اسرائیل، مقاومت و حقوق بین‌الملل

اسرائیل، مقاومت و حقوق بین‌الملل[۱]

Ayesha Malik

مترجم: سید امیرحسین موسوی

دانشجوی دکتری حقوق بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی

ویراستار علمی: دکتر مژگان رامین نیا

عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور

در جریان اشغال شهرک فلسطینی طولکرم، فرمانده‌ دسته‌ای از ارتش اسرائیل تصمیم گرفت خانواده‌ای را از خانه‌شان بیرون کند. در توضیح باید گفت متاسفانه خانه‌‌ آن‌ها بزرگ و راحت و بر روی زمینی مرتفع ساخته شده بود و ارتش اسرائیل می‌خواست محلی با چشم‌اندازی بی‌نظیر به سمت دیگر روستا داشته باشد. فرمانده نوام چایوت(Noam Chayut) در خاطراتش اظهار می‌کند که چطور به درکوبید و فریاد زد تا ساکنان در را باز کنند ، اما وقتی در باز شد، تنها یک زن وحشت‌زده، دختر نوجوانش و مادرشوهرش در خانه بودند. ضمن این که خیال فرمانده جوخه از نبود شوهر آن زن راحت شد، به آن‌ها گفت یک ساعت وقت دارند تا وسایلشان را جمع کنند و بروند.

درحالی ‌که صدای شلیک گلوله از شهرک می‌آمد، مادر فلسطینی از ترس رنگش پرید وبا عجله شروع کرد به ریختن وسایل در ساک‌ها و به دختر گریانش گفت وسایلش را جمع کند. سپس حادثه‌ای منحصربه‌فرد رخ داد که شکل تراژیک و کمدی به خود گرفت، درصورتی‌که خود حادثه به‌هیچ‌وجه در شرایط دیگری منحصربه‌فرد نبود.

مادر پیش از رفتن چیزی از دختر پرسید و دختر با پای کوبیدن روی زمین جواب «نه» داد. مادر به من(فرمانده) فهماند که دختر نمی‌خواهد کتاب‌های مدرسه اش را با خود ببرد. دختر به پایین شهرک، جایی که صدای شلیک گلوله‌ها می‌پیچید، اشاره کرد؛ انگار که می‌خواست بگوید: جنگ است، دیگر چه کسی به کتاب‌های مدرسه نیاز دارد؟ مادر و دختر هر دو به من نگاه کردند و هر کدام می‌خواستند موضعشان را تایید کنم. صورت دختر از اشک‌ها متورم شده بود. من به‌ناچار به مادر نگاه کردم، بعد به دختر و دوباره به مادر. ناگهان مادر به من لبخند زد؛ او اولین کسی بود که فهمید این لحظه چقدر خنده‌دار است. من هم لبخند زدم و سپس دختر با وجود گریه‌هایش شروع به خندیدن کرد. کلاه‌ نظامی‌ام را برداشتم و به دختر اشاره کردم که به اتاقش برود و کتاب‌های مدرسه‌اش را بیاورد.

این فرمانده بعدها قرار بود به یکی از مدافعان سرسخت علیه اشغالگری اسرائیل تبدیل شود و جنایات جنگی‌ای که مرتکب شده بود را در خاطراتش ثبت کند و دیگران را نیز تشویق کند که سکوت خود را بشکنند. اما من نمی‌توانم از دیدن کتاب‌های مدرسه به‌عنوان نمادی برای حقوق بین‌الملل دست بردارم. مثل کتاب‌ها، حقوق بین‌الملل نیز در برابر اشغال همراه با خشونت بی‌فایده به نظر می‌رسد. میل مادر به ادامه روش قدیمی، بی‌توجه به تمام چیزهایی که آموخته بود، در تضاد با اخراج او توسط دولتی است که از خون و خشونت تغذیه می‌کند. پاسخ آن دختر حالا بیشتر از هر زمان دیگری در ذهن من باقی می‌ماند؛ این جنگ است، حالا دیگر چه کسی نیاز به حقوق بین‌الملل دارد؟

نظم مبتنی بر قواعد مرده‌ است

اسرائیل در طول یک سال گذشته فلسطینی‌ها را به طور گسترده‌ای به قتل رسانده است. اکنون نتانیاهو با تهاجم هیتلرگونه خود همراه با تاکتیک‌های پنهان‌کارانه و تهدید‌آمیز به دنبال دستیابی به آرمان‌های سرزمینی(فضای حیاتی) اسرائیل در لبنان است و در عین‌ حال به‌صورت مستمر غزه‌نشینانی را که بدون امید جان می‌دهند، بمباران می‌کند. هر گونه استمساکی به حقوق بین‌الملل بوی بیهودگی می‌دهد؛ در نهایت، دیوان بین‌المللی دادگستری ممکن است ده سال زمان نیاز داشته باشد تا درباره این که آیا کارهای اسرائیل نسل‌زدایی است یا خیر، تصمیم بگیرد. آیا کسی در غزه چنین زمانی دارد؟ دیوان کیفری بین‌المللی نیز در حال صدور آرای بازداشت است که به‌احتمال زیاد هرگز به بازداشت هیچ‌یک از متهمان منجر نخواهد شد. در همین حال، نظریه ]مشورتی[ برجسته دیوان بین‌المللی دادگستری مبنی بر این که اسرائیل باید اشغال خود را پایان دهد و زمین‌های اشغالی را به فلسطینی‌ها بازگرداند، به‌طورکلی توسط تمامی کشورهایی که همکار هولوکاست اسرائیل هستند، نادیده گرفته شده است.

در همین زمان، چندین کشور که نقش تشویق‌کنندگان اسرائیل را ایفا می‌کنند (استرالیا، کانادا، آلمان و هلند) قضیه‌ای را در دیوان بین‌المللی دادگستری علیه آزار جنسیتی در افغانستان مطرح کرده‌اند. همان کشورهایی که هیچ مشکلی با کشتار ده‌ها هزار زن فلسطینی توسط اسرائیل ندارند، حالا درباره حق تحصیل زنان افغان ، نمایش اشک‌آلود خود را به اجرا درآورده‌اند. گویی که دو دهه اشغال نظامی حقوق این زنان را زیر سوال نبرده است. در حالی ‌که «آپارتاید جنسیتی» افغانستان محکوم خواهد شد، آپارتاید واقعی اسرائیل نادیده گرفته می‌شود. پیام این‌جا روشن است؛ حقوق بین‌الملل به ابزاری برای تحمیل نظم استعماری بازگشته است.

سازمان ملل متحد در این نمایش شرم‌آور کشورها (مسلمان و غیرمسلمان) که هر چند ماه یک‌بار نیز نمایشی از همدردی برای کودکان گرسنه غزه اجرا می‌کنند، به شخصیتی بدون تاثیر تبدیل شده است؛ اکنون متوجه آن شوخی شده‌ام که اگر سازمان ملل متحد در سال ۱۹۳۹ وجود داشت، احتمالا همگی به زبان آلمانی سخن می‌گفتیم.

جنگ‌های بی‌پایان

در همین حال، ]گویی[ نازی‌های جدید به لهستان هجوم آورده‌اند. اسرائیل به لبنان حمله کرده و در حال تحریک ایران به یک جنگ همه‌جانبه است؛ چیزی که از زمان حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ به دنبالش بوده است. حتی بلافاصله پس از حمله حماس در ۱ نوامبر ۲۰۲۳ ، بنی موریس(Benny Morris)، تاریخ‌نگار اسرائیلی، مقاله‌ای در هاآرتس(Haaretz) با عنوان «هیچ زمانی بهتر از اکنون برای حمله اسرائیل به ایران نخواهد بود» منتشر کرد و خواستار حمله‌ای قبل از ازدست‌رفتن «لحظه برتری» بر تسلیحات ایران شد.

به نظر می‌رسد برای اسرائیل همه چیز طبق برنامه پیش می‌رود.

دیروز نخست‌وزیر سابق اسرائیل نفتالی بنت، با خوشحالی از احتمال تغییر رژیم ایران استقبال کرد و گفت:«این بزرگ‌ترین فرصت در ۵۰ سال گذشته برای تغییر چهره خاورمیانه است». حمله اخیر ایران در انتقام از ترور اسماعیل هنیه و حسن نصرالله پاسخی است که اسرائیل در آرزوی آن بود و بهانه‌ای برای کشاندن آمریکا به یک جنگ سرنوشت‌ساز دیگر به دستش داده است. جو بایدن رئیس‌جمهور آمریکا، پس از حمله ایران با تاکید اعلام کرده است که ایالات متحده «کاملا، کاملا و کاملا از اسرائیل حمایت می‌کند» که یعنی چه؟ یعنی دیگر درخواست‌های ضعیف برای تحقیق درباره بمباران بی‌رحمانه اردوگاه‌های پناهندگان فلسطینی نخواهد بود؟ قحطی در پنج جبهه؟

در هر حال ، ایران تنها مقاومت اسلامی در برابر کشتار اسرائیل است و همین امر از نظر من به آن لقب «تنها برادر در میان پنجاه‌وشش خواهر» را داده است. لابی اسرائیل موفق شده است ایران را به عضو طردشده‌ جامعه بین‌المللی تبدیل کند و ایران نیز از قدرت طردشده‌ای که برای ادامه مقاومت خود انرژی گرفته، بهره برده است. حتی یک تحلیلگر آمریکایی نیز در توصیه‌ای برای سیاست خارجی گفت که اسرائیل باید از فشار بر ایران دست بکشد و موقعیت آن در خاورمیانه را که فرهنگ و جمعیت تحصیل‌کرده‌اش شایسته آن است، نادیده نگیرد.

در حالی ‌که فرهنگ‌های بادیه‌نشین ثروتمند جدید، ثروت خود را صرف قصرهای طلایی و مراکز خرید کرده‌اند، ایران درآمد اندکی که دارد (پس از تحریم‌ها) را صرف حمایت از مقاومت مسلحانه در برابر اشغالگری کرده است. اما این مقاومت خود را «در جنگ با غرب» نمی‌بیند و حمله به آن را نیز نمی‌پذیرد. ایران، حزب‌الله و حماس از اولین کسانی بودند که حملات ۱۱ سپتامبر را محکوم کردند. در حالی ‌که نیابتی‌های عربستان زندگی را برای مسلمانان به جهنم تبدیل کرده‌اند، نیروهای ایران زندگی اسرائیل را به جهنم تبدیل نموده‌اند. به نظر من وقت آن رسیده که ایران را از این وضعیت طردشدگی بیرون آوریم.

مقاومت برای حمایت

دانشمندان مسلمان اغلب استدلال کرده‌اند که تفاوت‌های بنیادین ما با غرب آن‌قدر عمیق است که حتی «درباره‌ اندیشیدن» نیز به شیوه‌ متفاوتی می‌اندیشیم. در حالی ‌که جهان غرب «خداناباوری لیبرال روشن‌فکرانه‌» خود را در برابر «خداباوری استبدادی عقب‌مانده‌» ما قرار می‌دهد (و کاملا نادیده می‌گیرد که دو جنگ جهانی توسط آن‌ها برپا شده است)، ما عمدتا این نگرش را پذیرفته‌ایم و ارزش‌ها و شیوه‌های خاص خود را در اندیشیدن نادیده گرفته‌ایم.

برای مدت طولانی، ما تحت این باور قرار داشتیم که آمریکایی‌سازی تنها راه دستیابی به شکوفایی است و ارتقای فردگرایی (به‌ جای محدودکردن آن) تنها راه رسیدن به زندگی‌ ارزشمند است. اکنون که غرب در حال فروپاشی است، فرصتی یافته‌ایم تا غبارها را از شیوه‌های تفکر خود بزداییم و آزادانه بار دیگر اندیشه کنیم. دهه‌هایی که در بحران اعتماد به ‌نفس و عزت ‌نفس به سر بردیم، اکنون می‌تواند جای خود را به مقاومتی نوین دهد که در آن خود را از غل‌وزنجیر تحقیر و اهریمن‌سازی غرب آزاد سازیم. اگر آن‌ها تا این اندازه ما را شست‌وشوی مغزی داده‌اند. اکنون مغز ما نیاز به شستن و زدودن این باورها دارد.

تحقیر آن‌ها نسبت به ما در نحوه‌ نگرش غرب به مقاومت ما آشکار است؛ به ‌عنوان یک شخصیت‌پردازی نادرست از آنچه که آن‌ها خشونت بی‌دلیل می‌پندارند، خشونتی که توسط مردمی به آن‌ها تحمیل می‌شود که آموزش‌دیده‌اند تا برای زندگی، آموزش یا تسامح ارزشی قائل نباشند. لیبرمن، وزیر خارجه پیشین اسرائیل، گفته بود که وقتی فلسطینی‌ها «روسو(Rousseau) و ولتر(Voltaire) را مطالعه کردند، آن‌گاه شایستگی داشتن یک کشور را خواهند داشت». در تحصیلات من نیز خبری از روسو یا ولتر نبود؛ با این‌ حال به خاطرش بمباران نشدم. اما این ایده به‌شدت رواج یافته که ما مردمی غیرآگاه هستیم که به دلیل عدم‌پذیرش ارزش‌های عزیز غرب، قادر به تشکیل یک کشور نیستیم؛ یک ذهنیت «به ‌شدت فردگرایانه، وسواس جنسی و مادی‌گرا» که شهرت، ثروت و قدرت را بت می‌کند.

در عوض، ایمان ما بر این باور تاکید دارد که تنها از طریق جامعه مشترک می‌توانیم به خدا نزدیک شویم و تنها با تجربه‌ امور در کنار هم می‌توانیم عشق خدا را تجربه کنیم. وابستگی و اطاعت از خانواده و قبیله هدف است و نه چیزی که باید از آن فرار کرد. پیوند با دیگران از خودخواهی می‌کاهد و حل‌شدن در دیگران یک فضیلت است.

تفاوت ما را می‌توان به بهترین شکل در استعاره‌ای که نویسنده‌ ایتان واتر(Ethan Watter) از آن استفاده کرده، توصیف کرد: زمانی که در هواپیما ماسک‌های اکسیژن پایین می‌آیند، مفهوم غربی این است که اگر در کنار یک کودک نشسته‌اید، ابتدا ماسک را بر صورت خود بگذارید و سپس به کودک کمک کنید، اما مفهوم شرقی این است که قرار دادن ماسک اکسیژن بر دهان کودک تنها چیزی است که به شما امکان نفس‌کشیدن می‌دهد.

ایران تصمیم گرفته اندکی بمیرد تا فلسطین نفس بکشد. دیگر کشورهای مسلمان چه خواهند کرد؟[۲]

[۱] https://rsilpak.org/2024/israel-resistance-and-international-law/ last acceced 27 October 2024.

[2] ویراستار ادبی: صادق بشیره(گروه پژوهشی آکادمی بیگدلی)

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *