دیوان بین‌المللی دادگستری و شبح نسل‌زدایی

دیوان بین‌المللی دادگستری و شبح نسل‌زدایی[۱]

محمدرضا ضیائی بیگدلی

۱. جایگاه دیوان بین‌المللی دادگستری در دنیای امروز

روند رو به افزایش قضایای مطروح در دیوان در سال‌های اخیر، به گونه‌ایست که تنها در فاصله بین آوریل ۲۰۰۳ تا آوریل ۲۰۰۴ یعنی ظرف یک‌سال، ۹ قضیه در دفتر دیوان به ثبت رسیده که بخش قابل توجهی از آن‌ها در مورد اختلافات ناشی از مخاصمات مسلحانه است. جالب این که بسیاری از قضایا توسط کشورهای به اصطلاح جنوب جهانی مطرح شده‌اند.

روند دیوان در تعیین اقدامات موقتی و صدور قرارهای موقت در راستای پیروزی سریع و جلب توجه افکار عمومی جهانی نسبتا سهل است، حتی اگر دعاوی مطروح شانس زیادی برای پیروزی در مرحله ماهیت نداشته باشند.

دعاوی مطروح در دیوان هر چند به طور کلی ناظر به طرفین دعواست، اما در اکثر موارد و شاید در تمامی موارد، جامعه بین‌المللی را درگیر می‌کند.

دیوان با عملکرد مثبت و عادلانه، خود را به عنوان نوعی «دیوان عالی» معرفی نموده که به سازگاری و هماهنگی و به طور کلی توسعه و تحول حقوق بین‌الملل کمک کرده است.

دیوان هر چند رسما یک دادگاه عالی یا دادگاه قانون اساسی جهانی نیست، اما آراء و قرارهای آن به طور گسترده‌ای مورد احترام و استناد سایر دادگاه‌ها و دیوان‌های بین‌المللی و حتی منطقه‌ای قرار گرفته است. چنان که اگر رویکرد واقعا جهانی دیوان به تفسیر و اجرای حقوق بین‌الملل از طریق اثربخشی مورد ارزیابی قرار گیرد، تردیدی نیست که دیوان از جایگاه برجسته‌ای برخوردار است.

بر خلاف سایر ارکان ملل متحد که معمولا قطعنامه‌های آن‌ها نادیده گرفته می‌شوند، اکثریت قریب به اتفاق آراء و تصمیمات دیوان و نه معمولا قرارهای دیوان، توسط طرفین دعوا اجرا شده و حتی از سوی کشورهای ثالث نیز به رسمیت شناخته می‌شود.

ممنوعیت نسل‌زدایی یک قاعده آمره حقوق بین‌الملل است.

رسیدگی به جنایت نسل‌زدایی هم جنبه کیفری دارد و هم جنبه غیرکیفری، هر چند جنبه کیفری آن غالب است. در نتیجه نسل‌زدایی هم موجب تحقق مسئولیت کیفری بین‌المللی در مورد افراد و هم مسئولیت غیرکیفری بین‌المللی در مورد کشورها می‌شود.

نسل‌زدایی حتی در قوانین داخلی برخی کشورها به عنوان جنایت قابل رسیدگی آمده و این کنوانسیون نسل‌زدایی است که کشورهای عضو را ملزم به جرم‌انگاری نسل‌زدایی در نظام‌های داخلی خود کرده است.

در یک ارزیابی کلی نباید نقش مشورتی دیوان را نیز از نظر دور داشت و جالب این که دیوان هرگز از پاسخ به درخواست‌های نظریات مشورتی خودداری نکرده است.

مسلما تا زمانی که حاکمیت قانون سنگ بنای پروژه مشترک برای همزیستی مسالمت‌آمیز است، دیوان باید همچنان نهاد قضایی مرکزی باشد.

چالش‌ها وجود دارند، همان طور که برای هر نهاد بین‌المللی وجود دارد، اما به رغم چالش‌هایی که دیوان با آن‌ها مواجه بوده، حقیقت حاکی از آن است که دیوان در طول ۷۶ سال فعالیت خود، خدمات بزرگی به جامعه بین‌المللی نموده و کمک‌های منحصر به فردی به صلح جهانی کرده است.

هنگامی که دیپلماسی شکست می‌خورد و دوباره سلاح‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند، این حقوق بین‌الملل است که آخرین زبان ممکن میان کشورها و دیوان آخرین بیان ممکن برای فیصله اختلاف میان آن‌هاست.

بنابراین نباید قدرت دادگاه‌های بین‌المللی از جمله و مهم‌تر از همه دیوان بین‌الملی دادگستری را برای تحقق اهداف و اصول سازمان ملل متحد اندک انگاریم.

امروزه دیوان نور درخشانی است در دوران تاریکی و جهالت‌ها که باید بدان ارج نهاد و بر صدر نشاند.

۲. کلیاتی در باب مفهوم و ابعاد نسل‌زدایی

نسل‌زدایی فجیع‌ترین جنایت بین‌المللی به شمار می‌رود تا آن‌جا که چرچیل، نخست وزیر اسبق بریتانیا، آن را «جنایت بی‌نام» نامیده است.

نسل‌زدایی جنایت مستقل بین‌المللی است که برای اولین بار کنوانسیون خاصی در مورد آن تحت عنوان «کنوانسیون بین‌المللی پیشگیری و مجازات نسل‌زدایی» در سال ۱۹۴۸ تدوین و تا امروز بیش از ۱۵۰ کشور به آن ملحق شده‌اند. به علاوه، در اساسنامه دیوان کیفری بین‌المللی ماده خاصی (ماده ۶) بدان اختصاص یافته است. اما پیش از آن‌ها در اساسنامه‌های دادگاه‌های کیفری یوگسلاوی و دادگاه کیفری رواندا و دادگاه بین‌المللی کامبوج بدان پرداخته شده بود.

البته به رغم مستقل بودن جنایت نسل‌زدایی، مولفه‌های مشترکی میان آن جنایت و سایر جنایات بین‌المللی (چون جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت) وجود دارد.

رافائل لمکین لهستانی اولین حقوقدانی است که از اصطلاح نسل‌زدایی یا همان ژنوساید به عنوان جنایت بین‌المللی یاد کرده است.

نسل‌زدایی از این واقعیت ناشی می‌شود که متاسفانه به دفعات رخ داده است.

از نسل‌زدایی ارامنه در ۱۹۱۵ و هولکاست در طول جنگ جهانی دوم گرفته تا نسل‌زدایی در رواندا، دارفور سودان، اتیوپی، بوسنی و هرزگوین، میانمار، اوکراین و بالاخره غزه.

• نسل‌زدایی مانند سایر جنایات بین‌المللی دارای دو رکن مادی و معنوی است. رکن مادی آن یک سلسله اقداماتی است که در دو سند مهم مربوط یعنی کنوانسیون نسل‌زدایی و اساسنامه رم بر شمرده شده است، اما پیچیدگی مفهوم جنایت نسل‌زدایی از جهت رکن معنوی آن است؛ چرا که برای تحقق رکن معنوی آن، شرط سوء نیت خاص یا dolus specialis لازم است که این شرط به استاندارد اثبات بالایی نیاز دارد، یعنی این که نسل‌زدایی باید صرفا استنباط معقول از اقدامات ممنوع باشد.

پاکسازی قومی نوعی نسل‌زدایی است.

جهانیان روز ۹ دسامبر هر سال را به عنوان روز جهانی بزرگداشت و کرامت قربانیان جنایت نسل‌زدایی گرامی می‌دارند.

۳. تصمیمات دیوان در زمینه نسل‌زدایی

در این ربع قرن بیست‌ویکم، موج فزاینده‌ای از دعاوی مربوط به نسل‌زدایی در دیوان مورد رسیدگی قرار گرفته است.

دعاوی مطرح‌شده عبارتند از:

۱) اجرای کنوانسیون نسل‌زدایی، دعوای بوسنی و هرزگوین علیه صربستان و مونته نگرو، رای مورخ ۲۰۰۷ که مهم‌ترین قضیه در مورد نسل‌زدایی ست.

۲) دعوای کرواسی علیه صربستان ۲۰۱۵ که دیوان اعلام داشت جنایات جنگی و پاکسازی قومی صورت گرفته، اما به حد نسل‌زدایی نرسیده است.

۳) دعوای گامبیا علیه میانمار، قرار ۲۰۲۰

دیوان در این قرار به میانمار دستور داد تا اقدامات لازم را انجام دهد تا اطمینان حاصل شود که هیچ گونه نسل‌زدایی صورت نخواهد گرفت.

۴) دعوای اوکراین علیه روسیه، قرار ۲۰۲۲

در این دعوا دیوان ضمن رد ادعای اوکراین در متهم کردن روسیه به نسل‌زدایی، وارد مرحله رسیدگی ماهوی شد و ضمنا در آن مرحله به ادعای روسیه در متهم کردن اوکراین به نسل‌زدایی نیز رسیدگی خواهد کرد، هر چند از جایی که روسیه عضو کنوانسیون نسل‌زدایی نیست، این دعوا در نوع خود بی‌نظیر است.

۵) طرح دعوای نیکاراگوئه علیه آلمان در ۲۰۲۴

دیوان بدون ارائه هیچ گونه دلیلی اعلام داشت: با توجه به وقایع و دلایل حقوقی ارائه‌شده توسط طرفین، دیوان به این نتیجه می‌رسد که اوضاع و احوال به گونه‌ای نیست که به صدور قرار اقدامات موقتی مبادرت ورزد. البته تاکید نمود که این تصمیمش را نباید حمایت از عملیات نظامی اسرائیل در غزه تلقی کرد.

۶) دعوای آفریقای جنوبی علیه اسرائیل، قرار ۲۰۲۴

دیوان در قرار ژانویه ۲۰۲۴ ضمن رد درخواست عدم صلاحیت از سوی اسرائیل، شش اقدام موقتی برای جلوگیری از ارتکاب نسل‌زدایی و از بین بردن شواهد جنایات جنگی و مجازات تحریک به نسل‌زدایی صادر کرد.

۴. نکات مهم و تحلیلی تصمیمات دیوان مرتبط با نسل‌زدایی

۱) دیوان در مرحله اقدامات موقتی و صدور قرار موقت، صلاحیت احراز جنایت نسل‌زدایی را ندارد. البته دیوان در برخی قضایا اعلام داشته که برخی افعال یا ترک فعل‌های ادعایی خواهان می‌تواند نسل‌زدایی باشد یا اعلام داشته که خوانده باید اقدامات لازم را انجام دهد تا اطمینان حاصل شود که هیچ نوع نسل‌زدایی انجام نمی‌شود.

۲) احراز نسل‌زدایی کشورها و ارکان دولتی بر اساس کنوانسیون نسل‌زدایی با دیوان و احراز نسل‌زدایی اشخاص حقیقی بر اساس کنوانسیون و سایر مقررات حقوق بین‌الملل کیفری با دادگاه‌های کیفری بین‌المللی است. در نتیجه تعهدات کشورها در قبال کنوانسیون متفاوت از تعهداتی است که کنوانسیون بر اشخاص حقیقی بار می‌کند.

۳) کشورها در صورتی باید به خاطر نقض تعهد ناشی از کنوانسیون مسئول شناخته شوند که ابتدا ثابت شود که عمل نسل‌زدایی صورت گرفته و لزوما این نیست که فرضا یک دادگاه کیفری بین‌المللی ابتدا این عمل را احراز کرده باشد، بلکه خود دیوان نیز می‌تواند این عمل را احراز کند. البته به شرطی که عمل نسل‌زدایی توسط ارکان دولتی یا وابسته به دولت صورت گرفته باشد.

۴) نسل‌زدایی متشکل از افعال و قصد نسل‌زدایی (همان عنصر مادی و معنوی جرم) مقرر در ماده ۲ کنوانسیون نسل‌زدایی است. فرضا صرف کشتن اعضای یک گروه قومی کافی نیست، بلکه باید احراز شود که مرتکبان قصد نابودی به منظور نسل‌زدایی آن گروه قومی را داشته‌اند. این قصد همان قصد خاص یا سوء نیت خاص dolus specialis است.

۵) پاکسازی قومی شکلی از نسل‌زدایی و این یک موضوع راهبردی است به منظور برهم زدن «هماهنگی قومی یک منطقه». موضوع پاکسازی قومی در کنوانسیون نسل‌زدایی نیامده اما دیوان در برخی از تصمیمات خود آن را به رسمیت شناخته و امروزه در حقوق بین الملل عرفی نیز به رسمیت شناخته شده است. تفاوت آن دو در این است که هدف پاکسازی قومی، حذف فیزیکی یا اجباری یک گروه از یک منطقه خاص به منطقه دیگر است. در حالی که هدف از نسل‌زدایی نابودی کامل یک گروه قومی، مذهبی، نژادی یا ملی مقرر در ماده ۲ کنوانسیون نسل‌زدایی است. البته برخی معتقدند که پاکسازی قومی را نباید با مفهوم نسل‌زدایی یکی دانست.

۶) ادله اثبات دعوا در قضایای مطروح و مربوط به نسل‌زدایی بسیار گسترده است؛ از جمله گزارش‌ها، قطعنامه‌ها و یافته‌های ارکان مختلف سازمان ملل متحد از جمله گزارش‌های دبیر کل، اسناد و تصمیمات سایر سازمان‌های بین‌الدول، ادله و تصمیمات دادگاه‌های کیفری بین‌المللی و حتی خود دیوان، انتشارات دولت‌ها یا اسناد و گزارش‌های سازمان‌های بین‌المللی، گزارش‌های رسانه‌ای و حتی فرار از این‌ها، نتایج بازجویی از افرادی که مستقیما در مظان اتهام بوده‌اند، مواجهه حضوری متهم با شاهدcross- examination این ادله مخصوصا در احراز وجود قصد لازم یا خاص بسیار تعین‌کننده است.

۷) دیوان در مواردی ارتکاب نسل‌زدایی را محرز دانسته، اما آن را قابل انتساب به خوانده ندانسته است.

۸) ارتکاب نسل‌زدایی توسط افراد را بدون وابستگی به کشور نمی‌توان عمل کشور تلقی کرد.

انتساب نسل‌زدایی به خوانده باید صرفا بر اساس دستور یا کنترل دولتی باشد تا دیوان صلاحیت ورود پیدا کند. این کنترل باید «کنترل موثر» باشد و نه کنترل کلی، البته در احراز مسئولیت کیفری بین‌المللی کنترل کلی کافی است.

۹) تعهد به پیشگیری از وقوع جنایت نسل‌زدایی مقرر در کنوانسیون نسل‌زدایی تعهد به وسیله است و نه تعهد به نتیجه. به این معنی که کشورهای عضو کنوانسیون باید کلیه راه‌های معقول و قابل دسترسی برای پیشگیری را تا حد امکان طی کنند و جز این تعهدی ندارند.

۱۰) مشارکت و همکاری در ارتکاب نسل‌زدایی، خود عمل نسل‌زدایی است.

۱۱) دیوان در قضیه اجرای کنوانسیون نسل‌زدایی ۲۰۰۷ چنین تصریح می‌دارد: برای دیوان ثابت شده است که دادگاه بین‌المللی برای یوگسلاوی سابق همان دادگاه کیفری بین‌المللی است که در ماده ۶ کنوانسیون نسل‌زدایی از آن به عنوان دادگاه صلاحیتدار برای رسیدگی به جنایت نسل‌زدایی یاد شده است.

البته انحصارا آن دادگاه نیست، چرا که امروزه دیگر هم دادگاه یوگسلاوی و هم رواندا منحل شده‌اند و مسلما دیوان کیفری بین‌المللی بهترین و با صلاحیتدارترین دادگاه بین‌المللی است که می‌تواند علاوه بر اساسنامه خود، مقررات کنوانسیون نسل‌زدایی را نیز در مورد نسل‌زدایی مد نظر قرار دهد که در چند مورد چنین کرده است.

۱۲) تعهد اِعمال مجازات بر عهده کشورهای عضو کنوانسیون است. البته اساسنامه رم در این مورد مقررات خاصی دارد.

۱۳) برخی از اقدامات و سهل‌انگاری کشورها در اجرای کنوانسیون نسل‌زدایی می‌تواند در شمول کنوانسیون قرار گیرد.

۱۴) دیوان در قضیه اوکراین علیه روسیه توسل به زور را برای پیشگیری از نسل‌زدایی مجاز ندانست، اما در قضیه آفریقای جنوبی علیه اسرائیل دفاع مشروع را به عنوان یکی از جلوه‌های توسل به زور در برابر نسل‌زدایی پذیرفت.

البته در این مورد اتفاق نظر وجود دارد که اگر نسل‌زدایی در جریان یک حمله مسلحانه روی دهد، کشورهای متبوع قربانیان یا سایر کشورها مجاز به دفاع مشروع انفرادی و جمعی هستند. در این صورت، اقدام تدافعی می‌تواند به عنوان یک وظیفه بین‌المللی برای پیشگیری و مجازات نسل‌زدایی تلقی شود.

۱۵) تحریک مستقیم و عمومی به نسل‌زدایی هر چند مجاز نیست، اما در چارچوب مفهوم نسل‌زدایی نمی‌گنجد.

۱۶) در مورد پیشگیری و مجازات نسل‌زدایی و در اجرای کنوانسیون تمامی کشورها متعهد به همکاری در اشکال مختلف هستند.

۱۷) یکی از اشکال جبران خسارت، اعاده وضع به حالت سابق است که در مورد نسل‌زدایی ممکن نیست.

۱۸) غرامت مالی شکل مناسبی برای جبران خسارت است.

۱۹) جبران خسارت هم برای کشورهای قربانی نسل‌زدایی (در واقع قربانی نقض تعهد معاهده‌ای) و هم افراد قربانی است.

۲۰) در قضیه اجرای کنوانسیون نسل‌زدایی ۲۰۰۷، دیوان صربستان را به رغم تایید نسل‌زدایی در سر برنیتسا را به طور مستقیم مسئول ندانست، هر چند آن را مسئول کوتاهی در جلوگیری از نسل‌زدایی قلمداد کرد.

این رای دیوان، مورد اعتراض و نقد سرسختانه بسیاری قرار گرفت؛ از جمله دادگاه بین‌المللی برای یوگسلاوی سابق. تا بدان‌جا که رئیس دادگاه مذکور این اعتراض را در اجلاس سالیانه مجمع عمومی عنوان کرد.

البته رئیس دیوان اعلام داشت که عدم مسئولیت یک کشور به ارتکاب نسل‌زدایی به این معنا نیست که دولتمردان و یا وابستگان دولتی، مرتکب نسل‌زدایی نشده باشند و دادگاه یوگسلاوی می‌تواند آنان را محاکمه کند، همان طور که میلوسویج، رئیس جمهور صربستان را محاکمه و مجازات نمود.

۴. شبح نسل زدایی؛ نگاهی به آینده

همان طور که اشاره شد، وقوع جنایت نسل‌زدایی مخصوصا در این ربع قرن بیست‌ویکم روند رو به تزایدی داشته که فقط موارد معدودی از آن در دیوان بین‌المللی دادگستری یا سایر دادگاه‌های بین‌المللی مورد رسیدگی قرار گرفته است.

هر یک از وقایع نسل‌زدایی هشدار جهانی است که نشان می‌دهد چگونه شبح نسل‌زدایی می‌تواند در جوامع انسانی ظهور یابد و سایه سنگین و شوم خود را بگستراند.

اصطلاح شبح نسل‌زدایی به تهدید مداوم و بازگشت ناپذیر نسل‌زدایی اشاره دارد، به ویژه در جوامع و مناطقی که در آن‌ها تنش‌های قومی، نژادی، مذهبی یا سیاسی به شدت افزایش یافته و امکان بروز چنین نگرانی‌های جهانی درباره وقوع مجدد نسل‌زدایی در قرن بیست‌ویکم و ناکامی جامعه بین‌المللی در پیشگیری از آن وجود دارد.

افراط ‌گرایی‌های سیاسی یا مذهبی، منفعت حکومت‌ها یا وجود کشورهای ‌های ناتوان، بی‌توجهی بین‌المللی و بالاخره عدم مداخله یا واکنش‌های ناکافی جامعه بین‌المللی معمولا این فجایع را تسریع می‌کند.

خاطره سایه شوم نسل‌زدایی‌های گذشته می‌تواند تاثیر روانی و اجتماعی بر وقوع نسل‌زدایی‌های آینده داشته باشد.

شبح نسل‌زدایی یادآور آن است که جهان همچنان نیازمند هوشیاری، همبستگی و اقدام جمعی و پاسداری از حکومت قانون برای جلوگیری از تکرار این جنایت علیه انسانیت است.

متاسفانه تعهد به پیشگیری از وقوع نسل‌زدایی مقرر در کنوانسیون نسل‌زدایی نیز چون تنها تعهد به وسیله و نه تعهد به نتیجه است، چندان کارساز نخواهد بود.

در مجموع امروزه، شبح نسل‌زدایی فصلی تاریک در تاریخ بشریت بوده و امید است با محو عوامل ظهور شبح نسل‌زدایی و بیداری جامعه بین‌المللی و در کنار آن‌ها اقدامات موثر نهادهای بین‌المللی همچون دیوان بین‌المللی دادگستری، آن تاریکی به روشنایی بدل گردد و فصل نوینی در زندگانی بشر آغاز شود؛ به امید آن روز!

[۱] متن سخنرانی ایراد شده در آغاز نشست ششمین شبیه‌سازی دیوان بین‌المللی دادگستری، قضیه آفریقای جنوبی علیه اسرائیل، برگزار شده توسط فصلنامه مطالعات بین المللی و خانه اندیشمندان علوم انسانی ، ۱۸/۱۱/۱۴۰۳

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *