تاثیر آتشبس بر قابلیت اعمال حقوق بینالملل بشردوستانه[۱]
Thibaud Jourdan
مترجم: علی مسعودیان
دانشجوی دکتری حقوق بینالملل دانشگاه تهران
ویراستار علمی: دکتر جبار اصلانی
پژوهشگر حقوق بینالملل
در ۱۹ ژانویه ۲۰۲۵، توافق آتشبس مورد انتظار بین حماس و اسرائیل اجرایی شد. بر اساس آنچه از توافقنامه مشخص شده، مخاصمات در غزه به مدت ۴۲ روز متوقف میشود. در این مدت قرار است ۳۳ گروگان اسرائیلی در ازای صدها اسیر فلسطینی آزاد شوند و نیروهای اسرائیلی به حومه غزه عقبنشینی کنند. پس از این مرحله اولیه، انتظار میرود مرحله دوم توافق آغاز شود که شامل خروج کامل نیروهای اسرائیلی از نوار غزه و آزادی گروگانهای باقیمانده در ازای تعداد بیشتری از اسرای فلسطینی باشد. پیشبینی میشود که این مرحله ۴۲ روز دیگر به طول بیانجامد و رئیس جمهور بایدن اعلام کرد که اجرای موفقیتآمیز آن به معنای «پایان دائمی جنگ» است. مرحله سوم، با مدت نامحدود بر بازسازی غزه متمرکز خواهد شد.
با وجود این تحولات، موفقیت نهایی روند صلح به (حداقل) دو عامل اصلی بستگی دارد. اولا این امر به نتیجه مذاکرات آتی وابسته است؛ زیرا هر شکستی میتواند مخاصمه را دوباره شعلهور کند. ثانیا به خواست نخست وزیر نتانیاهو برای اتخاذ گامی فراتر از مرحله اولیه متکی است – زیرا او مرحله اول را «موقت» توصیف کرده و تاکید نموده است که اسرائیل در صورت لزوم، حق خود برای از سرگیری جنگ را محفوظ میدارد. این نوشته به طور خلاصه بررسی میکند که چگونه این توافق بر قابلیت اعمال حقوق بینالملل بشردوستانه(IHL) در غزه تاثیر میگذارد.
قلمرو و محدوده زمانی کاربرد حقوق بینالملل بشردوستانه
حقوق بینالملل بشردوستانه برای کاهش رنج ناشی از جنگ، حمایت از افراد و تحدید ابزار و روشهای جنگی وضع شده است. اعمال آن بلافاصله پس از وقوع یک مخاصمه مسلحانه آغاز میشود و پس از توقف مخاصمات فعال ادامه مییابد. همانطور که دیوان کیفری بینالمللی برای یوگسلاوی سابق(ICTY) در قضیه تادیچ توضیح داد، حقوق بینالملل بشردوستانه «تا زمان حصول توافق کلی بر روی صلح» در مخاصمات مسلحانه بینالمللی و تا زمان «دستیابی به یک راه حل مسالمتآمیز» در مخاصمات مسلحانه غیربینالمللی اعمال میشود (ICTY, Prosecutor v. Duško Tadić, ۲ October 1995, IT-94-1-AR72, §۷۰).
مسئله کلیدی منتج از قضیه تادیچ این است که آیا خاتمه اعمال حقوق بینالملل بشردوستانه بر مخاصمات مسلحانه بینالمللی(IACs) متفاوت از مخاصمات مسلحانه غیربینالمللی(NIACs) است؟ این پرسش به ویژه در مورد مخاصمه در غزه که گونه شناسی آن محل بحث بوده است، پیچیدهتر میشود(اینجا، اینجا یا اینجا را ببینید). بدین منظور و در حال حاضر، این موضع از رویکرد دیوان کیفری بینالمللی پیروی میکند، با این ملاحظه که بینالمللی بودن مخاصمات بین اسرائیل و فلسطین در کنار غیر بینالمللی بودن مخاصمات بین حماس و اسرائیل وجود دارد.
از نقطه نظر زمانی، تفاوت کلیدی میان بینالمللی بودن مخاصمات و غیر بینالمللی بودن مخاصمات، نقطه شروع آنها نهفته است. برای احراز و شناسایی مخاصمات غیربینالمللی آستانه سازماندهی و شدت باید محقق شود؛ در حالی که در مخاصمات بینالمللی با اولین توسل به زور بین کشورها آغاز میشود. عملا این بدان معناست که هر گونه خشونت بین کشورها به طور خودکار مشمول حقوق بینالملل بشردوستانه میشود؛ در حالی که در مورد مخاصمه مسلحانه غیربینالمللی به منظور اعمال حقوق بینالملل بشردوستانه، خشونتها میبایست فراتر از «وضعیتهای ناآرامی و تنشهای داخلی» باشد.
آیا این تفاوت ، زمانی منعکس میشود که اعمال حقوق بینالملل بشردوستانه متوقف میشود؟ به هر دو وجه استدلال شده است؛ به این معنی که هم متوقف میشود(ص ۱۸۰) و هم نمیشود. بر اساس نظریه تفسیری ۲۰۲۴ کمیته بینالمللی صلیب سرخ، آنچه که از منظر حقوق بینالملل بشردوستانه موضوعیت داشته و اهمیت دارد، این است که در مخاصمه مسلحانه بینالمللی ، جنگ «با درجهای از ثبات و پایداری» پایان یافته است یا این که «یک توقف پایدار رویارویی مسلحانه بدون خطر واقعی از سرگیری آن وجود دارد (برای مخاصمه مسلحانه غیربینالمللی)». بنابراین در حالی که ما قصدی برای حل این اختلاف نداریم، معتقدیم که بینالمللی یا غیربینالمللی بودن مخاصمه تاثیر محدودی بر این سوال دارد که چه زمانی پایان مییابد. در هر دو مورد، عامل تعیینکننده عبارت است از ارزیابی واقعی این که وضعیت به طور واقعی و پایدار به ثبات و آرامش رسیده باشد.
مسئله مذکور این سوال را مطرح میکند که آیا ابزارهای رسمی – مانند آتشبس، صلح موقت(armistice)، متارکه جنگ(truce) – بر این ارزیابی واقعی تاثیر میگذارند یا خیر. ممکن است تصور شود که یک سازکار ظاهرا با ثبات مانند توافق اخیر حماس و اسرائیل میتواند کافی باشد. با این حال، هر چند این اصطلاحات اغلب در گزارشهای رسانهها ظاهر میشوند (گاهی اوقات به صورت مترادف؛ به عنوان مثال در گزارش در مورد غزه، هر سه اصطلاح در اینجا استفاده میشوند)، در معاهدات اصلی حقوق بشر تعریف نشدهاند. علاوه بر این، در حالی که ارجاعات به «آتشبس» یا «پرچم آتشبس» در برخی مقررات وجود دارد (به عنوان مثال، فصل پنجم کنوانسیون چهارم لاهه ۱۹۰۷، ماده ۱۵ کنوانسیون اول ژنو، ماده ۳۷ و ۳۸ پروتکل اول الحاقی)، این قواعد به کاربرد زمانی قابلیت اعمال حقوق بینالملل بشردوستانه مربوط نمیشوند. در واقع، در این مورد ، معاهدات بر مفهوم گستردهتری تکیه دارند:«خاتمه عمومی عملیات نظامی»(اینجا و اینجا را ببینید). این بدان معناست که عامل تاثیرگذار در اینجا «بر اساس حقایق میدانی» و نه صرفا توافقهای رسمی یا غیررسمی است. توقفهای موقت در مخاصمات – حتی آنهایی که امید میرود دائمی شوند – این چارچوب را تغییر نمیدهد. این مهم است که «آخرین گلوله شلیک شده است»(ص ۶۲). بنابراین میتوان گفت که توافقنامههای صلح از هر نوعی که باشند، میتوانند به عنوان یک نشانه و اماره باشند، اما به تنهایی کافی نیستند.
علاوه بر این، تمایز بین «خاتمه تخاصمات» و «خاتمه عمومی عملیات نظامی» مهم است. اولی به عنوان «عامل محرک» برای مقرراتی عمل میکند که به طور خاص پس از پایان مخاصمات یا تعلیق آنها به وجود میآیند – مانند تعهدات برای پاکسازی مهمات منفجر نشده، بازیابی و شناسایی کشتهشدگان و آزادسازی افراد محروم از آزادی. مفهوم دوم به محدوده زمانی کاربرد حقوق بینالملل بشردوستانه مربوط میشود. اگرچه این دو مفهوم به هم مرتبط هستند، اما تعاریف آنها متفاوت است. «خاتمه تخاصمات» به نقطهای اشاره دارد که در آن طرفین از استفاده از ابزارها و روشهایی با هدف آسیب رساندن به دشمن دست میکشند – اما تنها در صورتی که «انتظار منطقی برای از سرگیری آنها وجود نداشته باشد». در حالی که «پایان یافتن عمومی عملیات نظامی» «نه تنها» شامل پایان یافتن مخاصمات فعال میشود بلکه همچنین پایان تحرکات نظامی با ماهیت خصمانه» را در برمیگیرد. در نتیجه، «خاتمه مخاصمات » لزوما به این معنا نیست که دیگر فعالیتهای نظامی (مانند حرکت نیروها) متوقف شده است. لذا این دو مفهوم ممکن است عملا در مقاطع مختلف زمانی رخ دهند.
در نهایت، در موقعیتهایی که مخاصمات منجر به اشغال میشوند، اعمال مداوم حقوق بینالملل بشردوستانه اهمیت ویژهای پیدا میکند (see, for in-depth discussion, Koutroulis, V., Le début et la fin de l’application du droit de l’occupation, Paris, Pedone, 2010).
با توجه به این که مرحله دوم آتشبس اعلامشده، شامل خروج نیروهای اسرائیلی از غزه است، می توان چنین گفت که در ابتدا نباید هیچ اشغالی وجود داشته باشد. با این حال، دیوان بینالمللی دادگستری در نظریه مشورتی خود در سال ۲۰۲۴ تصریح کرده است تا زمانی که اسرائیل به اعمال کنترل خود ادامه میدهد، تعهدات بر اساس حقوق اشغال در غزه قابل اجرا باقی میماند(نگاه کنید به بند ۹۲-۹۳). به عبارت دیگر، قابل اعمال بودن حقوق اشغال به میزان کنترل اعمالشده توسط اسرائیل پس از اجرای مرحله دوم بستگی دارد.
در عمل: غزه و لبنان
بنابراین در زمینه غزه، آتشبس فعلی به خودی خود دال بر پایان مخاصمه نیست. با وجود این، بررسی مفاد آن میتواند به سنجش زمان رسیدن به آستانه «خاتمه مخاصمات» و «خاتمه عمومی عملیات نظامی» کمک کند. در حال حاضر(۲۵ ژانویه ۲۰۲۵)، به نظر میرسد که آتشبس برقرار است ، بدون گزارش خشونت عمده؛ اما هیچ اطمینانی وجود ندارد که آتشبس در مرحله اول دوام اورد. بنابراین ما معتقدیم که پایان مخاصمات هنوز محقق نشده است – حداقل تا آغاز مرحله دوم که قرار است یک «آتش بس دائمی» باشد.
با توجه به «خاتمه عمومی عملیات های نظامی»، مرحله دوم آتشبس خروج کامل نیروهای اسرائیلی از غزه را پیشبینی میکند. تا زمانی که این خروج انجام نشود و با ثبات بودن آن اثبات نگردد، نه بینالمللی بودن مخاصمه و نه غیر بینالمللی بودن ان را نمیتوان به طور قطعی تمام شده در نظر گرفت. علاوه بر این، حرکت نیروهای مسلح حماس و اسرائیل باید به طور محسوس نشانگر عدم قصد مبنی بر از سرگیری مخاصمات باشد؛ از جمله خودداری از «استقرار مجدد نیروها در امتداد مرز برای ایجاد ظرفیت نظامی یا بسیج یا استقرار نیروها برای اهداف دفاعی یا تهاجمی». دستیابی به چنین شرایطی در کوتاهمدت قطعی به نظر نمیرسد.
یک مثال عینی از این که چگونه یک توافق آتشبس تنها میتواند نشاندهنده وضعیت میدانی باشد، اعلام اخیر نتانیاهو مبنی بر ماندن نیروهای اسرائیلی در لبنان پس از مهلت شصت روزه خروج است که در توافق آتشبس در ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ تعیین شده است . علاوه بر این، حتی از زمان توافق، نقضهای متعددی از سوی لبنان به شورای امنیت گزارش شده است؛ از جمله «بیش از ۸۱۶ حمله زمینی و هوایی». این بدان معناست که به رغم آتشبس، نه «خاتمه مخاصمات» و نه «خاتمه عمومی عملیات های نظامی» حاصل نشده است.
در نتیجه، حقوق بینالملل بشردوستانه هم در غزه و هم در لبنان الزامآور باقی میماند. همه طرفهای این مخاصمات باید حمایتهای بنیادین را طبق حقوق بینالملل بشردوستانه ، از جمله رفتار انسانی با افراد تحت بازداشت و تسهیل کمکهای بشردوستانه ،رعایت کنند
چرا تداوم اجرای حقوق بینالملل بشردوستانه اهمیت دارد؟
تداوم اجرای حقوق بینالملل بشردوستانه در طول آتشبس یا آتشبس موقت برای حمایت بشردوستانه و پاسخگویی (مسئولیت) ضروری است؛ زیرا این مجموعه حقوق پادمانهایی برای کمک به حمایت و صیانت از حقوق و کرامت جمعیتهای آسیبپذیر، به ویژه غیرنظامیان و بازداشتشدگان را فراهم میکند. احتمالا مهمترین پیامد تداوم اجرای حقوق بینالملل بشردوستانه این است که تا زمانی که مخاصمه حلنشده باقی مانده، هر گونه مخاصمه مجدد تابع این قواعد باقی میماند.
آتشبس اگرچه میتواند خشونت را به میزان قابل توجهی کاهش دهد، اما لزوما به مخاصمه پایان نمیدهد. حقوق بینالملل بشردوستانه کماکان به عنوان اصول بنیادین قابل اعمال باقی میماند و تا زمانی که صلح پایدارتر و با ثباتتر برقرار شود، پاسخهای بشردوستانه و حقوقی را در نظر دارد. در مورد غزه تنها میتوان امیدوار بود که توافق فعلی به طور کامل اجرا شود و زمینه برای یک تصمیم پایدار را فراهم کند. با این حال، تا آن زمان اجرای حقوق بینالملل بشردوستانه ادامه خواهد داشت.[۲]
[۱] ejiltalk.org/the-impact-of-a-ceasefire-on-the-applicability-of-international-humanitarian-law/ ۲۸ ژانویه ۲۰۲۵
[۲] ویراستار ادبی: صادق بشیره(گروه پژوهشی آکادمی بیگدلی)