این تهدیدات می‌تواند باعث مرگ شود یا احتمال بقا را در سطحی گسترده کاهش دهد و کشور ‌ها را به عنوان واحد مبنایی نظام بین‌المللی تضعیف نماید».{۲}
در ادامه بیان شده است «امنیت بین‌المللی ]مستلزم[ تغییر روابط بین‌المللی است که به موجب آن هر کشور تضمین می¬کند که صلح گسسته نخواهد شد یا دست کم آثار نقض صلح محدود خواهد بود. امنیت بین‌المللی متضمن این معناست که هر کشور از حق برخورداری از امنیت نسبی بهره‌مند است؛ در عین حال متقابلا هر کشور دارای تعهدات حقوقی در راستای حمایت و پشتیبانی از چنین نظامی است». نویسندگان در ادامه به اظهارات مجمع عمومی اشاره می‌کنند:«امنیت ملی و بین‌المللی به طور فزاینده‌ای در هم تنیده و توامان هستند. این ملاحظه ایجاب می‌کند تا کشورها به مسئله امنیت بین‌المللی با روشی جامع و مبتنی بر همکاری نزدیک شوند».{۳}
به باور نویسندگان ، « مفهوم امنیت بین‌المللی به طور سنتی غالبا مسئله امنیت کشورها را مد نظر دارد. اما در سال‌های اخیر، افزون بر مفهوم کلاسیک، مفهوم دیگری نیز پا به عرصه وجود گذاشته است؛ مفهوم امنیت انسانی که تاکید دارد منشا تهدیدات تنها کشورها و یا بازیگران غیردولتی نیستند و می‌تواند هم در مورد امنیت کشورها و هم امنیت مردم قابل طرح باشد».{۴}
در ادامه خاطر نشان می¬شود که «امنیت بین‌المللی از طریق سیاست‌ها و روش‌های متفاوت و متنوعی قابل تحصیل و ارتقا است که به دو مورد از آن‌ها در پاراگراف اول [از ماده یک منشور] یعنی روش‌های امنیت جمعی و حل و فصل اختلافات بین‌المللی اشاره شده است… صلح و امنیت بین‌المللی نه تنها به واسطه اعمال تجاوزکارانه ، بلکه به واسطه سایر تهدیدات علیه صلح ممکن است در معرض مخاطره قرار گیرد».{۵}
پرسش این‌جاست که تهدیدات در حال تغییر علیه امنیت بین‌المللی چه چیزی را در مورد آینده حقوق بین‌الملل و نظم برجسته می‌کند؟ نیک باتلر(Nick Butler) از موسسه سیاست کوئینز کالج لندن این مسائل را در مقاله‌ای تحت عنوان «اقدام برای تغییرات آب و هوایی، دفاع مشروع است و نه نوع¬ دوستی» بررسی کرده که در ۲۰ اکتبر ۲۰۱۵ در فایننشال تایمز منتشر شده است. در این مقاله نویسنده گزارش می‌دهد در اواسط اکتبر همان سال در یکی از مراکز مهم آموزش نظامی پاریس به نام École Militaire، رهبران سیاسی و نظامی در سمیناری با مشارکت سنا و وزیر دفاع پاریس، مسئله خطرات و اقدامات دفاعی-امنیتی در مقابله با آثار ناشی از تغییرات اقلیمی را به بحث گذاشتند. بسیاری از این خطرات شناخته شده بودند؛ مانند احتمال بیابان ¬زایی در برخی از مناطق خاص یا کمبود آب که منجر به کاهش محصولات کشاورزی و در نهایت اخلال و کمبود در تامین زنجیره غذایی می‌گردد و نیز احتمال وقوع سیل و افزایش ناگهانی دما و همچنین افزایش احتمال بروز بیماری‌ها و اپیدمی‌های ناشی از آب آلوده.
این مقاله توضیح می‌دهد که ممکن است به نظر رسد «تغییر» آب و هوایی فرایندی بسیار کند و متضمن تغییراتی تدریجی و مستمر است که طی دهه‌ها ۲ درجه بالاتر از آنچه به آن خو گرفته¬ایم می-رسد. اما به احتمال بیشتر یک اختلال و گسیختگی ناگهانی و غیرعادی اقلیمی است که از جهتی ممکن است رخ دهد. این موضوعات ضرورت پرداختن به مسئله‌ای را مطرح می¬‌کند که فرانسه از آن تحت عنوان «دفاع سبز» green defence ) )یاد می‌نماید. تغییرات اقلیمی ممکن است مهاجرت‌های بیشتری را سبب شود. بیماری‌های اپیدمی¬ نیزمی تواند از طریق تجارت و مسافرت‌های جهانی به سرعت منتقل گردد. «در چنین شرایطی،دشوار است پیش‌بینی این که چگونه امنیت ملی و اروپایی می تواند بدون مداخله فعالانه حل ریشه‌ای مسائل، تامین و حفظ شود. این بدان معناست که کشورهای اروپایی و چه بسا سایر کشورها ملزم خواهند بود مردم را در مرکز توجه قرار داده و در فرایند توسعه سرمایه‌گذاری نمایند که این امر به مدیریت هر یک خطرات یادشده کمک کرده و جمعیت بومی هر منطقه را به جای مهاجرت به ادامه سکونت [در زیست‌بوم‌های اصلی خود] تشویق کند».{۶}
در ادامه آقای باتلر اضافه می‌کند:«چالش‌های مرتبط با تغییر اقلیم تنها مربوط به سیاست انرژی و حمایت از محیط زیست نیست؛ با این حال، چالش‌ های امنیتی و دفاعی مهمی به شمار می‌آید».{۷}

چالش‌های آینده حمایت بین‌المللی
یک ماه پیش از انتشار مقاله نیک باتلر که در رابطه با دفاع سبز منتشر گردید، مارتین ریس(Martin Rees)، فضانورد بریتانیایی مطلبی را تحت عنوان «لزوم صف‌آرایی همسان دانشمندان و سیاستمداران برای حمایت از حیات در زمین» برای روزنامه فایننشال تایمز نوشت{۸}. نویسنده در این مقاله هشدار داد:«افزایش دمای هوا بیشتر به کسانی آسیب خواهد زد که فاقد امکانات سرمایشی و تهویه هوای مناسب هستند؛ کاهش محصولات کشاورزی بیشتر کشورهایی را تحت تاثیر قرار می‌دهد که هم‌اکنون نیز با مشکل تامین غذا مواجه هستند. بلایای آب و هوایی اغلب کسانی را در معرض آسیب قرار می‌دهد که خانه‌هایشان سست و آسیب‌پذیر است… تغییرات اقلیمی به فروپاشی تنوع زیستی دامن می‌زند که می‌تواند با پنج دوره انقراض گسترده تاریخ بشر برابری کند. ما زندگی را پیش از آن که فرصت زیستش را بیابیم تخریب می‌کنیم… برای طراحی سیاست‌های هوشمندانه، ما به تلاش همه دانشمندان، اقتصاددانان و تکنسین‌ها در سراسر جهان و غنی‌ترین دانش بشری نیازمندیم که قرن بیست‌ویکم به ما ارزانی داشته است. اما برای اجرای موفقیت‌آمیز این برنامه‌ها، تعهد تمام و کمال رهبران سیاسی و حمایت کامل عموم رای‌دهندگان ضروری است»{۹}.
در دوم فوریه ۲۰۱۱، دبیر کل ملل متحد، بان کی مون(Ban Ki-moon)، چهارمین سخنرانی Cyril Foster خود را در دانشگاه آکسفورد با موضوع «حمایت انسانی و سازمان ملل متحد در قرن بیست‌ویکم» ایراد کرد. در این سخنرانی او تاکید نمود «پایه‌گذاران سازمان ملل متحد درک کرده بودند که حاکمیت با مسئولیت همراه است. مسئولیت برای تضمین حمایت نوع بشر در برابر نیازها، خطرات جنگ و سرکوب. زمانی که این مسئولیت ایفا نگردد، جامعه بین‌المللی اخلاقا متعهد است وظیفه خود را برای اقدام در خدمت حمایت از بشر مورد توجه قرار دهد».
او تاکید کرد:«وظیفه حمایت از بشر ساده و آسان نیست و تلاش‌های ما همیشه به موفقیت ختم نمی‌شود. با این حال، برای ایجاد تغییر باید همواره به تلاش ادامه دهیم. تلاش مسئولیت فردی و جمعی همه ماست. همگان از جمله خود من به عنوان دبیر کل و همین طور رهبران جهان در قبال حمایت از جمعیت خود مسئولیت سیاسی و اخلاقی داریم ». وی ادامه می دهد :«چالش‌هایی که با آن مواجهیم متحول شده است ، اما وظیفه و مسئولیت اصلی که همانا حفظ صلح و امنیت بین‌المللی است، همچنان باقی و پابرجاست. به آهستگی اما به یقین، گاه همراه با آزمون و خطا، آموخته‌ایم که از اسناد موجود ذیل منشور ملل متحد به روش‌های نوین بهره ببریم و محتوای آن را با شرایط و تحولات روز تطبیق دهیم. در خلال این تحولات، ضرورت اجرایی نمودن مفهوم حمایت انسانی ظهور کرده است». دبیر کل همچنین تاکید کرد:«بدون تردید ضروری است که ملل متحد وظایف خود را هر چه موثرتر ایفا نماید… بهترین نوع حمایت، پیشگیری است. پیشگیری کلید اصلی نجات حیات و منابع است».{۱۰}
وی می‌افزاید:«ملل متحد فراتر از برنامه حمایت فوری ، شناسایی و مقابله با مسئله آسیب پذیری‌های خزنده را مد نظر دارد. این مسائل جمعیت زمین را در معرض خطر قرار داده و همین‌طور جوامع را تضعیف کرده و منشا خصومت و اختلاف هستند: محدودیت و پراکندگی منابع آبی، فقدان امنیت غذایی، فساد، جرایم فراملی، آثار تغییرات اقلیمی. اغلب این اثر تغییرات آب و هوایی، ]یعنی[ کمبود منابع آبی، منشا اختلافات شدید منطقه‌ای شده است. بنابراین جای تعجب ندارد که این قبیل مشکلات مرتبط با امنیت انسانی [به تدریج] به برنامه صلح ملل متحد و به ویژه کمیسیون صلح راه ‌یابند».
او تاکید می‌کند:«سازمان ملل متحد حمایت انسانی را مرکز ثقل اهداف و اصول این سازمان شناسایی می‌کند».{۱۱}
چنانچه سازمان ملل متحد قصد رسیدگی به چالش‌های حمایت بین‌المللی را دارد، ناگزیر است رویکرد خود را به طور جدی تغییر دهد. این امر جسارت تغییر را می‌طلبد. هنری کسینجر(Henry Kissinger) در کتاب مشهور خود تحت عنوان نظم جهانی می‌گوید:«این ایده که… کشورها موارد نقض صلح را یکسان شناسایی کرده و آماده‌اند تا مشترکا در مقابل آن‌ها بایستند، باوری با تجربه‌ای تاریخی است… امنیت جمعی مکررا ناکامی و ناکارآمدی خود را در موقعیت‌هایی که تهدیدی جدی علیه صلح و امنیت بین‌المللی بوده، نمایان کرده است».{۱۲} کسینجر در کتاب خود این پرسش را مطرح می‌کند:«آیا اصول و قواعد فی نفسه نظم بین‌المللی هستند و یا صرفا ابزاری حمایتی برای ساختار ژئوپلتیکی هستند که می‌توان – و البته باید – آن را عاقلانه مدیریت کرد؟»{۱۳}
کسینجر تحولات چالش‌های حمایت و امنیت بین‌المللی را در نظریه خود لحاظ نکرده بود. تهدیدات معاصر و آینده امنیت و حمایت بین‌المللی به گونه‌ای است که حتی قدرت‌های بزرگ باید اقدام ملل متحد برای نجات بشریت و زیستگاه آن را یک ضرورت بشناسند. ما ناگزیریم به ملل متحد به عنوان یک سازکار نظم عمومی بنگریم؛ همچنان که یان براونلی(Ian Brownlie) از این ایده چنین دفاع می‌کند:«طراحی ملل متحد متشکل از یک نظام جامع نظم عمومی است. با وجود نقاط ضعف تصمیم‌سازی‌های چندجانبه، فرض این است که سازمان در خصوص توسل به زور و مسئولیت اتخاذ اقدامات برای مقابله با نقض صلح، تهدیدات علیه صلح و اقدامات تجاوزکارانه از مونوپولی [و نوعی صلاحیت انحصاری] برخوردار است. کشورهای ‌ عضو به صورت انفرادی حقی استثنایی در دفاع مشروع جمعی و فردی دارند. در مورد سازمان‌های منطقه‌ای، اقدام اجرایی در حوزه‌ها و شرایط مشخصی توسط شورای امنیت به این سازمان‌ها محول شده است. اقدامات اجرایی ممکن است شامل توسل به زور به نمایندگی از جامعه بین‌المللی علیه یک کشور باشد. با این حال ، رویه به نحوی توسعه‌یافته است که اجازه عملیات حفظ صلح منوط به رضایت کشوری است که سرزمینش محل انجام چنین اقداماتی است. در سال‌های اخیر، نقش حفظ صلح و اقدامات اجرایی در برخی موارد خلط شده و نتایج نامطلوبی به همراه داشته است».{۱۴}
ما ناگزیر باید حقوق بین‌الملل را به حقوق حمایت و امنیت بین‌المللی مبدل سازیم.

حقوق بین‌الملل نوین مبتنی بر حمایت و امنیت
مبانی حقوق بین‌الملل نوین مبتنی بر حمایت و امنیت از پیش موجود است که عبارتنداز:
• صلاحیت‌های شورای امنیت ذیل فصل ۷ منشور ملل متحد: شورای امنیت باید خود را به قوه اجرایی بین‌المللی مبدل کند.
• صلاحیت‌های دبیر کل ذیل ماده ۹۹ منشور: دبیر کل موظف است به نحو فزاینده‌ای درخواست‌هایی از جمله درخواست‌های حقوقی ذیل ماده ۹۹ منشور را از شورای امنیت داشته باشد و آن را به صدور دستورات الزام‌آور ذیل فصل هفتم منشور دعوت نماید.
• صلاحیت‌های توصیه‌ای مجمع عمومی در کنار فرایند شکل‌گیری حقوق بین‌الملل عرفی: دبیر کل باید از گزارش‌های سالانه خود به مجمع عمومی برای جلب توجه این مجمع به تهدیدات علیه امنیت انسانی استفاده کرده و به سیاست‌ها و پیشنهاداتی اشاره نماید که می‌تواند از طریق اجماع گسترده به عنوان هنجارهای حقوق بین‌الملل عرفی شناسایی گردد.
• نقش تفسیری دیوان بین‌المللی دادگستری در تبیین نقش حقوق برای پاسخ به شرایط معاصر جامعه بین‌المللی: شورای امنیت و مجمع عمومی باید از صلاحیت خود برای ثبت درخواست از دیوان بین‌المللی دادگستری برای اخذ نظریات مشورتی در خصوص وظایف کشورها برای همکاری در جهت امنیت و حمایت از بشریت و زیستگاه آن استفاده نمایند.
ظرفیت‌های زیر نیز وجود دارد:
• توصیه‌های امنیتی سران آژانس‌های سازمان ملل متحد
• هشدارهای حمایتی از سوی کمیسر عالی حقوق بشر ملل متحد
• اقدامات امنیتی و حمایتی توسط سازمان‌های منطقه‌ای
همچنین نیاز فوری به توسعه حقوق بین‌الملل در زمینه‌هایی کلیدی از سوی محققان و فعالان شناسایی‌شده است. کن کنکا(Kan Conca ) در کتاب اخیر خود تحت عنوان «یک مبنای ناتمام: سازمان ملل متحد و حکمرانی جهانی زیست‌محیطی» جامعه بین‌المللی را فراخوانده است تا در موارد زیر اقدام فوری داشته باشند:
• یافتن یک حق بشری واضح برای محیط زیستی امن و سالم
• شناسایی مسئولیت زیست‌محیطی به عنوان حمایت
• ادغام رویکرد حقوق و توسعه با عملکرد قوی‌تر حق‌ها و صلح
• یافتن نقش مشروع (و البته محدود) زیست محیطی برای شورای امنیت سازمان ملل متحد
• بهره‌برداری از فرصت‌ها برای صلح‌سازی محیط زیست
• بازاندیشی و تقویت آنچه برای سازمان ملل متحد به معنای نظام پاسخگویی گسترده در رابطه با مسائل زیست محیطی است.{۱۵}

نتیجه‌گیری
چگونه جامعه بین‌المللی می‌تواند از طریق بازتعریف مفاهیم حقوق بین‌الملل به چالش‌های امنیتی و حمایت انسانی پاسخ دهد؟ نقطه شروع می¬تواند شورای امنیت سازمان ملل متحد باشد تا گفتمانی فوری و عاجل در رابطه با نیاز به حقوق بین‌الملل نوین مبتنی بر امنیت و حمایت مطرح نماید. یک عضو روشن‌اندیش شورا می‌تواند چنین درخواستی را ثبت و از گفتمان یادشده دفاع نماید.[۱۶]

{۱}https://www.un.org/en/chronicle/article/new-international-law-security-and-protection
{۲}As cited in Bruno Simma and others, eds., The Charter of the United Nations: A Commentary, Vol. I., 3rd ed. (Oxford, Oxford University Press, 2012), p. 111.
{۳} Ibid.
{۴} Ibid.
{۵} Ibid., p. 112.
{۶} Nick Butler, “Action on climate change is self-defence not altruism”, Financial Times, 20 October 2015.
{۷} Ibid.
{۸} Martin Rees, “Scientists and politicians alike must rally to protect life on Earth”, Financial Times, 5 September 2015.
{۹} Ibid.
{۱۰} Ban Ki-moon, Secretary-General of the United Nations, “Human protection and the 21st century United Nations”, Cyril Foster Lecture at Oxford University, Oxford, United Kingdom, 2 February 2011; Available from: http://www.un.org/sg/selected-speeches/statement_full.asp?statID=1064
{۱۱} Ibid.
{۱۲} Henry Kissinger, World Order (New York, Penguin Press, 2014), p. 264.
{۱۳} Ibid., p. 266.
{۱۴} Ian Brownlie, Principles of Public lnternational Law, 6th ed. (Oxford, Oxford University Press, 2003), p. 706.
{۱۵} Ken Conca, An Unfinished Foundation: The United Nations and Global Environmental Governance (Oxford, Oxford University Press, 2015), p. 14.
[16] ویراستار ادبی: صادق بشیره(گروه پژوهشی آکادمی بیگدلی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *