جای خالی گفت‌وگویی که باید در خصوص هوش مصنوعی داشته باشیم؛ تاثیرات زیست‌محیطی هوش مصنوعی مولد

جای خالی گفت‌وگویی که باید در خصوص هوش مصنوعی داشته باشیم؛ تاثیرات زیست‌محیطی هوش مصنوعی مولد[۱]

Rebecca Hamilton

مترجم: سینا سلیمی

دانشجوی دکتری حقوق بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی

ویراستار علمی: دکتر ندا کردونی

پژوهشگر عالی حقوق بین‌الملل

از زمانی که ChatGPT در سال ۲۰۲۲ راه‌اندازی شد، هوش مصنوعی مولد از قلمرو نوابغ رایانه‌ای به بخشی از گفتمان جریان ‌اصلی تبدیل شده است. این گفت‌وگوی عمومی جایی در میانه بهره‌مندی از هوش مصنوعی مولد به‌ مثابه نوشدارویی که به ما در درمان سرطان و سکونت در مریخ کمک می‌کند تا هم‌تراز قرار دادن آن با سلاح هسته‌ای به دلیل پتانسیل آن برای نابودی بشریت، در تلاطم است. در هر صورت، کمتر کسی شک دارد که این احتمالا یک حقیقت غیرقابل انکار است که هوش مصنوعی مولد یک فناوری وجودی[۲] است (اما نه لزوما به دلایلی که عموم مردم در مورد آن می‌شنوند).

قدرت محاسباتی مورد نیاز برای ساخت هوش مصنوعی مولد به انرژی و آب در مقیاسی نیاز دارد که می‌تواند آسیب شدید و طولانی‌مدت به محیط ‌زیست وارد کند. این امر توسعه هوش مصنوعی مولد را به یک مسئله حقوق بشری تبدیل می‌کند. همان‌طور که آثار و فعالیت‌های هنجاری گزارشگران ویژه سازمان ملل متحد تاکید و مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلام کرده است و همچنین دیوان‌های حقوق بشر به ‌طور فزاینده‌ای بر آن اهتمام داشته و صحه گذاشته‌اند، همه انسان‌ها حق داشتن یک محیط ‌زیست سالم را دارند.

اگر توسعه هوش مصنوعی به مسیر فعلی خود این گونه ادامه دهد، مدت‌ها قبل از آن که این فرصت را پیدا کند که به ما نشان دهد آیا می‌تواند به ظرفیت‌های بسیار غلوشده خود عمل کند یا خیر، آسیب‌های زیست‌محیطی که ما در حال حاضر به سیاره خود وارد کرده‌ایم را تشدید می‌کند. پس سوال واقعی این است که آیا چنین آسیب‌های زیست ‌محیطی (و نقض حقوق بشری که احتمالا با آن‌ها همراه است) ارزش این قمار را دارد یا خیر.

برای مردمی که عادت دارند خدمات هوش مصنوعی را همراه با تصاویر آینده‌نگر ببینند، این صورت‌بندی مجدد پیرامون آسیب‌های زیست‌محیطی فوری و ملموس هوش مصنوعی به همان اندازه که ضروری است، آزاردهنده هم هست. باید به مردم گفت که اسب ‌بخار محاسباتی مورد نیاز برای توسعه هوش مصنوعی مولد، نیاز به انرژی‌ای مشابه انرژی مصرف‌شده توسط کل کشورها دارد. باید به مردم یادآوری کرد که «ابر» چیزی بیش از شبکه‌ای از انبارهای پر از میلیون‌ها فوت مربع رایانه نیست. مصرف آب برای خنک نگه‌داشتن این رایانه‌ها به میزانی که پیش‌بینی می‌شود برای انجام پردازش داده‌های هوش مصنوعی مولد تا سال ۲۰۲۷ مورد نیاز است، به بیش از چهار برابر مصرف آب سالانه دانمارک (در حال حاضر) خواهد رسید.

در اوایل سال جاری، کیت کرافورد(Kate Crawford)، پیشگام علوم داده، مقاله‌ای را در نیچر منتشر کرد که در آن آخرین تحقیقات در مورد تاثیرات زیست‌محیطی هوش مصنوعی مورد تاکید قرار گرفته بود. او خاطرنشان کرد که با توجه به عدم شفافیت در هزینه‌های زیست‌محیطی در سراسر صنعت هوش مصنوعی، به همان اندازه که چشم‌انداز در حال حاضر بد به نظر می‌رسد، ممکن است بدتر از این هم باشد. تا به امروز، دولت ایالات متحده تلاشی برای نظارت بر این حوزه نکرده است، اما تلاش‌های آن برای درک تاثیر زیست‌محیطی بیت‌کوین با حکم دادگاه منطقه‌ای ایالات‌متحده مسدود شد تا یادآوری کند که غلبه و پیروزی بر دعاوی صنعتی مرتبط با منافع مالکانه برای رگولاتورها(regulators) تا چه حد دشوار است.

محققانی مانند کرافورد و رهبران عدالت فناوری مانند تینمیت گربو(Tinmit Gerbu)، تمام تلاش خود را برای به صدا درآوردن زنگ خطر انجام داده‌اند. پس چرا گفتمان عمومی رو به رشد در مورد هوش مصنوعی مولد تا این حد از حقایق انکارناپذیر در مورد هزینه‌های زیست‌محیطی آن جدا مانده است؟

بخشی از پاسخ به این پرسش را می‌توان با بررسی تمایل به مراجعه به متخصصان صنعت هوش مصنوعی برای روایت تحولات پرشتاب صورت داد. چه به دلیل خط‌مشی پرسشگری‌ای که توسط روزنامه‌نگاران دنبال می‌شود، چه به دلیل مسیری که مدیران عامل فناوری مانند سام آلتمن(Sam Altman) به سمت آن می‌روند، یا برخی حرکات هم‌افزایانه و همزیستانه بین این دو، گزارش‌های حاصل، دارای سناریوهایی از رستگاری یا نابودی‌ای هستند که هیچ کدام هنوز اتفاق نیفتاده است. این گزارش‌ها فضای کمی برای بحث در مورد تهدید زیست‌محیطی‌ای که در حال حاضر در راه است، باقی می‌گذارد.

بخش دیگر این معما از این واقعیت ناشی می‌شود که مراکز داده‌ای که قدرت محاسباتی هوش مصنوعی را در خود جای داده‌اند، ممکن است برای درصد جمعیتی که می‌توانند آن‌ها را ببینند در یک ابر واقعی(ابهام) باشند. به دنبال زمین ارزان و تاسیسات ایمنی پذیر، شرکت‌های بزرگ فناوری معمولا مراکز داده خود را دور از چشم عموم قرار می‌دهند. به‌ جای بازدید، غریبه‌های کنجکاو به یک تور بر اساس روایت خود شرکت دعوت می‌شوند. پادکست خود گوگل چنین تبلیغ می‌کند:«به ما بپیوندید تا به مکان‌هایی بپردازیم که افراد بسیار کمی از نزدیک می‌بینند».

آنچه گزارش‌های عمومی از این مکان‌ها و سایر مکان‌های مرکز داده منتشر شده، نشان می‌دهد که تنش‌های زیست‌محیطی در حال حاضر در جریان است. برخی در جوامع محلی این سوال را مطرح می‌کنند که آیا مزایای اقتصادی داشتن یک مرکز داده در حیاط‌ خلوت آن‌ها، ارزش فشار بر منابع آب محلی را دارد یا خیر. در این‌جا نیز نابرابری‌های حقوق بشری مانند همیشه وجود دارد. همان‌طور که در کار بر روی «مناطق قربانی»[۳] مشخص شد، بعید است که تاثیرات زیست‌محیطی ایجاد هوش مصنوعی مولد به ‌طور مساوی در بین جمعیت انسانی توزیع شود.

تعداد محدود افرادی که در رسانه‌های جریان اصلی در مورد هوش مصنوعی صحبت می‌کنند، همراه با عدم دسترسی به مراکز داده، اکنون روایتی را ایجاد کرده است که هزینه‌های زیست‌محیطی هوش مصنوعی را وارونه جلوه می‌کند. در ماه ژانویه، مجمع جهانی اقتصاد بر ظرفیت تحول‌آفرین هوش مصنوعی برای مبارزه با تغییرات اقلیمی تاکید کرد. برنامه محیط ‌زیست سازمان ملل متحد نیز پوشش مشابهی را ارائه کرده است.

درست است که راه‌های زیادی وجود دارد که هوش مصنوعی مولد می‌تواند توانایی ما را برای درک و پاسخ به چالش‌های اقلیمی و زیست‌محیطی افزایش دهد، اما تا زمانی که کنترل توسعه هوش مصنوعی مولد عمدتا در دست کسانی است که در فرهنگ و اولویت‌های (تجاری و نه حقوق بشری) سیلیکون ولی(Silicon Valley) هستند، هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم این ابزارها بر اساس نیازهای آسیب‌پذیرترین جمعیت در خط مقدم اثرپذیری از تغییرات اقلیمی طراحی می‌شوند (در واقع، اگر تاریخ توسعه رسانه‌های اجتماعی چیزی به ما آموخته باشد، این است که کسانی که «سریع حرکت می‌کنند و چیزها را می‌شکنند»[۴] تمایل دارند محصولاتشان را بر اساس تصوراتی ایجاد کنند که به‌ ندرت برای میلیاردها نفری که خارج از بخش بسیار کوچک جمعیت شمال جهانی زندگی می‌کنند، صادق است).

در هر صورت، ظرفیت هوش مصنوعی مولد دقیقا همین است؛ یک وعده که ممکن است محقق شود یا نشود. در مجموع، محتمل‌ترین نتیجه این است که هوش مصنوعی مولد هم دستاوردهای عظیم به ‌ویژه برای کسانی که از قبل به قدرت سیاسی و اقتصادی دسترسی دارند و هم پیامدهای خسارت‌بار ناخواسته به همراه خواهد داشت. در عین ‌حال، چیزی که ما به ‌یقین می‌دانیم این است که تلاش برای ارائه ظرفیت هوش مصنوعی، تقاضاهای فزاینده‌ای را بر این سیاره‌ تحت ‌فشار ایجاد می‌کند، با تاثیراتی که اول ‌از همه توسط کسانی که در حال حاضر به حاشیه رانده شده‌اند، احساس خواهد شد(حداقل تا زمانی که به «گذار به انرژی پاک برای همه» دست یابیم).

البته شرکت‌های فناوری ایالات ‌متحده اهداف قابل‌ ستایش انرژی‌های تجدیدپذیر و اهداف قابل ‌توجهی برای تجدید آب دارند، اما این‌ها به‌ صورت داوطلبانه انجام می‌شود. هیچ‌کس نباید این توهم را داشته باشد که در تضاد بین اهداف زیست‌محیطی خوداجرا و رقابت شدید برای رهبری حوزه هوش مصنوعی مولد، زیست‌محیط (و حقوق بشر جوامعی که از قبل به حاشیه رانده شده‌اند که بیشتر تحت تاثیر تخریب محیط ‌زیست قرار گرفته‌اند) در جایگاه دوم قرار خواهد گرفت.

پس چگونه روایت موجود را بازنویسی کنیم؟ رسانه‌ها در این‌جا مسئولیت دارند. دفعه بعد که یک پادکست قسمتی را به هوش مصنوعی اختصاص می‌دهد، می‌توانند یک دانشمند متخصص محیط زیست و زمین را به ‌عنوان مهمان خود دعوت کنند. انبوهی از مقالاتی که ناگزیر به دنبال راه‌اندازی اخیر Chat GPT-4o توسط OpenAI یا نمایش متعاقب آن از Sora مدل متن به ویدیو که در اوایل سال جاری راه‌اندازی شد(هوش مصنوعی مولد جدید شرکت OpenAI)، نوشته خواهند شد، می‌توانند هر کدام با یادآوری انرژی و آب برای حیات بخشیدن به این پیشرفت‌ها (در حوزه هوش مصنوعی مولد) به خوانندگان، سخن آغاز کنند.

سیاستمداران نیز باید در این مسیر پیشگام باشند. اعضای کنگره می‌توانند از فرصت‌هایی که دارند برای سوال از رهبران صنعت هوش مصنوعی استفاده کنند تا پاسخ‌هایی درباره هزینه‌های زیست‌محیطی توسعه هوش مصنوعی مولد به دست آورند و به ‌طور اجمالی، قانون‌گذاران می‌توانند لوایح و مقرراتی را ارائه کنند که شفافیت منافع عمومی و نرده‌های محافظ آن را به فضایی که در حال حاضر یک فضای خودتنظیمی است، بیاورد (لایحه قانون تاثیرات زیست‌محیطی هوش مصنوعی در سال ۲۰۲۴ که توسط سناتور مارکی(Senator Markey) در فوریه ارائه شد، گامی در مسیر درست است).

در نهایت، همه ما می‌توانیم کمک کنیم. وقتی خانواده‌ها یا همکاران ما می‌پرسند که آیا هوش مصنوعی مولد، ربات‌ها را جایگزین انسان‌ها می‌کند، می‌توانیم این سوال را تغییر دهیم: با تلاش برای توسعه هوش مصنوعی مولد، آیا سیاره ما کم‌وبیش قابل سکونت برای انسان‌ها باقی خواهد ماند؟[۵]

[۱] Rebecca Hamilton, The Missing AI Conversation We Need to Have: Environmental Impacts of Generative AI, June 24, 2024, available at: https://www.justsecurity.org/96534/environmental-impacts-of-ai/

Existential technologies [2]اصطلاحی نسبتا جدید است که به دسته‌ای از اختراعات و مداخلات اشاره دارد که درک بنیادی ما از فناوری و نقش آن در زندگی‌مان را به چالش می‌کشد و پتانسیل تاثیرگذاری بر بخش بزرگی از بشریت را دارند و بر کل جوامع تاثیر می‌گذارند.

[۳] منطقه قربانی(Sacrifice zone) منطقه‌ای جغرافیایی است که به دلیل آسیب‌های زیست‌محیطی یا عدم سرمایه‌گذاری اقتصادی، به‌ طور دائم تخریب شده است.

_move fast and break things[4] شعار و استراتژی شرکت فیسبوک که در سال ۲۰۱۴ توسط مارک زاکربرگ انتخاب شد و به معنای حرکت پرسرعت و بی‌پروا بدون ترس از اشتباه کردن است.

[۵] ویراستار ادبی: صادق بشیره(گروه پژوهشی آکادمی بیگدلی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *